به گزارش خبرنگار دفاعپرس از هرمزگان، کتاب «مردنخلستان» با موضوع مجموعه خاطرات شهید حسن ذاکری نانگی، به کوشش «حسن ذاکری نانگی» به رشته تحریر درآمده است.
این کتاب ۶۰ صفحهای با هدف خواندن خاطرات شهید حسن نانگی، توسط انتشارات «گفتمان اندیشه» در سال ۱۳۹۰ به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
پدر حسن که با خواهرم ازدواج کرد.هنوز سربازی نرفته بود و نمی خواست برای حکومت شاهنشاهی خدمت کند.به همین خاطر شناسنامه اش را برداشت و فرار کرد .آن وقت ها خواهرم حسن را باردار بود.حسن که به دنیا آمد از پدرش خبری نشد،میخواستیم برایش شناسنامه بگیریم اما شناسنامه پدرلازم بود،با کدخدای روستای صحبت کردیم و قرار شد شناسنامه حسن را با فامیلی مادرش یعنی ذاکری نانگی بگیریم.
بیست و هشت سالش شده بود و هنوز ازدواج نکرده بود.همه دوستان اصرار می کردیم که ازدواج کند.پنج،شش بارهم برایش رفتیم خواستگاری اما زیربار نمیرفت آخرین باری که رفتیم خواستگاری نظرش موافق بود که جنگ شروع شد.
انتهای پیام/