روایتی از شکار تک‌تیراندازان بعثی به دست تکاور ایرانی

«شجاعی» یکی از تکاوران اهل آبادان بود که به تنهایی به شکار تک‌تیراندازان عراقی می‌رفت. آخرین بار او را در حالی دیدند که یکی از دسته‌های نیرو‌های سپاه آبادان را از دست یک تک‌تیرانداز عراقی، با مهارت شگرفی نجات داد.
کد خبر: ۵۱۶۵۳۰
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۴:۲۵ - 19April 2022

روایتی از شکار تک‌تیراندازان عراقی به دست تکاور ایرانیبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «نعمت الله سلیمانخواه» از رزمندگان دوران دفاع مقدس در کتاب «این سوی اروند جایی برای دشمن نیست» به بیان روایتی از شجاعت تکاوران نیروی دریایی در روز‌های ابتدایی جنگ در آبادان پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

یکی از تکاوران شجاع و خستگی‌ناپذیر، گروهبان یکم سعدونی، اهل خیابان «عروسیه»‌ی آبادان بود که خود به تنهایی پشت فرمان جیپ حامل تفنگ ۱۰۶ می‌نشست و بدون استفاده از تفنگ رسام ۱۰۶ (مخصوص تصحیح تیر) به مصاف تانک‌های عراقی می‌رفت و پس از شلیک همه‌ی گلوله‌ها دوباره به عقب برمی‌گشت، نفسی تازه می‌کرد. چند گلوله‌ی دیگر با خود می‌برد و دوباره به دل تانک‌های دشمن می‌زد. او در یک مورد یک نفربر دشمن را هدف قرار داد و ۳ نفر خدمه‌ی آن را به اسارت درآورد. هر سه‌ی آن‌ها کلاه بیسیمچی‌ها را بر سر داشتند. رفتار و حرکات‌شان به نظر کمی غیرعادی می‌آمد. وقتی که کلاه از سر آن‌ها برداشته شد، موهای‌شان روی شانه‌های‌شان ریخت و مشخص شد هر سه زن هستند. وی در یکی از همین یورش‌ها در محدوده‌ی بیابان‌های پشت صددستگاه، پس از نابودی چند تانک دشمن، هدف اصابت مستقیم گلوله‌ی یکی از تانک‌های عراقی قرار گرفت و به همراه جیپش تکه‌تکه شد.

شجاعی یکی دیگر از این تکاوران، اهل آبادان بود که به تنهایی به شکار تک‌تیراندازان عراقی می‌رفت. آخرین بار او را در حالی دیدند که یکی از دسته‌های نیرو‌های سپاه آبادان را از دست یک تک‌تیرانداز عراقی، با مهارت شگرفی نجات داد. سپس در حالی که می‌خندید، به تنهایی به سمت انبوه دشمن رفت. از این پس، دیگر هرگز کسی او را ندید.

شجاعت و دلاوری برخی تکاوران نیروی دریایی و دیگر نیرو‌های مقاومت به حدی بود که یکی از فرماندهان نیروی ویژه‌ی کماندویی عراق در این باره می‌گوید: «نیرو‌های اسلامی با ۲ خودروِ مجهز به تفنگ ۱۰۶ با یک حرکت سریع و ناگهانی، با فریاد‌های الله‌اکبر به طرف ما یورش آوردند و با تفنگ‌های ۱۰۶ نیز روی ما آتش گشودند. این یورش موجب شد، تمامی نیرو‌ها از افسران، درجه‌داران و سایرین متفرق شده، به مقر خود بازگردند. تلاش ما برای تسلط مجدد بی‌فایده بود و مجبور شدیم تا مقر سابق خود، کارخانه‌ی آهک، عقب‌نشینی کنیم و بعضی از نیرو‌ها حتی تا پل نو به عقب برگشتند.»

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها