نگاهی به زندگی‌نامه و وصیت‌نامه شهید «موسوی»

«سیداسماعیل موسوی» فرزند «سید رضا» بیست‌وهفتم اسفند ۱۳۴۵ در گلوگاه به دنیا آمد و در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۱۲۵۵۴
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۳:۲۷ - 18March 2022

برادر شهیدم زمان وصال با مادر را خبر دادبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، دفاع مقدس گنجینه‌ای ماندگار از حضور عارفانه انسان‌های برگزیده خداست که شهادت‌طلبی، ایثارگری، گذشت، شجاعت، رشادت، مردانگی و جوانمردی را می‌توان از جمله خصوصیات بارز شخصیتی و اخلاقی‌شان نام برد.

همانان که جان برکف برای دفاع از دین و ناموس، ارزش‌ها و آرمان‌های این نظام دل به جاده زدند و در کربلای ایران حماسه‌های بی‌بدیل خلق کردند و بر دشمن بعثی پیروز شدند. شهیدانی که هر کدام‌شان نمونه و الگوی ایستادگی و مقاومت هستند.

«سید اسماعیل موسوی» یکی از ۱۰ هزار و ۴۰۰ شهید استان مازندران و اهل شهرستان «گلوگاه» است که در ادامه زندگی‌نامه و وصیت‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرانیم.

زندگی‌نامه شهید

در اسفند ۱۳۴۵ بود که در روستای «لمراسک» و در کانون پر مهر «سیدرضا و زهرا»، پسری از تبار سادات پا به عرصه هستی نهاد؛ فرزند دوم خانواده که پدربزرگش، او را «اسماعیل» نامید. تحصیلاتش را تا مقطع سوم راهنمایی، در مدرسه لمراسک ادامه داد. اسماعیل، پسری فعّال و پر جنب‌وجوش بود؛ به‌گونه‌ای که برای کم کردن خستگی‌های پدر و مادر، دوشادوش آن‌ها کار می‌کرد. در ادب و رأفت، زبانزد بود. از این‌رو، محبوبیت خاصی در نزد خانواده‌اش داشت.

او که پرورش‌یافته یک تربیت دینی بود، همواره در ادای واجبات و مستحبات، اهتمامی خاص داشت. با قرآن نیز، مانوس بود و در عمل به فرامین الهی، کوشا. زمزمه انقلاب که پیچید، او که نوجوانی بیش نبود، همگام با دیگر مردم کوچه و خیابان، ندای آزادی سر داد و خواستار براندازی حکومت جور شد. اگرچه، هم‌زمان با اوج انقلاب، سایه پدر را از دست داد و خود با آن سن کم، سرپرست خانواده شد.

هنوز مدتی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که ائتلاف قدرت‌های استکباری، برای خاموش کردن شعله‌های ایمان مردم، جنگی را به ملت ایران تحمیل کرد. این‌جا بود که جوششی از غیرت و ایثار، در روح و جان سیداسماعیل ایجاد شد. پس، به محض این‌که صدای «هَل مِن ناصر» رهبر را شنید، دل از خانه و کاشانه کند و خانواده‌اش را به خدا سپرد و به جمع رزمندگان اسلام پیوست.

اسماعیل در ۱۳ بهمن ۱۳۶۱ در کسوت تک‌تیرانداز راهی مناطق نبرد شد. در ۲۷ بهمن ۱۳۶۲ با سمت مسئول دسته، در جبهه حضور یافت. در ۱۶ فروردین ۱۳۶۳ نیز، به عنوان نیروی عملیاتی، به سِمَت محافظت از آیت‌الله جباری منصوب شد. در ۱۵ مهر ۱۳۶۴، وارد سپاه  شده، مسئول قبضه خمپاره گشت و در طول مدت حضورش در دوران دفاع مقدس، با عناوینی، چون «تک‌تیرانداز، مسئول دسته و مسئول قبضه خمپاره» به میهنش خدمت کرد و سرانجام، او در تاریخ ۲۳/۱۱/۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ بر اثر اصابت ترکش، به درجه رفیع شهادت نائل آمد؛ و بعد از تشییع باشکوهی، در «امام‌زاده احمد» زادگاهش خاکسپاری شد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید

خداوندا! تو خود می‌دانی دنیا برای من زندانی بیش نبوده است و آرزوی هر زندانی اینکه روزی در باز شود وبه جهان آزاد قدم گذارد و من نیز برای عروج به ملکوت اعلی و فراز این زندان تنگ و تاریک دقیقه شماری می‌کنم. خدایا به محمد (ص) بگو که پیروانش حماسه آفریدند و به علی (ع) بگو که شیعیانش قیامت بپا کردند و به حسین (ع) بگو خونش در رگ‌ها همچنین می‌جوشد بگو از آن خون‌ها سر‌ها روئیده ظالمان سر‌ها را بریدند و، اما باز هم سر‌ها روئیده.

خدایا می‌دانی که چه می‌کشم پنداری که، چون شمع ذوب شوم از مردن نمی‌هراسم و، اما بعد ایمان را سر ببرید و اگر سوزم که روشنای رود و جای خود را دوباره به شب می‌سپارد پس چه باید کرد از یک سو بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند؛ و هم باید بمانیم تا فردا شهید بشویم.

آری همه یاران مرگ رفتند در حالی که نگران فردا بودند خوشحالم که توانسته‌ام در این مبارزه شرکت کنم، و ما می‌جنگیم تا پیروز شویم و کربلا و سرانجام قدس را آزاد کنیم و با اینکه نثار خون‌مان بر شهادت بوسه زنیم، که این پیروزی خون بر شمشیر را معنا کند از شهادت نمی‌ترسیم که مرگ نابودی انسان نیست، بلکه تحولی است از صورتی به صورتی دیگر و مرگ همه را فرا می‌گیرد. از حال و زندگی این دنیا مزرعه آخرت است. بیائید انسان‌های آزاده باشیم و به خود بیائیم با هدف زندگی کنیم و از خود بپرسیم ما کی هستیم از کجا آمده ایم و به کجا می‌رویم. دنیا چگونه است و انسان چگونه است.

وصیت به مادرم این است که، چون به هدف خود رسیدم و به سعادت ابدی دست یافتم. دیگر جای نگرانی نیست بلکه باید خوشحال و سرافراز باشید، بجای ان که فرزند راه کج برود و به راهی رفته است که رضای خدا و اولیای خدا در آن است این راه را من با چشمی باز و آگاه انتخاب کرده ام و تنها به خاطر دفاع از حریم اسلام و کشورم خون خود را هدیه کرده ام.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها