سوگواری شهید آوینی در فراق امام خمینی (ره)/ او آیتی بود که «ثقلین» را در وجود خود معنا می‌کرد

شهید آوینی در مقاله «داغ بی‌تسلی» پس از رحلت حضرت امام خمینی (ره)، به سوگواری ایشان پرداخت و نوشت: ما را این گمان نبود هرگز که بی او بمانیم. آخر او آیتی بود که «ثقلین» را در وجود خود معنا می‌کرد.
کد خبر: ۵۲۶۹۰۷
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۹ - 04June 2022

سوگواری شهید آوینی در فراق امام خمینی (ره)/ او آیتی بود که «ثقلین» را در وجود خود معنا می‌کردبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، ارتحال حضرت امام خمینی (ره) غم سنگینی را بر جان آزادگان و پیروان راه حقیقت گذاشت. اثر این اتفاق عظیم همچنان برای عاشقان خمینی و علاقه‌مندان به راه او باقی است. آنچه که در ادامه می‌خوانید، عزاداری و سوگواری شهید آوینی در فراق حضرت امام (ره) در مقاله «داغ بی‌تسلی» است.

داغ همه اعصار، داغی بی‌تسلی

داغ‌های همه تاریخ را ما به یکباره دیدیم، چرا که ما امت آخرالزمانیم، و خمینی (ره)، این ماه بنی‌هاشم، میراث‌دار همه صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ. در عصر ادبار عقل و فلک زدگی بشر، در زمانه غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی‌شد و هیچ منذری نمی‌آمد خمینی میراث‌دار همه انبیا و اسباط ایشان بود و داغ او بر دل ما، داغ همه اعصار، داغی بی‌تسلی.

ما را این گمان نبود هرگز که بی او بمانیم. آخر او آیتی بود که «ثقلین» را در وجود خود معنا می‌کرد، همه «ماتَرَک رسول الله» را و ما می‌دانستیم که زمین و زمان می‌گردند تا انسان‌هایی، چون او، هر هزار سال یکی، پای به دنیای گذارند. آخر آدم‌هایی، چون او، قطب سنگ آسیاب افلاکند، مصداق حدیث «لو لاک» اند و غایت الغایات وجود…و حق است اگر با رفتن زمین از رفتن باز ماند آسمان نیز، خورشید سرد شود و ماه بشکافد و دریا‌ها طغیان کنند و باران خون از آسمان ببارد و مؤمنین از شدت ماتم دق مرگ شوند و اگر نبود آن حجت غایب، تو بدان، بی‌تردید که همان می‌شد.

آخر انسان‌هایی، چون او که یک فرد نیستند، یک امت‌اند

ما را این گمان نبود که بعد از او بمانیم، اما او رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین، در این پهنه بی‌منت‌هایی که عقل راه به جایی نمی‌برد. دریا‌ها و زمین و آسمان و ماه و خورشید بر جای ماندند تا مقصود خمینی (ره) محقق شود، آن‌سان که بعد از رحلت آخرین فرستاده خدا نیز دور فلک بر جای ماند تا حقیقت وجود او را در جهان تحقق بخشد. آخر انسان‌هایی، چون او که یک فرد نیستند، یک امت‌اند و یک تاریخ. کوران روز حشر در اینجا نیز کورند که: «من کان هذه اعمی فهو فی الاخراعمی» و نمی‌بینند. آنان از کجا بدانند که کدام امر عظیم واقع شده است؟

نه آنگاه که امام آمد و نه امروز که رفتند است. اگرنه، این، ولی خدا برای آنان حجتی می‌شد تا صدق قصص انبیا را باور کنند و، چون سحره فرعون دربرابر این انقلاب به سجده درآیند که «امنابرب موسی و هرون» اگرنه، این، ولی خدا برای آنان حجتی می‌شد تا زهد وعدالت علی را باور کنند، حلم حسن را وشجاعت حسین را و… و این، ولی خدا برای آنان حجتی می‌شد تا عظمت حق را و همه صفات خدایی را در وجودش بنگرد و انسان را، همچون خورشیدی که نورش از ازلیت تا به ابدیت را فرا گرفته است.

داغ‌های همه تاریخ را ما به یکباره دیده‌ایم. یک بار دیگر این رسول اکرم (ص) است که در دنیا رفته است، یک بار دیگر این علی (ع) است که به شهادت رسیده است، یک بار دیگر این فاطمه است و حسن است و حسین است که ما را داغدار کرده‌اند، یک بار دیگر این مهدی (عج) است که در حجاب غیبت رفته است.

دست ما اگر به نخل بلند وجود او نمی‌رسد، دست خمینی که می‌رسید. او آمد تا معنای «انتظار» را به این امت بیاموزد، در آینه وجود خود که اسوه مصادیق منتظران بود، و اکنون دیگر دور افلاک را مرادی نیست جز آنکه منتظر مهدی باشد.

امام به ما آموخت که «انتظار در مبارزه است»

امام (ره) به ما آموخت که «انتظار در مبارزه است» و این بزرگترین پیام او بود و پس از او، اگر باز هم امیدی ما را زنده می‌دارد همین است که برای ظهور آخرین حجت حق مبارزه کنیم. امام (ره) ما را آموخت که «عرفان را با مبارزه جمع کنیم» و خود بهترین شاهد بود که بر این مدعا که عرفان عین مبارزه است و از این پس دیگر چه داعیه‌ای می‌ماند برای آنان که عرفان را به مثابه امری کاملً شخصی بهانه واماندگی خویش می‌گرفتند؟ او کتاب و سنت را در وجود خویش تفسیر کرد و مجهولات شریعت و طریقت را با مفتاح مبارک حیات خویش گشود و ما می‌دانستیم که جهاد اصغر شرط لازم جهاد اکبر است و اولیای مقرب خدا در تمام طول تاریخ همواره بر همین شیوه زیسته‌اند.

امام رفت تا ما آزموده شویم

امام رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین ماندیم. با داغ جراحتی سخت بر دل و باری سنگین بر دوش. امام رفت تا بار تکلیف ما برگرده عقل و اختیارمان بار شود و همان‌سان که سنت لا یتغیر خلقت بوده است، چرخه بلیات ما را نیز به میدان کشد و آزموده شویم و این آیت ربانی درست درآید که «لنبلونکم حتی نعلم الجاهد منکم و الصابرین».

اکنون، این ماییم و امانت او. دست بیعت از آستین اخلاص برآریم و در کف فرزند و برادرش و تلمیذ مدرسه‌اش بگذاریم که اگر بعد از رحلت رسول الله (ص) ظهر حکومت اسلام به غروب خونین شهادت حسین بن علی (ع) و «شب بی قمر غیبت» انجامید، این بار امام فرصت یافت تا وثیقه حکومت را به معتمدین خویش بسپارد و این خود نشانه‌ای است بر این بار بشارت که خداوند اراده کرده است تا حزب‌الله و مستضعفین را به امامت و وراثت زمین برساند.

منبع: فارس

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها