مادران ۳ شهید مدفع حرم از فرزندان خود می‌گویند

مادر شهیدان علیرضا مرادی، امیر سیاووشی، قدیر سرلک و خواهر شهید منور شاه حسینی از شهدای خود گفتند.
کد خبر: ۵۱۱۸۵۸
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۴:۲۳ - 02April 2022

مادران ۳ شهید مدفع حرم از فرزندان خود می‌گویندبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مادران شهدا در سال‌های دفاع مقدس و پس از آن در دورانی که مجاهدان بی مرز برای دفاع از حرم آل الله به سوریه و عراق رفتند پشت و پناه فرزندانشان در جبهه‌ای که قدم گذاشتند بودند. عواطف مادری هیچ گاه باعث نشد مقابل راهی و مرامی که فرزندانشان انتخاب کرده بودند بایستند بلکه خود نیز مشوق آنان بوده و راه رفتن را هموار کردند. در ادامه چند روایت از مادران شهدای مدافع حرم در گفتگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس از فرزندان شهیدشان را می‌خوانید.

علیرضا حسینی زیست

فاطمه رسولی مادر شهید علیرضا مرادی: خداوند لیاقتی به من داد تا مادر شهید باشم. علیرضای من ارادت زیادی نسبت به انبیا و اولیا داشت، عاشق امام حسین (ع) بود و راه ایشان را در زمان خود ادامه داد. از زمانی که خودش را شناخت در مراسمات سوگواری سید و سالار شهیدان و مولودی و برنامه‌های مذهبی بود.

او یک بسیجی به تمام معنا بود، حسینی زیست و حسینی زندگی کرد و حسینی شهید شدن را دوست داشت. احترام زیادی برای پدر و مادرش قائل بود.

در دوم دی ماه سال ۱۳۹۴ در حلب سوریه به آرزویش رسید و آسمانی شد. به ما همیشه سفارش می‌کرد علی وار و زینب وار زندگی کنید.

همیشه مشکی پوش اباعبدالله بود

مادر شهید امیر سیاوشی: امیر عاشق آقا امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) بود، همیشه مشکی پوش اباعبدالله بود، گاهی می‌گفتم مادر روز جشن و مولودی لباس مشکی را عوض کن، چشم می‌گفت و برای یک ساعت لباس مشکی را عوض می‌کرد.
خیلی به ما گوشزد می‌کرد که زبان خود را نگه داریم، اگر زبان خود را نگه داشتی مسلمان واقعی هستی.

آرزو داشت در دفاع مقدس باشد

مادر شهید قدیر سرلک: قدیر از کودکی بسیجی و ولایی و هیئتی بود. از ۱۸ سالگی وارد سپاه محمد رسول الله (ص) شد و لباس سبز پاسداری به تن کرد. در مدت کوتاهی قابلیت‌های نظامی و علمی‌اش را نشان داد و با سن کمی که داشت فرمانده گردان محلاتی و یافت آباد بود.

رشد معنوی را سرلوحه کار خود را داده بود و تمایل داشت در منطقه‌ای زندگی کند که قاریان قرآن و مداحان اهل بیت زیادی پرورش دهند. از هزینه شخصی خود هدیه می‌خرید و به کودکان و نوجوانان قاری می‌دادو مشوق اصلی بسیاری از بچه‌ها برای حفظ قرآن بود و از نظر شخصیتی به امانت داری معروفیت داشت. نسبت به نظام، نسبت به اموال دوستی حساس بود.

همیشه آرزو داشت به جای اینکه سال ۶۳ به دنیا بیاید زمانی متولد شود که در جبهه دفاع مقدس شرکت کند و شهید شود. اما آرزوی شهادت برایش دست یافتنی بود، تا اینکه در سال ۹۴ به صورت مستشاری در دویمن ماموریت پس از ۶۳ روز خلعت شهادت به تنش نشست.

قدیر در تله انفجاری گیر افتاد و به همراه رفیقش روح الله قربانی به شهادت رسید. آن‌ها مدافعان حرم و کسانی بودند که حضرت زینب (س) دعوتشان کرد.

شهادت، عروسی برادرم شد

خواهر شهید منور شاه حسینی: برادرم شخص بسیار نیکوکاری بود و به نیازمندان کمک می‌کرد. همیشه در مراسمات مذهبی شرکت داشت و گاهی مداحی می‌کرد.

در سال ۹۴ که برادرم شهید شده بود برادر کوچکم سید زیدالله در ایران بود، با مادرم تماس گرفت که برایت پاسپورت گرفتم تا از افغانستان به ایران بیایی، قرار است برادر تو را به کربلا ببرد و از زیارت که آمدی عروسی پسر است. آنجا مادرم به امید اینکه به زیارت می‌رود و بعد عروسی می‌گیرد به ایران آمد که از شهادتش باخبر شد.

انتهای پیام/ ۱۴۱

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار