به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، هفتمین نشست تخصصی «سینما و گفتگو» که با حضور بابک معماری، حسین جمالی و محسن سلیمانی فاخر از اساتید، منتقدان و پژوهشگران حوزه سینما و هنر ارتباطات با نگاهی به چهلمین جشنواره فیلم فجر، در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
در آغاز بابک معماری کارشناس و مجری این برنامه، با بیان مقدمه چگونگی برگزاری چهلمین جشنواره فیلم فجر به تشریح مشکلات آن و طرح پرسشهایی از مدعوین این گردهمایی پرداخت و اظهار داشت: تغییر و تحول مدام سیاستها و خط مشیهای اجرایی همراه با نداشتن یک رویکرد ثابت توسط مدیران جشنواره، خالی بودن جای پیشکسوتان در جشنواره؛ اکران آثار سینمایی کارگردانان جوان در بخش «سودای سیمرغ» به جای «نگاهی نو» یا همان بخش ویژه و افزایش سهم اکران آثار آنان در جشنواره، تغییر رویکرد موضوعی در داوری و انتخاب فیلمها و سایر موارد از جمله موضوعات قابل نقد و بررسی است.
وی در ادامه به طرح این پرسش که اساساً شکل استاندارد و مناسب برگزاری چنین جشنوارههایی چگونه است؟! پرداخت که کارشناسان در پاسخ به تشریح و مقایسه استانداردهای جهانی جشنوارههای فیلم با جشنواره فیلم فجر پرداختند و مشخص شد که جای بسیاری از این نکات علیرغم چهل دوره برگزاری، همچنان در جشنواره فیلم فجر خالیست.
حسین جمالی در این راستا گفت: پرسش بر سر این است که اساساً برای برگزاری یک جشنواره باید دبیر وجود داشته باشد یا مدیر جشنواره؟! این مطلب مهمی است، زیرا مدیر جشنواره باید سیاست گذاری کند تا کارگردان آن را اجراءِ نماید. اما این جشنواره دبیر داریم، زیرا هنوز سیاست ابلاغی و تثبیت شدهای برای جشنواره، وجود ندارد تا وی تدبیر کند. ما در دنیا دو دسته جشنواره داریم؛ یک دسته جشنوارههایی نظیر «اسکار» است که فیلمهای اکران شده در یکسال با هم رقابت میکنند، اما در دسته دوم ابتدا فیلمهای تولیدی از فیلتر هیأت انتخاب رد شده و سپس با هم رقابت میکنند همانند جشنواره فیلم فجر.
محسن سلیمانی فاخر منتقد و کارشناس سینما، نیز یادآور شد: اصلیترین مشکل جشنواره فجر در این است که یک مانیفست و سیاستگذاری مشخص و تثبیت شدهای ندارد و حتی در یک دوره چهار ساله دولت، ما هر ساله شاهد تغییر دبیر و مدیران مسئول با سلیقه شخصی و ملاحظات خاصی هستیم که نتیجه آن تغییر هر ساله همه ابعاد جشنواره چه از حیث محتوا و شکل اجرایی است.
پرداختن به مقوله تولید هنری در سینمای ایران موضوع دیگری بود که مورد بحث و نظر کارشناسان قرار گرفت.
جمالی در این باره گفت: آنچه در این باره مهم میباشد این نکته است که در سینمای ایران مدتی ست سینماگران بر مبنای بودجه و سیاست تهیه کنندگان فیلم میسازند و نه مباحث و دغدغههای هنری. در اینجا ساخت آثار، فدای مسایل گیشهای و تدابیر ابلاغی شده است تا محصولی سفارشی به اکران درآید. از این رو آثار سینمایی، صرفاً گزارشگر هستند و مکاشفهای در هنرمند برای بیان دغدغههای بشری و کشف حقیقت، یعنی آنچه باید باشد، شکل نمیگیرد. این در حالیست که هنرمند باید حقیقت را دریافته و آن را با استفاده از فنون زیبایی شناسی با ابزار هنری خویش از قبیل فیلم، تئاتر، کتاب و ... بیان می کند.
معماری نیز تصریح کرد: این کار برخلاف روند تولید اثری هنریست، زیرا هنرمند باید همواره پیشرو باشد و به قول مارشال مک لوهان نظریه پرداز علم ارتباطات، هنرمند باید از آیینه بغل خودروی خویش به جامعه نگاه کند.
فاخر هم افزود: در دوره چهلم جشنواره فیلمها عمدتاً از حیث ساختار تولید و سرمایه گذاری به دو دسته تقسیم شدند. نخست نهادهای دولتی شامل بنیاد فارابی، سازمان هنری و سینمایی اوج و حوزه هنری و دیگری سرمایه گذاران و آقا زادههای سیاسی و سینمایی که به رانت و رابطهای دسترسی دارند. بر همین اساس است که فیلمها از یک ساختار مشخص و نظام ایدئولوژیکی دیکته شده عبور کرده-اند. از این روست که متأسفانه فرآیند تولید سینمایی در ایران به دلیل حضور چنین سرمایه گذارانی که از نیاز مالی کارگردان و عوامل اجرایی سوءِ استفاده میکنند، متأثر بایدها و نبایدهای تهیهکنندگان است. پس هنر سینما نتوانسته مولد باشد و صرفاً به بیان مشکلات جامعه و دغدغههای مردم بدون ارائه راهکاری برای حل آنها در فیلم ها، بسنده میشود؛ از این رو آثار سینمای صرفاً گزارشگرو تصویر ساز هستند.
فاخر در ادامه به تشریح محتوایی فیلمهای چهلمین جشنواره فجر از منظر ساختارهای اجتماعی پرداخت و اضافه کرد: در سالهای اخیر فیلمها سمت و سویی به نقد ساختار و نهادهای اجتماعی دارند و این مهم به شکلی افراطی، اما سانسور شده در سینما رواج یافته است به گونهای که فیلم ساز منبع الهامش بریده حوادث جراید است.
وی با اشاره به نظریه «عاملیت و ساختار» جامعه شناس معروف جهان «آنتونی گیدنز» تصریح کرد: همان گونه که استقلال افراد تحت تأثیر ساختار قرار میگیرد ساختارها نیز توسط کنشهای عامل، حفظ و تعدیل میشود. سینما در این دوره تأثیر بسیاری از بایدها و نبایدهای دولتی قرار گرفته بود و این مهم را نمیتوان کتمان کرد که هنوز فیلمسازانی هستند که قادرند نظر و ایده خود را به ساختار و بایدها و نبایدهای دولتی، تحمیل کنند.
به گفته وی مضامینی چون: نقد ساختارها و نهاد ها، رفاه و تأمین اجتماعی، بی هویتی مهاجرین، ساختار اجتماعی فقر، ساختار معیوب دستگاه قضا و رویههای قضایی، فساد مافیا گونه اداری و اجتماعی، عاشقی در جامعه آنومیک، خشونت نمادین به زنان و کودکان، شکاف فزاینده نسل به نسل، رابطههای قبل از ازدواج، اُبژه شدن پدران و کمرنگ شدن نقش و جایگاه والدین در زندگی، در تولید آثار سینمایی این دوره از جشنواره سبب شده تا نقدهای جامعه شناختی بر آنها، وارد باشد. راه حل عبور از این مشکل، تغییر نگاه کمی به کیفی و روایی ست که در سینما و جامعه باعث تعالی آدمی، میشود.
پرسش دیگر پیرامون خالی بودن جای پیشکسوتان در این جشنواره بود که بابک معماری در این راستا بیان داشت: با انصراف «مسعود کیمیایی» و نبودن بزرگانی، چون «ابراهیم حاتمی کیا» غایبان جشنواره امسال مشهودتر از سالهای گذشته بود که باید از آنان و مسئولین علل این حضور کمرنگ را جویا شد تا جشنواره سال بعد، سر و شکلی تازه یابد.
