به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، تاریخ چند ماههای که منتهی به واقعه تلخ و جانسوز عاشورا شد، حامل وقایع و پیامهای مهم تاریخی است. اگر همانطور که «ارنست کاسیرر» معتقد بود، صفت «تاریخی» را برای یک اتفاق آن بدانیم که نتایج حاصل از آن واقعه در تاریخ اثرگذار بودهاند بیشک در سرتاسر این بازه زمانی شاهد موارد متعددی از اتفاقات تاریخی هستیم.
ولی کوفه، نائبالامام است
پنجم شوال، سالروز ورود جناب مسلم بن عقیل بن ابیطالب، پسر عمو و نائب حضرت سیدالشهدا، امام حسین به شهر کوفه است. ماجرای فرستادن جناب مسلم بن عقیل به شهر کوفه برای اخذ بیعت و آمادهسازی مردم و جامعه برای حضور، ولی معصوم، فرصت و بستر مناسبِ آموزشی برای منتظران موعودِ منجی است، تا با پندگیری از تاریخ، راههای خطای گذشته را نپیمایند و با دیده بصیرت سعی در قدم گذاشتن در طریق صواب و پاکی داشته باشند.
مسلمی که در شأن و عظمتش عباراتی نظیر: «برادر»، «پسرعمو» و «فرد مورد اطمینان و وثوق اهل بیت (ع)» آمده است با وجود حضور بزرگان دیگر از بنیهاشم و اهل بیت، مأموریت حضور در کوفه را دارد تا صدق نیت اهالی آنجا را در باب نامههایشان و دعوتشان از، ولی خدا ارزیابی کند. مردم کوفه در ابتدا از این شخصیت استقبال عجیبی داشتند و براساس نقلها، ۱۸ هزار نفر با نماینده سیدالشهدا (ع) بیعت کردند؛ هنگامی که مسلم (ع) نامه سالار شهیدان را برای مردم میخواند، آنها اشک میریختند و میگفتند: «دل ما برای امام حسین (ع) تنگ شده و طاقت فراغ و جدایی را نداریم و سریعتر نامه بنویسید که امام (ع) به کوفه بیایند.»
اوضاع تا ورود ابنزیاد به کوفه، که پس از نعمانبن بشیر قرار بود زمام امور کوفه را در دست بگیرد، خوب پیش میرفت؛ قیام حضرت مسلم بن عقیل (ع) در روز ۸ ذیالحجه در ابتدا با حمایت همهجانبه مردم کوفه مواجه شد و همه فریادها «لبیک یا حسین (ع)» و حمایت از مسلم (ع) بود. اما تاریخ نقل میکند هرقدر جنگ پیش میرفت، به جای اضافه شدن بر جمعیت، از آن خیل عظیم کاسته میشد تا حدی که وقتی به دارالاماره رسیدند، از آن چندهزار نفر، ۳۰۰ نفر بیشتر باقی نمانده بودند.
قصه پر غصه «جا زدنها»
زر، زور و تزویر قویتر از اراده قیام کوفیان بود و بار دیگر در بیخ گوش خیمه کفر، ورق تقدیر تاریخ عوض شد و شمشیری که برای قطع کردن رأس پلیدی بالا رفته بود بدون انجام مأموریتش به غلاف برگشت. عدهای از ترس خبر حضور لشکر شام در پشت دروازههای شهر و برخی دیگر نیز به طمع دریافت کیسههای طلا، اعتقاد و باور خود را فروختند و مسلم بن عقیل (ع) را تنها گذاشتند و سر آخر هاشمی نسبی که حکم «ولی جامعه» را برای مردم کوفه داشت، با اهمال خود مردم بهدست دشمن بدکین افتاد و به شهادت رسید.
ثبات قدم و صبر شرط منتظر حقیقی است
در رکاب ولایتالله بودن هزینه و صبر میخواهد، عنداللهی شدن در گرو عندالحسینی شدن است و این امر محتاج ثبات قدم و عظم راسخ است. در فراز پایانی زیارت عاشورا میخوانیم: «ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَینِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَینِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ». درخواست ورود در وادی اصحاب حسین محتاج پذیرش اطاعت و تحمل تیر سختی روزگار است.
هنگامی که از امام باقر (ع) درباره زمان ظهور پرسش شد، ایشان پاسخ دادند: «ظهور وقتی است که منتظران غربال شوند و خالص از ناخالص مشخص شود». اشاره به فتنهای آخرالزمانی و آزمایشهای متعدد مؤمنان از مهمترین سُنَنی است که پیش روی مدعیان قرار خواهد گرفت. بیشک یکی از این آزمایشها که به نوعی مهمترین آنها به حساب میآید، بحث «اطاعت» از، ولی جامعه است. درست است که شیعه به امام خویش دسترسی ندارد و با دغِ فراغِ غیبت زندگی خویش را سپری میکند و احوالش احوال رندی است که گفت «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل»، اما همان امام معصوم در پیام مهمی به اصحاب خویش در باب رُوات حدیث (علما) فرمودند: «اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعوُا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا، فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَیْهِمْ، یعنی:، امّا در رویدادهای زمانه، به راویان حدیث ما رجوع کنید. آنان، حجت من بر شمایند و من، حجّت خدا بر آنانم.»
حاکم فقیه جامعه حجت بر شیعیانی است که در جستوجوی مهدی هستند و حضور در میدان اطاعت آن به نوعی تمرین و محل آزمایشی است تا صدق نیتشان در باب دعوتهای دعای «ندبه» و «عهد» محک بخورد. اطاعت از حجت زمانهای که، ولی معصوم بر ما تعیین کرده است و نصرت و امتثال امرش فرصتی است تا، چون کوفیان خود را کسل و تنبلهای عرصه ولایت جا نزنند و حقیقت انتظار، ولی عصرمان را به منصه ظهور برسانند.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۹۱۱