به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران چهارشنبهشب در مراسم همایش گرامیداشت شهدای استان کرمان که در برج میلاد برگزار شد، حاضر شد و به سخنرانی پرداخت. وی در بخشی از صحبتهای خود با عبارت «ما افتخار میکنیم» یادی کرد از شهدای والامقام استان کرمان.
این بخش از سخنان سردار سلیمانی در تجلیل از مجاهدتهای سرداران و رزمندگان کرمانی از شهیدان دوران دفاع قدس تا شهیدان مدافع حرم را در ادامه میخوانید:
من میخواهم بگویم نقش کرمان در آزاد کردن این سرزمین در طول تهاجم رژیم بعث به خاک ایران اسلامی چه بود.
ما در دوران دفاع مقدس ۱۲ - ۱۳ عملیات مهم داشتیم. اگرچه عملیاتهای زیادی قریب به ۳۰ - ۴۰ عملیات متفاوت داشتیم، اما ۱۳ عملیات از ویژگی خاصی برخوردار بودند.
پنجتا از این عملیاتها پایانبخش تهاجم و اشغال خاک ما بود؛ عملیاتهای ثامنالائمه(ع)، طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس و کربلای یک. اینها تقریباً بر اشغال همه اراضی ما پایان دادند.
استان کرمان به همراه ۲ استان ارزشمند سیستان و بلوچستان و هرمزگان ـ که در جای خود باید به آن پرداخته شود ـ در همهی این پنج عملیات بزرگ و سرنوشتساز در قالب لشکر و شمشیری که به نام ثارالله (ع) درست کرد، پیشتاز بود.
در عملیاتهایی که در تعقیب دشمن صورت گرفت، مثل والفجر۸، کربلای پنج، خیبر، بدر و والفجر ۱۰ نیز لشکر ثارالله (ع) با همه ترکیب خود پیشتاز بود.
ما افتخار میکنیم «محمد شهسواری» مال ما بود. کسی که به آزادگی، ارزش فوقالعادهای بخشید و با دستهای بسته، باصلابت در محاصره دشمن، تنها و غریب فریاد زد «مرگ بر صدام ضد اسلام». ارزش این در جمع ما و این دنیای مادی قابل قیمتگذاری نیست و در فردای قیامت و در محضر انبیای الهی این ارزش نمایان خواهد شد.
ما افتخار میکنیم «قاسم میرحسینی» مال ما بود. آن انسانی که بهتنهایی یک لشکر بود. تجلی ابوالفضلالعباس برای لشکر بود. در تنگنای جنگ در طول این خط جنگی که بعضی وقتها جنازهها و مجروحین و زندههایی که در حال دفاع بودند آنقدر در هم تنیده بود که قابل تفکیک نبود، وقتی در چنین بحبوحهای صدای «میرحسینی آمد» شنیده میشد، مثل این بود که یک لشکر وارد میشد.
سردار سلیمانی و شهید قاسم میرحسینی
ما افتخار میکنیم «حسینعلی عالی» مال ماست. نوجوانی که گفت من به مرحلهای رسیدهام که زمین با من حرف میزند و میتوانم روی زمین راه نروم.
ما افتخار میکنیم «علی حاجبی» مال ماست. آن چهره زیبای ارزشمندی که در خلوص بیهمتا بود.
ما افتخار میکنیم «عبدالمهدی مغفوری» که امروز قبرش امامزاده شهرمان است، مال ماست. کسی که در هیچ شبی نافله شب او قطع نمیشد. اگر در اتوبوس بود در وسط راه پیاده میشد، نافله شبش را بهجا میآورد و با اتوبوس و یا خودروی بعدی خودش را میرساند.
ما افتخار میکنیم به مغفوری که در حفظ بیتالمال وقتی همسرش میخواست وضع حمل بکند، برای رساندن خود به بیمارستان از موتورسیکلت سپاه استفاده نکرد.
ما افتخار میکنیم «حسین یوسفالهی» مال ماست. او که مدعی شد زینب (س) به او وعده پیروزی در والفجر۸ را داده است. او که عارف بود و این شعر زیبا را سرود که امروز شعر او، حال ماست: «یاران همه رفتند افسوس که جا مانده منم / حسرتا این گل خارا همهجا رانده منم / پیر ره آمد و طریق رفتن آموخت / آنکه نا رفته و جا مانده منم»
ما افتخار میکنیم «مشایخی» مال ماست. کسی که در شب خوف عملیات کربلای ۵ گفت چراغها را روشن کنید میخواهم در روشنایی حرف بزنم. رو کرد به دوستانش و گفت برادران، من پاهای خودم را با ریسمان میبندم که عقبنشینی نکنم و شمارا قسم میدهم اگر خواستم عقبنشینی کنم من را با تیر بزنید.
ما افتخار میکنیم به «حاج علی محمدی» که در دفترچهی خودش نوشت «ای برادر عرب که تو به دنبال من میگردی و من به دنبال تو. قسم به خدا اگر من را بکشی، تو را شفاعت میکنم.» من این جمله را برای مرحوم آیتالله مشکینی خواندم، ربع ساعت گریه کرد.
ما افتخار میکنیم جمع عظیمی از آن ۲۳ نفری که دشمن را به تمسخر گرفتند، از ما بودند.
ما افتخار میکنیم به شهید «محمدرضا کاظمی». آن عارف شبزندهداری که دعا و مناجات و تعقیبات او دلها را میسوزاند.
ما افتخار میکنیم «شیخ عباس شیرازی» شهید ماست. شخصیت برجسته روحانی که به شهادت رسید.
ما افتخارات بزرگی داریم و افتخار میکنیم داشتیم جوانانی که عمر خود را در انتظار و کمین رسیدن به محبوب سپری کردند و فرصت را مغتنم شمردند؛ کسانی مثل «محمد جمالی»، «حسین بادپا» و «محمدعلی اللهدادی» که پس از ۲۵ سال خود را به قافلهی شهدا رساندند.
ما افتخار میکنیم «بیبی سکینه» از ماست. مادری که در این عالم فقط یک فرزند داشت و هیچ قومی نداشت و ندارد. زن زحمتکشیدهی سیهچردهی با معنویتی که امروز افتخار شهر ماست. او مادر شهید ماست که باکار در کورههای خشتمالی او را بزرگ کرد. کتاب مثل علی مثل فاطمه را بخوانید تا ببینید این مادر چگونه او را بزرگ کرد.
ما افتخار میکنیم «غلامعباس مارکی» مال ماست که پدر او از فقر فرار کرد و مادر او با خوشهچینی تنها فرزند خود را بزرگ کرد و تقدیم کرد به این بلاد.
ما افتخار میکنیم پیرمرد ۷۰ ساله «شمسالدینی» غواص لشکر ماست و ما از این افتخارات زیاد داریم.
ما افتخار میکنیم به مادر شهیدانمان. به مادر شهیدان «زادخوش» که پسران و همسر خودش را همه باهم روانه جبهه کرد و وقتی پسرش شهید شد خودش قبر او را حفر کرد و جسد او را در قبر نهاد. اینها افتخارات ابدی و همیشگی کرمان و سیستان و بلوچستان و هرمزگان ماست.
ما افتخار میکنیم به «حسین تاجیک». هرگز نمیتوانم این صحنه را فراموش کنم: او از روی پل کانال ماهیگیری در حال عبور بود. این درحالی بود که از گردان سیصدنفره، صد نفر در این هزار متر شهید و مجروح شدند. اما او کمر خم نکرد و ایستاده میدوید و خودش را به آنطرف کانال ماهیگیری رساند.
ما افتخار میکنیم «محمدجواد باهنر» مال ماست. او که افتخار روحانیت، مدیریت و اخلاص در مدیریت برای کشور ما بود.
ما افتخار میکنیم به بسیاری از افتخارات بزرگ و گرانبها و ارزشمندی که باید روزی گفته شود و نه فقط نامبرده شود و مردم ما با آن چهرهها آشنا شوند و آنان را بشناسند.
ما افتخار میکنیم به «ناصر فولادی»، جوان دانشجویی که از دیوار لانه جاسوسی بالا رفت و افتخار میکنیم به همه افتخاراتمان.
خدایا روح ایثار و فداکاری را که روح حیات جامعه ماست، در جامعه مستمر و مستدام بدار و به ما توفیق بده راه مرگ اختیاری که شهادت است را برگزینیم و در آن راه حرکت کنیم.
انتهای پیام/