روایت همسر شهید آوینی از لحظه شنیدن خبر شهادت سید مرتضی

مریم امینی همسر شهید سید مرتضی آوینی است که خاطرات او در کتاب «مرتضی آیینه زندگی‌ام بود» توسط مرتضی سرهنگی جمع آوری و نوشته شده است.
کد خبر: ۵۱۵۳۴۱
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۰ - 10April 2022

روایت همسر شهید آوینی از لحظه شنیدن خبر شهادت سید مرتضیبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مریم امینی، همسر شهید آوینی در کتاب «مرتضی آیینه زندگی‌ام بود» از لحظه شنیدن خبر شهادت سید مرتضی را چنین روایت می‌کند:

حدود ظهر جمعه بیستم فروردین‌ماه، مرتضی در فکه رفت روی مین. صبح شنبه بود که پدر و مادرم آمدند. صبح زود بود. به من گفتند: «مرتضی زخمی شده است.» تاریک و روشن صبح بود. روز‌های اول بهار که آرامش خاصی داشت. حالتی میان خواب و بیداری بود. مثل همان وقت طبیعت. بچه‌ها را با آرامش بیدار کردم و به مدرسه فرستادم. مثل این بود که اصلا چنین حرفی به گوشم نخورده که مرتضی زخمی شده است.

بچه‌ها که رفتند، پدر و مادرم آرام‌آرام سر حرف را باز کردند و من باخبر شدم که دیگر مرتضی را ندارم. ولی نمی‌دانم چه حالتی بود. فقط این اتفاق را در آن ساعت از طبیعت خیلی روحانی می‌دیدم. این موضوع همیشه برایم عجیب بوده که چطور است عکس‌ها همیشه می‌مانند و انگار زمان بر آن‌ها نمی‌گذرد. در آن لحظه‌ها این توهم جاودانگی در عکس و تصویر برایم شکست. آن موقع یک‌دفعه حس کردم که این‌ها چقدر واقعیت ندارند و مرتضی چقدر «هست».

جایی که در آن بودم انگار زیرورو شد. گویی در دنیای دیگری بودم. چیز‌هایی که در اطرافم بود و به صورت عینی می‌دیدم، محو و ناپدید می‌شد و انگار وجود خارجی نداشت. هیچ چیز نبود، ولی مرتضی بود. آن روز، به دنبال تک‌تک بچه‌ها به مدرسه‌هایشان رفتم. چون خیلی زود پرچم‌ها و پلاکارد‌ها جلو خانه نصب شد. صدای قرآن هم می‌آمد. نمی‌خواستم قبل از اینکه بچه‌ها باخبر بشوند، پایشان به خانه برسد. در راه با آنان حرف زدم. وجود مرتضی آن‌قدر برایم عینی و حقیقی بود که فکر می‌کردم همه چیز‌های دیگر توهم است و اسیر آن توهم هستیم. به بچه‌ها گفتم: «بابا هست، ولی ما او را نمی‌بینیم.»

سنگینی‌اش هست، ولی شکرش بیشتر است. خیلی سنگین بود، ولی انگار چشمم فورا روی یک چیز دیگر باز شد که خیلی زیبا بود. سیال بود. مثل همان خواب و بیداری و مثل همان وقت طبیعت. خود مرتضی خیلی کمک کرد تا با این اتفاق برخورد درستی داشته باشم. تا الان هم وجود مرتضی را واقعی‌تر از وجود خودمان می‌بینیم. بودنش را احساس می‌کنیم. خواب‌هایی هم که از او دیده‌ام، خیلی واقعی بوده‌اند.

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها