خاطره «مقصود شریفی» از شهید «مرتضی یاغچیان»؛

«مرتضی» به دشمن پشت نکرد

همرزم سردار شهید «مرتضی یاغچیان» خاطره‌ای از ایستادگی و پایداری این شهید والامقام پس از مجروح شدن روایت کرده است.
کد خبر: ۵۱۴۲۵۴
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۱:۳۹ - 10April 2022

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، شهید «مرتضی یاغچیان» از جمله سرداران نامدار لشکر ۳۱ عاشوراست که نقش کلیدی در عملیات‌های بیت‌المقدس، رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۲ و والفجر ۴ داشت و پس از مجاهدت‌های بسیار، اسفند سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر شربت شهادت را نوشید.

شهید «یاغچیان» پیش از شهادتش بار‌ها مجروح شد؛ «مقصود شریفی» همرزم این شهید والامقام، داستان یکی از جراحت‌ها و در عین حال پایداری و ایستادگی او را چنین روایت کرده است:

در ادامه عملیات با آن‌که خونریزی شدیدی داشت، به سنگی در خط مقدم جبهه تکیه کرد و با بی‌سیم به هدایت عملیات ادامه داد. به سختی نفس می‌کشید و از شدت درد دندان قروچه می‌کرد. ۲ ساعت از لحظه‌ای که تیر خورده بود، گذشته بود. آقا مرتضی نمی‌توانست روی پایش بلند شود. او را به آمبولانس گذاشتند و به پست امداد لشکر بردند. پرستار قیچی را برداشت تا لباس فرم اقا مرتضی را پاره کند، اما یک‌دفعه آقا مرتضی دست او را گرفت: «اگر امکان داشته باشد پاره نکن. حیف است. از تنم درش بیاور!».

از درد دندان‌هایش را روی هم فشار می‌داد. از جیب پیراهنش قرآن کوچکی را درآورد. در حالی‌که لباس فرم و آرم سپاه را بر روی سینه‌اش فشار می‌داد، شروع به خواندن قرآن کرد. لازم بود خون داخل ریه‌های آقا مرتضی تخلیه شود. اما آن‌جا امکان چنین کاری نبود. ناچار پزشک با سرنگ بزرگ چند بار خون داخل قفسه سینه او را خارج کرد. خون به چهره آقا مرتضی دوید و کمی حالش خوب شد. نفسی به راحتی کشید:

«زود برو دنبال آقا مهدی. سلام مرا برسان و وضعیت را برایش بگو. به آقا مهدی بگو مرتضی پشت به دشمن نکرد. بگو تا آخرین نفس با دشمن جنگید و اطاعت از ولایت امر و فرمانده خود کرد. بگو که من آخرین نفری بودم که پس از زخمی شدن به عقب آورده شدم. به آقا مهدی بگو مرا حلال کند!»

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار