به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، پروین مومن زحمتکش از فعالان حوزه زنان در دفاعمقدس در بخشی از کتاب قرار بانه به واکنش مردم بانه به خبر آزادسازی خرمشهر پرداخته است که در ادامه میخوانید.
در ساختمان سپاه یک اتاق بزرگ داشتیم که فیلم نمایش میدادیم. خانمها و دخترهای کرد را جمع میکردیم و فیلمهایی راجعبه انقلاب و امام پخش میکردیم. من به آنها میگفتم کار ما فرهنگی است و اصلا نظامی نیست. ما نه مسلح هستیم و نه گاردی. خرداد ۶۱ بود. عصر داشتیم فیلم نمایش میدادیم. وسط نمایش متوجه شدم صدای تیراندازی شدید از بیرون میآید. فکر کردم کومله به شهر حمله کرده. اسلحه ژسهای را که به من داده بودند از مخفیگاهش بیرون آوردم. گلنگدنش را کشیدم و گفتم: «اصلا ناراحت نباشید. من نمیگذارم بریزند اینجا.» خانمها خیلی وحشتزده شده بودند و جیغ میکشیدند.
صدای تیراندازی خیلی نزدیک بود. آنقدر نزدیک که من احساس کردم الان که پنجره را باز کنم، افراد کومله پشت آن هستند. داد زدم و به خانمها گفتم: «همه سرها را پایین بگیرید و نگاه نکنید. ممکن است به داخل شلیک بکنند.» و خودم مثل فیلمها با حرکات نظامی رفتم کنار پنجره. اسلحه را گذاشتم لب پنجره که اگر کسی خواست بیاید، بزنم. از لای پنجره دیدم مردم در میدان جمع شدهاند و کردی میرقصند. پاسدارها هم وسط هستند و خوشحالی میکنند و اسلحههایشان را بالا میبرند و شلیک هوایی میکنند. زن و مرد، چه ذوقی میکردند! از یکی پرسیدم: «چه شده؟!» گفت: «خرمشهر آزاد شد!» با این حرف، یکباره جو برگشت. خانمها همه خوشحال جلو آمدند. سوم خرداد تنها روزی بود که من حس کردم همه یکی هستند.
واقعیت این بود که دشمن خیلی کار کرده بود تا افراد غیربومی را دشمن نشان دهد. ما باید خیلی زحمت میکشیدیم که به آنها بباورانیم ما با هم دوستیم، هموطنیم، همدینیم، همکیشیم. جا انداختن این باورها در آن شرایط خیلی سخت بود. حالا اتفاقی افتاده بود که همه این واقعیتها را نشان میداد. قبل از آن فکر نمیکردم مردم اینطور برای آزادی خرمشهر خوشحال شوند. همه شاد بودند و میخواستند این شادی را ابراز کنند. تیر هوایی شلیک میکردند، میرقصیدند، ذوق میکردند و به هم تبریک میگفتند. سوم خرداد روز خاطرهانگیزی برای من شد.
انتهای پیام/ 141