به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، کتاب «حدیقه حیدری» خاطرات عارف مجاهد حضرت آیتالله شیخ عبدالرحمان حیدری ایلامی است که به قلم «محمدعلی قاسمی» سال جاری به همت نشر سوره مهر به چاپ رسید.
این کتاب روایت مجتهدی اعلم و عارفی مجاهد است که هم در انقلاب اسلامی حضور موثری داشته است و هم دوران دفاع مقدس. نویسنده کتاب میگوید زندگی آیتالله شیخ عبدالرحمان حیدری ایلامی از ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی برای تاریخ این مرزوبوم مهم است و در این کتاب، این ابعاد در زنجیرهای بههم پیوسته به نحوی در کنار هم قرار گرفتهاند که موجب ملال ذهن خواننده نشوند.
نگارش این کتاب بهانهی گفتوگویی با «محمدعلی قاسمی» شد که در ادامه میخوانید:
از شیخ عبدالرحمن حیدری و فعالیتهای او بیشتر بگویید؟
ایشان از طلاب و علمای برجسته استان ایلام است و در دوران قبل از انقلاب در حوزههای علمیه نجف اشرف و سامرا و کربلا در محضر اساتید بزرگ آن زمان کسب تحصیل کردند. بعد از کسب دروس خارج در سال 53 به فعالیتهای سیاسی میپردازند؛ بیشتر به اکراد، کرد فعلی، میپردازند و از طرف آیتالله حکیم مامور میشود که در منطقه بغداد فعالیتهای فرهنگی کنند و امام جماعت اکراد آن منطقه شوند.
بعد اداره امنیت عراق ایشان را دستگیر میکند و از عراق اخراج و وارد ایران میشود و به قم میرود. آنجا در محضر آیتالله گلپایگانی و آیتالله مرعشی نجفی میمانند و مدتی بعد به ایشان اجازه تدریس داده میشود. درنهایت زمانی که ایشان در نجف اشرف است در درس خارج امام و به ویژه در بحث معروف ولایت فقیه و جایگاه ولایت فقیه در حکومت اسلامی شرکت میکند و به نوعی از یاران امام در دوران قبل از پیروزی انقلاب به شمار میرود.
ایشان چه نقشی در مبارزههای قبل از انقلاب داشتند؟
امام بعد از اینکه انقلاب به پیروزی میرسد حکمی برای ایشان صادر میکند و به عنوان نماینده ویژه امام راهی استان ایلام میشوند. در آنجا سلسله فعالیتهایی دارند و با توجه به جایگاهشان اداره ساواک نمیتواند ایشان را دستگیر کند. چون میدانند اگر این کار را کنند با بحران و اعتراض شدید مواجه میشوند.
ایشان در اولین اقدام حوزه علیمه باقرالعلوم را برای تربیت طلاب جوان برای تبلیغ دین راه اندازی میکنند. در سالهای 55 که اوج اعتراضات مردم برعلیه حاکمیت پهلوی است، آیتالله حیدری سکان رهبری جریانهای سیاسی و انقلابی را در کنار آیتالله شیخ محمدتقی مروارید، حجتالاسلام تعمیرکاری برعهده میگیرد و به نوعی سردمدار نیروهای انقلابی در اسلام است. در سال 57 در همان دوران آبان ماه اولین حکم شرعی را در ایلام اجرا و اعلام جمهوری اسلامی در استان ایلام میکند.
بعد از پیروزی انقلاب چه میکنند؟
زمانی که انقلاب به پیروزی میرسد ایشان در تشکیل بسیج انتظامات نقش اساسی دارد و امنیت شهر ایلام و شهرستانها توسط نیروهای انقلابی شکل میگیرد. در سال 58 زمانی که پاسگاههای مرزی بین استان ایلام و نوار مرزی با کشور عراق تخلیه میشوند، آیتالله حیدری نیروهایی را که فعال هستند به پاسگاهها اعزام میکند و به نوعی امنیت منطقه را رهبری میکند.