جمالی نیز بر اهمیت احترام گذاردن به هنرمندان بزرگ سینمای کشور تأکید نمود و گفت: باید تدابیری اندیشیده شود که این احترام بماند، اما در انتخاب آثار باید کیفیت فارغ از نامها مد نظر قرار گیرد تا سطح کیفی جشنواره، اُفت نکند.
وی در ادامه با طرح این پرسش که امروزه نگاه ما به سینما صرفاً سرگرمی است یا ابزاری که میتواند رنج و آلام بشری را کمتر نماید و زندگی مردم را بهبود بخشد؟! تصریح کرد: نگاه ما به مقوله سینما نباید صرفاً سرگرمی باشد، زیرا قرار است این هنر آگاهیهای ما را از جهان افزایش دهد تا رنج و آلام بشری را کمتر نماید و زندگی مردم را بهبود بخشد. ژان لوک گدار کارگردان مطرح سینما معتقد است سینما یک سلاح تئوریک است. پس در اینجا سرگرم¬کنندگی در وهله دوم اهمیت قرار دارد و این نکتهای ست که باید در اساسنامه و انتخاب آثار سینمایی فجر، مد نظر قرار گیرد.
سلیمانی فاخر ادامه داد: یکی از دلایل رکود ابعاد هنری سینمای ایران، نگاه کمی و سرمایهای صرف به سینما است به طوریکه امروزه سینما برای عدهای منبع درآمد شده و بُعد هنری در نزد سینماگران رنگ باخته است، زیرا هر کجا که رانت و سرمایهای فراهم باشد یکی از گزینه ها، فیلم ساختن است. چطور امکان دارد یک فیلمساز سالی دو فیلم بسازد و به مخلوق او بتوان نام هنر نهاد. آن الهامات درونی و دریافتهایی که باید بر دل و روح هنرمند رسوخ کند و به شکل هنر متجلی شود امروزه کجای سینما یافت میشود؟! از این رو به هر فیلم و هر سینماگری نمیتوان اطلاق هنر و هنرمند داشت چرا که آفرینشی صورت نمیگیرد. در بهترین حالات فیلمسازان ما یک فن سالار هستند که با میزانسن و دکوپاژ آشنایی دارند.
در پایان مهرداد شفق دبیر این نشست نیز به اثرات و فواید مباحث تخصصی مطروحه پرداخت و اشاره نمود: در این نشست، چهلمین جشنواره فیلم فجر صرفاً از منظر روند برگزاری برای شناخت نقاط ضعف و قوت و رویکرد آن در داوری و انتخاب آثار، مورد نقد و بررسی کارشناسان و منتقدان قرار گرفت تا زمینه بهبود عملکرد این جشنواره در سالهای آتی و انتقال تجربهها به نسل جوان هنری کشور، فراهم شود.
وی با اشاره به اهمیت مستمر برگزاری چنین نشستهایی تصریح کرد: یکی از فواید و نتایج بحث و گفتمانهایی اینچنین، پدید آمدن راهکاری علمی و عملی برای رسیدن به حد مطلوب اجرایی توسط مسئولین و دست¬اندرکاران جشنواره¬های سینمایی کشور است. از این رو فرهنگسرای رسانه با فعالیتی ابتکاری، مفتخر است که میزبان و راهگشای تأثیرگذاری در این مسیر باشد.
شفق ضمن اشاره به اهمیت تکرار چنین نشستهایی افزود: امید است این روند که ادامه تدبیر ماندگار فرهنگ سرای رسانه است، در سال آینده نیز تداوم یابد تا در بستر این حرکت نوین زمینه رشد و تعالی هنر سینمای کشور، فراهم شود.
انتهای پیام/ 121