به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، با آغاز انقلاب اسلامی عدالت نیز در جامعه ما جایگاه اصلی خود را یافت و گسترش روح عدالت در سرزمینی که سموم خزان ستمها بوستان پر معنای حیات را به پژمردگی کشانده و فضیلتگرایان را به انزوا رانده بود، در محور اهداف والای انقلاب و مقیاسی مهم برای تمام عملکردها قرار گرفت و چون اسلام و عدالت دو همزاد همیشه قریناند، بنابراین فهم پدیده انقلاب اسلامی بدون توجه کافی به بنیادیترین اصل انقلاب یعنی «عدالت» فهمی ناقص و ناتمام است؛ زیرا این گفتمان ناموس واقعی انقلاب سترگ اسلامی است و تا زمانیکه انقلاب دوشادوش آن حرکت کند و سر بر شانة آن داشته باشد بالندهتر خواهد شد.
انقلاب اسلامی به واسطه ماهیت ائتلافی خود، حاصل تعامل و همکاری قشرهای مختلف جامعه بود و هر کدام به نوبه خود در پیروزی انقلاب نقش بسزایی ایفا کردند زیرا بیشتر طبقههای اجتماعی در حکومت پهلوی از هیچگونه عدالتی برخوردار نبودند و در کنار آن نیز رفتارهای ضددینی سردمداران و نبود مردم سالاری دینی سبب افزایش نارضایتیها شد.
چنین شرایطی سبب شد تا کارگران، کارمندان و دیگر آحاد جامعه به عنوان بخشی از ملت ایران با الهام از اندیشههای امام خمینی (ره) علاوه بر خواستههای صنفی خود با رویکرد مبارزه با حکومت وقت به مخالفت با سیاستهای رژیم پهلوی بپردازند و اینگونه ظرفیتهای انقلابی خود را بروز دهند و نقش مهم و تاثیرگذاری در روند پیروزی انقلاب بر عهده بگیرند. نقش تاثیرگذار کارگران بر روند پیروزی انقلاب و خیزش این قشر در برابر استبداد رژیم پهلوی ضرورت بررسی چگونگی اثرگذاری آنان را در به ثمر رسیدن نهضت انقلاب اسلامی نشان میدهد.
انقلاب اسلامی و شعار عدالت اجتماعی
انقلاب اسلامی که با شعارهای عدالت اجتماعی، مردم سالاری دینی، رفع ظلم و ستم و توجه به ارزشهای اسلامی به پیروزی رسیده بود، میبایست به این مقولهها هم پایبند باشد. از این رو در سالهای نخست و با تشکیل مجلس شورای اسلامی و تصویب قانون کار، مباحثی که اسلام در ارتباط با عدالت اجتماعی مدنظر داشت، در این قوانین گنجانده شد تا در کنار مردم سالاری دینی ایجاد ارزشهای اسلامی که در جامعه شکل گرفته بود، توجه به کارگران و عدالت اجتماعی در لایههای مختلف جامعه گسترش پیدا کند.
هر چند افرادی که در صدر کارها قرار میگرفتند نیز خود از جمله آنهایی بودند که در دوران مبارزه شعارهای عدالت اجتماعی و مردمسالاری دینی سر میدادند، به همین سبب پس از پیروزی انقلاب اسلامی تمام سعی خود را بر آن داشتند که چنین شعارهایی را در جامعه عملی کنند؛ بنابراین پیروزی انقلاب اسلامی گفتمان سازی عدالت اجتماعی و مردمسالاری دینی و توجه به ارزشهای اسلامی را از حاشیه به متن آورد و سبب بروز و ظهور آن در جامعه شد.
یکی از عمدهترین اهداف انقلاب اسلامی رسیدن به جامعهای عادلانه و اجرای قسط و عدل اسلامی است. شعارهای استقلال، آزادی و استقرار حکومت اسلامی بدون توجه به عنصر عدالت قابل تحقق نیست. انقلاب اسلامی یک انقلاب مادی نبود و با نظریات مادی، از جمله تئوریهای مارکسیستی که همه چیز را در اقتصاد خلاصه میکنند، نیز قابل تفسیر و تحلیل نیست؛ لذا نمیتوان نگاه روبنایی و زیربنایی مارکسیستی را برای اقتصاد و سایر مسائل جامعه اسلامی مبنا قرار داد.
به عبارت دیگر اقتصاد، هدف نیست ولی وسیله مهمی است. در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی، که از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است، به این نکته که «اقتصاد وسیله است نه هدف» به نیکی اشاره شده و آمده است که: در تحکیم بنیادهای اقتصادی، اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست؛ نه همچون دیگر نظامهای اقتصادی، تمرکز و تکاثر و ثروت و سودجویی؛ زیرا که در مکاتب مادی، اقتصاد خود هدف است و بدین جهت در مراحل رشد، اقتصاد عامل تخریب و فساد و تباهی میشود. ولی در اسلام اقتصاد، وسیله است و از وسیله انتظاری جز کارآیی بهتر در راه وصول به هدف نمیتوان داشت. با این دیدگاه برنامة اقتصادی اسلامی فراهم کردن زمینة مناسب برای بروز خلاقیتهای متفاوت انسانی است و بدین جهت تأمین امکانات مساوی و متناسب و ایجاد کار برای همه افراد و رفع نیازهای ضروری جهت استمرار حرکت تکامل او، برعهده حکومت اسلامی است.
گزارش از امیر قشقایی
انتهای پیام/ 118