آیتالله فعالیتهایی هم در دوران جنگ تحمیلی داشتند؟
در همان اوایل جنگ با پیشروی ارتش بعث و اشغال مناطق مرزی از جمله شهرستان مهران در شهرستان دهلران، آیتالله حیدری ایلامی نخستین فردی است که با تشکیل بسیج عشایر و فراخوان بزرگان و معتمدان ایلات و طوایف آنها را مامور میکند که هرکدام دارند در حوزه استحفاظی خودشان و مراتعی که در دست دارند، مقابل نیروهای بعثی صف آرایی کنند و از پیشروی نیروهای بعثی به مرکز استان جلوگیری کنند.
جالب است که بدانیم آیتالله حیدری بعد از فرمان امام نسبت به تشکیل بسیج مستضعفین ایشان بهنوعی بنیانگذار بسیج عشایر در استان ایلام ایشان هستند. ایشان هفت محور عملیاتی را در منطقه طراحی می کنند و باعث میشوند که نیروهای بعثی نتوانند بیش از این به سمت مرکز استان پیشروی کنند. یکی دیگراز کارهایشان در دفاع مقدس تشکیل ستاد کمکرسانی به مناطق جنگی است.
شما تاکیدی هم روی سلوک معنوی ایشان دارید؟
بله... با توجه به بررسیهایی که در چندسال گذشته نسبت به ایشان داشتم برایم محرز شد که سلوک عرفای ایشان گرچه زیبا و تاثیرگذار است اما بسیاری از مردم نسبت به این بعد شخصیت ایشان آشنایی چندانی ندارند. متوجه شدم ایشان علاوه بر اینکه با مراجع آن زمان آیتالله مرعشی نجفی و آیتالله گلپایگانی ارتباط تنگاتنگی داشتند، ارتباط دیرینهای نیز با آیتالله بهاءالدینی و آیتالله بهجت داشتند و از سلوک معرفتی آیتالله بهاءالدینی بهرههای بسیار بردند. همین باعث شد من به شخصیت ایشان علاقمند شوم.
علاوه بر این از دوستان بسیار نزدیک مقام معظم رهبری است و در دوران انقلاب در سالهای 58 و 59 سفرهایی که مقام معظم انقلاب به ایلام داشتند، آیتالله حیدری یار و دوست دیرین ایشان در بازدید از مناطق عملیاتی بود. ایشان همچنین پیگیری جریانهای انقلاب، مخصوصا فعالیتهای جامعه روحانیت مبارز، بودند و در آن مقطع زمانی ایشان در منطقه حضور بسیار چشمگیری داشتند. تحقیقات و مصاحبههای متعددی با یاران و نزدیکان و دوستانی که به نوعی با ایشان ارتباط داستند و از سلوک معنوی ایشان در جریان بودند، انجام دادم و نتیجه شد همین کتاب که پیش روی مخاطبان است.
از دیدگاه شما چرا این کتاب برای مخاطب امروزی مهم است؟
در این کتاب نکتههای ناب و بسیار خواندنی و درسآموز است برای نسل امروز. من صرفا به یک خاطره کوتاه از اشاره میکنم در زمانی که خانوادههای زیادی از عراق اخراج شدند و به ایران آمدند. در آن برهه آیتاللهبازدیدی از یکی از اردوگاههای معاودین عراقی داشتند؛ دختر بچهای به اسم آمنه به زبان عربی از ایشان درخواست کمک میکند و میگوید من در اینجا غریبم و احساس راحتی نمیکنم و از تو میخواهم به من کمک کنی بیرون بیایم و در کنار خانواده شما باشم.
آیتالله حیدری دست این دختر را میگیرد و خانه میآورد و میگوید این دختر من است تا زمانی که خانواده او پیدا شود و او را سرپرستی میکند. مدتی در خانه ایشان زندگی میکنند و تا بعد از تحقیقاتی مشخص میشود که دایی آمنه در خرمآباد ساکن است و میآید و آمنه را خودش میبرد. چند سال بعد که آمنه بزرگ میشود و تشکیل زندگی میدهد به دیدار آیتالله میآید و میگوید من تشکیل خانواده دادم و این زندگی مرهون لطفی بود که شما در حق من روا داشتید.
انتهای پیام/ 121