خبرنگار زن خرمشهری در دوران دفاع مقدس:

مادری که حتی با اشغال خرمشهر در شهر ماند/ زنان در رختشوی خانه با آب چشم لباس‌های خون آلود را شستند

همسر شهید «عبدالرضا موسوی» از فرماندهان خرمشهر در نشست «زنان مدافع خرمشهر و دزفول» در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به بیان برخی خاطرات خود از ایام ایستادگی مردم این شهر مقابل صدام گفت.
کد خبر: ۵۲۵۵۳۳
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۰ - 28May 2022

ننه زاغی حتی با اشغال خرمشهر در شهر ماند/ زنان در رختشوی خانه با آب چشم لباس‌های خون آلود را شستندبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «صدیقه زمانی» همسر شهید «عبدالرضا موسوی» از فرماندهان خرمشهر در نشست «زنان مدافع خرمشهر و دزفول» که امروز (شنبه) هفتم خرداد در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، اظهار داشت: جنگ مرزی شش ماه قبل از جنگ رسمی شروع شده بود و درگیری‌های مرزی و رفت‌وآمد‌های نظامی جریان داشت. شهید موسوی به همراه سپاهیان خرمشهر در مرز دفاع می‌کردند. مقاومت ۴۵ روزه خرمشهر سرنوشت جنگ را تغییر داد. صدامی که گمان می‌کرد سه روزه تهران را فتح می‌کند ۴۵ روز پشت دروازه‌های خرمشهر زمین‌گیر شد و حتی نتوانست از رودخانه عبور کند. مقاومت بچه‌های خرمشهر با دست‌های خالی در مقابل ارتش مسلح صدام این سرنوشت را رقم زد که بجنگند، با گوشت و پوست از خرمشهر دفاع کنند و تا خواست دشمن که می‌خواست کارنامه انقلاب اسلامی را به اتمام برساند، ناکام بماند.

شهید موسوی با تیری نزدیک نخاعش تا آخر عمر زندگی کرد

وی افزود: من آن زمان باردار بودم و نمی‌توانستم در مقاومت خرمشهر شرکت کنم، اما همچنان که در خانه بودم دلم پیش بچه‌های شهر بود و دلم می‌خواست شرایطش را داشتم و می‌توانستم نقشی عملی ایفا کنم، تا اینکه شهید موسوی مجروح شد و به آبادان و سپس به اهواز رفتیم. چون تیری که خورده بود نزدیک نخاع بود باید عمل می‌شد، اما جراحی خطرناکی بود که البته تا زمان شهادت و پایان عمر گلوله در بدنش ماند.

زمانی بیان کرد: شهید موسوی در دورانی که بنی صدر فرمانده کل قوا بود با روشنگری و مصاحبه‌های متعدد نقش خائنانه و منافقانه بنی صدر را افشا می‌کرد تا آنجا که قصد ترورش را داشتند. او معقتد بود جبهه انقلاب گسترده است و چون به عربی و انگلیسی مسلط بود می‌خواست در سنگر وزیر خارجه به کشور‌های منطقه برود و اشاعه دهنده انقلاب اسلامی باشد. من با سن کم قبول نکردم همراهش بروم و تکلیف را در ایران ماندن دانستم و گفتم وظیفه ماست که از خاکمان دفاع کنیم.

ننه زاغی حتی با اشغال خرمشهر در شهر ماند/ رزمنده‌ای را در کمترین زمان ممکن به خاک سپردیم

مهناز مظاهری خبرنگار و عکاس خرمشهری نیز در این مراسم بیان کرد: من از جنگ تن به تن خرمشهر صد‌ها عکس گرفتم، وجب به وجب خرمشهر را عکاسی کردم. از شش دیوار مسجد خرمشهر دو دیوار آن در زیر توپ نقاشی شد، چرا که فقط می‌خواستیم بگوییم زنان همپای مردانشان هستند. در یکی از اعزام‌ها فرمانده اجازه نمی‌داد جلوی بروم. با یک ترفندی در درمانگاه مستقر شدیم. من را گذاشتند جلوی توپ و گفت شلیک کن.

وی ادامه داد: یکی از رزمندگان وقتی حضور زنان را دید گفت من از امروز جور دیگری می‌جنگم، تا زمانی که زنان ما اینگونه استوار هستند ما قوی می‌جنگیم. در یکی از روز‌ها که خرمشهر زیر توپ بود رزمنده‌ای وصیت کرد او را در خرمشهر دفن کنند؛ بالاترین عکسی که می‌توانستم بگیرم ۳۶ فرم بود که به اندازه گرفتن ۳۶ فرم خاکسپاری این رزمنده طول کشید. چون اگر لحظه‌ای توقف می‌شد ممکن بود تمام تشییع کنندگان از بین بروند. در خرمشهر و آبادان اتفاقاتی افتاد که بسیاری از لحظاتش قابل بیان نیست.

مظاهری تصریح کرد: تا زمانی که مقاومت، ایثار و انقلاب در قالب هنر تثبیت نشود به آیندگان انتقال داده نخواهد شد. همه رنج‌ها و باور‌ها باید در قالب هنر بیاید. من در آن زمان فرش زیر پای مادرم را فروختم و با آن فیلم برای دوربینم خریدم. ما عکس‌ها و حرف‌هایی داریم که پیام بزرگی به جهان می‌دهند. وقتی در منطقه بودم با خبرنگاران خارجی صحبت می‌کردیم و می‌گفتم پاسدار بودن یعنی چه، تن بی سر را دیدن یعنی چه، زنانی که در رختشوی خانه با آب چشم لباس خون آلود می‌شستند چه کردند. امیدوارم بتوانیم این روایت‌ها را به نسل بعد انتقال دهیم. ما ننه زاغی‌ای در خرمشهر داشتیم که حتی با اشغال خرمشهر شهر را ترک نگفت.

انتهای پیام/ ۱۴۱

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار