پایگاه خبری- تحلیلی الوقت منتشر کرد؛

دلایل و زمینه‌های ناکامی قیام انقلابی ملت بحرین

ساختار جمعیتی، عدم مشارکت شیعیان در مراکز اساسی قدرت، تبعیض، مشکلات سیاسی ـ اقتصادی، اثرگذاری عربستان سعودی و استقرار مرکز فرماندهی ناوگان پنجم دریایی ایالات متحده امریکا، از جمله عواملی هستند که زمینه بروز اعتراضات سیاسی در بحرین و ناکامی آن را از دیگر سو فراهم کرده است.
کد خبر: ۵۱۸۶۰
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۱ - 26August 2015

دلایل و زمینه‌های ناکامی قیام انقلابی ملت بحرین

به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، بیداری اسلامی که در غرب عموماً به عنوان بهار عربی از آن یاد میشود، طی بیش از سه سال گذشته تاکنون، زمینهساز سقوط حکومتهای دیکتاتوری در بعضی از کشورهای عربی غرب آسیا و شمال افریقا شده است. با نگاهی کلی به فهرست مطالبات مشترک این کشورها میتوان دریافت که خواستههای کشورهای اسلامی و قیامهای مردمی به یکباره رخ نداده و طی سالیان متمادی انباشت و به شکل انقلاب و بیداری اسلامی ظهور و بروز یافته است.

با این حال و به رغم وجود مشابهتهایی که میتوان برای این تحول عظیم در عرصه بینالمللی و در میان این کشورها مشاهده کرد، انقلاب بحرین دارای ویژگیهایی است که آن را از دیگر انقلابهای عربی متمایز میکند. برای مثال برخلاف آنچه در دیگر کشورها مردم به سرعت از اصلاحات ناامید و رأس نظام را در اعتراضات خود نشانه رفتند، در بحرین، خواست مردم هیچگاه از سطح اصلاحات فراتر نرفته است.

انقلاب بحرین مثل دیگر تحرکات دموکراسیخواهانه، ابتدا به شکل سیاسی و فقط با درخواست اصلاحات سیاسی و اقتصادی شروع شد و بحرینیها تلاش کردند با تجمع در میدان «لؤلؤ» در منامه ـ پایتخت این کشور ـ رژیم را وادار به اصلاحات کنند. در این میان حمد بن عیسی آل خلیفه که انقلاب ١٤ فوریه را انقلاب اراذل و اوباش خواند، دستور سرکوب را صادر و ماشین نظامی ـ امنیتی رژیم حاکم، منامه را به میدان خشونت و جنگ تبدیل کرد.

در این میان، نیروهای امنیتی بحرین که دیگر تاب مقاومت مقابل معترضان را نداشتند دست به دامان عربستان و امارات شده و پس از چند روز نیروهای «سپر جزیره» به طور مستقیم مدیریت عملیات سرکوب را برعهده گرفتند. رژیم آل خلیفه با این تصور که موج ارعاب و سرکوب باعث خواهد شد معترضان دست از اعتراضات خود بردارند، دامنه حملات خود علیه تظاهرکنندگان را افزایش داده و حتی برخی مناطق را برای ماهها محاصره کردند. در حالی که انتظار میرفت مجموعه کشورهای غربی مانند کشورهای تونس، لیبی و سوریه عکسالعمل نشان دهند، قدرتهایی چون آمریکا و بریتانیا با نشان دادن چراغ سبز به اقدامات سرکوبگرانه رژیم ال خلیفه، راه را برای سرکوب بیشتر مزدوران این رژیم هموار کردند.

از طرفی واکنش منفعلانه «کمیته بسیونی» (کمیته حقیقتیاب حمد بن عیسی آل خلیفه پادشاه بحرین که شریف بسیونی ریاست آن را برعهده دارد) نیز موجبات تشدید سرکوبها در بحرین را فراهم آورد. تمامی تحرکات منفی رژیم آل خلیفه باز هم نتوانست جلوی موج خشم مردمی را سد کند و بحرین طی این مدت تقریباً به صورت مستمر شاهد برگزاری تظاهرات و اعتراضات گسترده بوده است.

از همین رو در میان کشورهای عربی غرب آسیا و شمال آفریقا که از چهار سال گذشته تاکنون درگیر انقلاب بودهاند و سقوط رژیمهای دیکتاتور آنها را در پی داشته، بحرین توفیقی کسب نکرده است. درریشه یابی عوامل ناکامی انقلاب بحرین، ساختار جمعیتی، عدم مشارکت شیعیان در مراکز اساسی قدرت، تبعیض، مشکلات سیاسی ـ اقتصادی، اثرگذاری عربستان سعودی و استقرار مرکز فرماندهی ناوگان پنجم دریایی ایالات متحده امریکا، از جمله عواملی هستند که زمینه بروز اعتراضات سیاسی در این کشور و ناکامی آن را از دیگر سو فراهم کرده است.

عوامل ناکامی و بازدارنده انقلاب بحرین

تاکنون در بحرین، عوامل متعددی مانع از به ثمر نشستن حرکتهای مردمی شده است که هر کدام به نحوی با وضعیت ژئوپولیتیکی کشور بحرین در ارتباط است که میتوان به برخی از این عوامل اشاره کرد:

١. سرکوب شدید مردم توسط نیروهای نظامی آل خلیفه

٢.  ورود نیروهای نظامی عربستان به بحرین و سرکوب معترضان

٣. حمایت نکردن قاطع کشورهای غربی و قدرتهای منطقهای و جهانی از حرکتهای مردمی بحرین

٤. عدم اقدامات و تصمیمات قاطع از سوی سازمانها و مجامع بینالمللی به ویژه سزمان ملل متحد در حمایت از مردم بحرین

٥.  تفاوتهای خاص جنبش بیداری مردم بحرین با سایر جنبشهای مردمی عرب که آن را به موردی خاص تبدیل کرده است .


در مورد حرکتهای مردمی بحرین نیز باید به شرایط و ویژگیهای خاص آن توجه کرد؛ چرا که موجب تفاوت آن با سایر حرکتهای مردمی منطقه شده است و در نتیجه مسیری متفاوت برای رسیدن به هدف طی کرده است. از جمله عمدهترین ویژگیهای خاص جنبش مردمی بحرین عبارتاند از:

١. یکدست نبودن معترضان بحرینی؛ با توجه به جامعه بحرین که متشکل از مردمی با قومیتها و مذاهب مختلف است، این جنبشها و حرکات نیز با توجه به ویژگی مردمی بودن آن، شامل همه این مردم میشود که در این صورت ایجاد شکاف و اختلاف در آن با سهولت بیشتری نسبت به جوامع یکدست تونس و مصر صورت میگیرد؛ همچنان که حکومت آل خلیفه نیز از این مجزا نهایت استفاده را میبرد. پس چیزی جز وفاق و وحدت مردم بحرین و ثبات آنها در رسیدن به هدف، در این مورد خاص کارساز نیست.

٢. مشخص بودن احزاب و گروههای بحرینی مخالف حکومت است. انقلاب تونس، مصر و لیبی بدون رهبری خاص صورت گرفت تا آنجا که انقلاب تونس را «انقلاب بدون سر» نامیدهاند؛ هر چند گروهها و احزاب شخصی در این حرکتها دخیل بودند ولی به هیچ وجه نمیخواستند عامل محرک مردم شناخته شوند تا از این جهت اولاً بر حساسیت دیگران نسبت به خود بکاهند و ثانیاً در صورت شناخته شدن آنها به عنوان رهبر جنبش، با کوچکأترین بازداشت و یا تبعید و زندانی شدن، احتمال خلل در روند جنبش مردمی زیاد میشد؛ و ثالثاً از بروز اختلاف، شقاق یا چنددستگی در حرکتهای مردمی جلوگیری شود. ولی در بحرین از همان آغاز مشخص بود چه احزاب و گروههایی در ورای مردم قرار دارند تا آنجا که در طرح موسوم به «گفتوگوهای ملی» که برای تنشزدایی بین حکومت آل خلیفه و مخالفان برگزار شد، جمعیت الوفاق بحرین و حزب وحدت به عنوان مخالفان دولت، به رایزنی با حکومت پرداختند که در نهایت نیز این گفتوگوها به نتیجهای نرسید و از سوی همین مخالفان تحریم شد.

لذا به نظر میرسد تا زمانی که کشورهای عربی در قالب سازمانهایی چون اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس از حکومت آل خلیفه حمایت میکنند و کشورهای غربی به لحاظ منافعی که از بابت حفظ وضع موجود در بحرین کسب میکنند بیتفاوتند و انقلابیان به صورت واحد عمل نمیکنند، چندان امیدی به سقوط حکومت آل خلیفه نیست.

نظر شما
پربیننده ها