وصیت‌نامه شهید «مصطفی فتحی»

شهید مصطفی فتحی در وصیت‌نامه خود می‌نویسد: مادر جان تو می‌خواستی که یگانه اولادت فردا بتواند یار تو باشد و شرمنده‌ام که عاشق شده‌ام و چه عاشقی؛ عاشق شهادت.
کد خبر: ۵۱۳۳۷۴
تاریخ انتشار: ۰۸ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۱ - 28March 2022

عاشقم، عاشق شهادتبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از شیراز، شهید «مصطفی فتحی» ۲۹ آذر سال ۱۳۴۲ در یک خانواده مذهبی در روستای لایزنگان داراب دیده به جهان گشود. وی هفت ساله بود که راهی مدرسه شد و دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سرگذاشت. پس از آن، جهت گذراندن مقاطع دیگر راهی شیراز شد و دوران راهنمایی و دبیرستان را گذراند.

شهید فتحی در پی آغاز جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در جهت نبرد با حزب کومله به مریوان کردستان رفت و آن جا به مبارزه با دشمنان و کفار پرداخت. او عاشق شهادت بود و سرانجام ۲۶ اسفند ۱۳۶۱ در کردستان آسمانی شد.

در قسمتس از وصیت‌نامه این شهید آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

اول با پدرم سخن می‌گویم: پدر جان! امیدوارم که از دست من ناراحت نباشی و مرا حلال کنی. می‌دانم شما برای بزرگ کردنم زحمت زیادی کشیدی، ولی هر جا ظلم و ستم هست مبارزه هم هست؛ بنابراین جای نگرانی نیست؛ شما زحماتتان را به هدر نبرده اید. من ناراحت هستم که چرا از خواب غفلت بیدار نشدم و زودتر به جبهه‌های حق علیه باطل نرفتم.

پدر جان! می‌دانم حالا که تو از کار افتاده‌ای، می‌خواستی که این یک دانه پسرت زیر بغلت بگیرد و چرا نمی‌باشد برای تو و همچنین یار و یاوری باشد، اما چه کنم که عشق شهادت مرا دیوانه کرده و مرا ببخشید که به شما نگفتم که عاشق شهادتم و زیاد با شما سخن نگفتم.

مادر جان! تو می‌خواستی که یگانه اولادت فردا بتواند یار تو باشد و شرمنده ام که عاشق شده ام و چه عاشقی (عاشق شهادت) به خواهرانم بگو که برادرت در راه خدا قدم نهاده است و به راه امامان لبیک گفته است و او کاری حسین‌گونه کرده و شما هم باید کاری زینب‌گونه بکنید و مبارزه علیه کفر و ظلم و ستم ادامه دهید.

و اما پدر جان! از تمام قومان و خویشان برایم حلال بودی بطلبید، خصوصاً از نامزدم و بگوئید که او به تو در مورد کردستان مجبور بود دروغ بگوید؛ چون عاشق شهادت بود و او را دیوانه کرده بود. همگی برای سلامتی امام دعا کنید. سخنان امام و دستور‌های او را یک به یک انجام دهید. امام، تنها رهبر ما نیست، بلکه رهبر تمام مستضعفان جهان می‌باشد. چون عاشق سپاه بودم و می‌خواستم بعد از دو سال سربازی‌ام در سپاه ادامه دهم، یک آرم سپاه در بالای قبرم بگذارید و مرا در زادگاهم دفن نمائید تا پدر و مادرم هر جمعه به دیدنم بیایند.
والسلام علی من تبع الهدی

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها