گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس- «نصرتالله محمودزاده» نویسنده پیشکسوت ادبیات دفاع مقدس درپی درگذشت مرحوم «جهانگیر خسروشاهی» از نویسندگان متعهد دفاع مقدس در یادداشتی نوشت:
«وقتی پای خسروشاهی در ادبیات مقاومت به میان میآید، در همان ابتدای امر با وقار و صفا و معرفتی همنفس میشوی که وجودت را مخلصانه دعوت به میهمانی شهدا مینماید.
و انگار این قلم خسروشاهی مأمور به انجام وظیفه است و هنری بدهکار به رمز و رازهای مردان ندیده شده در شبهای عملیات.
نوشتههای خسروشاهی از جنس ادبیات متعهد است و برگرفته از روح دمیده در هنر دفاع مقدس به فرماندهی افرادی چون شهید آوینیها در مأموریت ثبت روایات فتح شهدا در قلب تاریخ.
به همین خاطر است که وقتی با نوشتههای خسروشاهی عزم سفر به عرش و میخانه شهدا میکنی، تو در آن دسته دعوت شدههایی قرار میگیری که قلم خسروشاهی به تشنگی شما ز کسب معرفت شهدا واقف است و در انتهای کتابش سیرابی و مست قهقه شهدا.
آیا این قلم وقف شهدا نیست؟
اکنون میزبانش در عالم باقی کیست؟
او چقدر زیبا عالم فانی را «سرپل» عالم باقی نمود.
«سرپل»؛ این تاکتیک بچهها در شبهای عملیات برای رسید یا دژ اصلی عراق و یا بهشت.
خسروشاهی از این تجربه شهدا با مهارت استفاده کرد و این وسیله را کسب قدرت و ثروت در عالم فانی نکرد؛ درود بر این تدبیر.
وقتی با کتاب «غروب آبی رود» او همراه میشوی، انگار آقا مهدی باکری تا غروب ۱۳ بهمن ۱۴۰۰ صبر کرده که خسروشاهی بیاید و او سوار بر قایق از این دنیا خلاصش کند. تو گویی زمان در عملیات بدر و شرق دجله توقف کرده باشد تا که خسروشاهی سوار شود؛ تبریک جهانگیر خان. اجازه میدهی بر تو فخر بورزم؟ دعایم میکنی؟
یادت هست به این جمله کتابت چقدر حساس بودی؟
... حمید گفت: شاید آقا مهدی تک تیرانداز شده. حتماً قاطی رزمندههای عاشوراست.
گفتم: ازش این قسم کارها بعید نیست.
این تعبیر شما از باکریها، در واقع شبیه مرام خودت در زمانی بود که به عملیات میرفتی.
قربان مرامت جهانگیر که ما گذاشتی با خاطرات نگفتهای که هیچگاه راضی نبودی بگوییم.
هیچ گاه این لحظهها یادم نمیرود «انگشت به دهان گرفته و صدا درمیآوردی «هیس!»
و من به خود اجازه نمیدادم رازت را فاش نمایم که به قول خودت طلبکار نباشی؛ بدهکار همیشه مؤمن ادبیات شهدا
کاش همچنان بدهکار انقلاب و شهدا بمانیم تا چون شما رستگار شویم.
الهی هیچ مسافری از رفیقش جا نمونه
بازمانده و مخلص خسروشاهی
محمودزاده»
به گزارش دفاعپرس، «جهانگیر خسروشاهی» نویسنده دفاع مقدس که متولد ۱۳۴۰ در روستایی از توابع اصفهان بود در سن ۶۰ سالگی دعوت حق را لبیک گفت.
این نویسنده دفاع مقدس از سال ۱۳۶۸ همکاری خود را با حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی آغاز کرد و ضمن همکاری در شورای بررسی کارگاه قصه و رمان حوزه هنری در مجله سوره هم فعالیت داشت.
داوری در چندیدن دوره جشنوارههای کتاب و فیلم دفاع مقدس بخشی از کارنامه اوست و کتابهای «خلفههای وحشی»، «باغ باور»، «بیرون قلعه امن نیست»، «خیابان رؤیت»، «به کلی سری»، «زخمدار»، «رؤیای داغ»، «نفر پانزدهم»، «صخرهها و پروانهها»، «همیشه با هم»، «دوشنبهای که میآید»، «غروب آبی رود» «پدربزرگ برکه و درخت گردو» و «از کوچههای بیخبری» از جمله آثار اوست که در ژانرهای مختلف به رشته تحریر درآورده است.
انتهای پیام/ 121