مراسم گرامیداشت شهید «غلامرضا بی‌نوا» در شیراز برگزار می‌شود

مراسم «میهمانی لاله‌های زهرایی» به‌مناسبت گرامیداشت شهید «غلامرضا بی‌نوا» درقطعه شهدای گمنام «دارالرحمه» شیراز برگزار خواهد شد.
کد خبر: ۵۲۱۸۸۶
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۲ - 12May 2022

گرامیداشت سالگرد شهادت شهید غلامرضا بی‌نوا در شیراز

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از فارس، مراسم «میهمانی لاله‌های زهرایی» به‌مناسبت گرامیداشت شهید «غلامرضا بی‌نوا»، عصر امروز (پنج‌شنبه) از ساعت ۱۸ در دارالرحمه شیراز، قطعه شهدای گمنام برگزار می‌شود.

در این مراسم، حاج «سید معین انجوی‌نژاد» سخنرانی می‌کند و «مهدی کبیری‌نژاد» نیز به مدیحه‌سرایی اهل‌بیت (ع) خواهد پرداخت.

بنا به اعلام هیات شهدای گمنام شیراز، علاقه‌مندانی که امکان حضور در این برنامه را ندارند، می‌توانند این مراسم را از «هیات آنلاین» به آدرس https://heyatonline.ir/shohada.gomnam به صورت مستقیم دنبال کنند.

گذری بر زندگی‌نامه شهید «غلامرضا بی‌نوا»

«غلامرضا بی‌نوا» سال ۱۳۳۸ در شهر «خفر» از توابع «جهرم» به دنیا آمد. پدر و مادرش به سبب علاقه‌شان به حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) نام وی را «غلامرضا» گذاشتند.

وضعیت بد و نامطلوب اقتصادی و معیشتی خانواده‌ غلامرضا باعث شد تا وی از همان اوان کودکی پا به پای پدر کار کند تا اینکه در هفت سالگی از نعمت پدر محروم و سرپرستی خانواده به او محول شد.

مشکلات زندگی و سختی کار باعث نشد او از کسب علم و دانش غافل شود و از همین روی روز‌ها کار می‌کرد و شب‌ها درس می‌خواند تا اینکه در سال ۱۳۵۵ موفق به اخذ مدرک سیکل شد که در آن زمان مدرک بالایی بود و بعد از آن در محضر اساتید حوزه علمیه، مدارج ترقی و دانش را طی کرد.

«غلامرضا» سال ۱۳۵۶ هنگامی که ۱۸ سالش بود، حین توزیع اعلامیه‌های امام خمینی (ره) در مسجد جامع عتیق شیراز دستگیر و در زندان «عادل‌آباد» شیراز حبس شد. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با تأسیس سپاه پاسداران وارد این نهاد انقلابی شد و در نهایت در ۱۴ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در فکه، به فیض شهادت نایل آمد و به برادر شهیدش «علی‌اصغر» پیوست.

از وی قبل از شهادتش نامه‌ای که خطاب به برادر شهیدش در قالب راز و نیاز و درد دل، نوشته شده و به یادگار مانده که در بخشی از آن آمده است:

«بسم رب الشهدا، سلام‌ ای برادرم! سلام من به روح پاک تو‌ ای شهید به خون خفته! مرا تنها گذاشتی و رفتی؟ تو رفتی که در راه خدا جهاد کنی و واقعا از این خدمتی که تو کردی، خدا را راضی کردی. تو رفتی خدمت کردی با خون خودت؛ ولی ما در این‌جا مانده‌ایم.

هیچ کاری از تن ما بر نمی‌آید و روز قیامت هم روسیاه هستم،‌ ای برادر! تو را به خون شهیدت قسم می‌دهم که هرچه زودتر از خدا بخواهی که مرا از این زندگی ذلت‌بار نجات دهد و به نزد تو بیایم. هر چند که بازماندگان از درد من هم رنج خواهند برد؛ ولی چه کنم دوری تو برایم قابل تحمل نیست و هروقت به یاد تو می‌افتم، آرام ندارم.»

انتهای پیام/ س

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار