به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، سومین محفل «جنبش سینما انقلاب» به اکران و نقد فیلم سینمایی «قندون جهیزیه» ساخته علی ملاقلیپور پرداخت. این محفل با هدف تحلیل گفتمانی آثار سینمای ایران از منظر علوم انسانی با هماندیشی میان هنرمندان، اندیشمندان و نخبگان دانشگاهی و حوزوی برگزار شد.
سید ناصرهاشمزاده منتقد، سیدمحمد حسینی کارشناس سینما و علی ملاقلیپور کارگردان؛ موضوع «بازنمایی طبقاتی» را در فیلم «قندون جهیزیه» نقد و بررسی کردند.
«قندون جهیزیه»حال من را خوب کرد؛ با همه نقدهای که دارم فیلم شریفی را دیدم
سید ناصرهاشمزاده فیلمنامه نویس و منتقد سینما در ابتدای این نشست گفت: برای اولین بار وقتی برای دیدن فیلم «قندون جهیزیه» رفتم انتظار دیدن یک فیلم خوب و حتی متوسط را نداشتم؛ اما وقتی فیلم را دیدم احساس خوبی داشتم. فیلم خیلی خوب بود و حال من را خوب کرد. با همه نقدهایی که دارم فیلم شریفی را دیدم که از زندگی صحبت میکرد.
وی ادامه داد: «قندون جهیزیه» فیلمی است که به مسائل زندگی پرداخته و ما شخصیتهای آن را میشناسیم، نوع حرف زدنشان آشناست. با همه مشکلاتی که فیلمنامه دارد در این سینمای بی حس و بی رمق که مدتهاست ما را آزار میدهد فیلم قابل بحث و تعملی را دیدیم.
فیلمنامه نویس و منتقد سینما با اشاره به رویشهای جدید جوانان در سینما نیز اظهار کرد: «قندون جهیزیه» به عنوان اولین فیلم سینمایی «علی ملاقلیپور» نویدی است که جوانانی وارد عرصه سینما شدهاند و نگاهی پرتلاشتر به زندگی دارند. فیلم در نگاه کلی شروع و پایان خوبی داشت؛ اگر چه در آخر کمی شعاری تمام شد؛ ولی فیلم برای بیننده مفرح و بسیار جالب است و بیننده خسته نمیشود.
هاشمزاده خاطرنشان کرد: فیلم توفیق یافته تا موفق باشد. حس میکردم آقای ملاقلیپور نگران اکران فیلم باشد. خوب است که درباره این فیلم نظرات بینندگان را بشنویم. فکر میکنم اگر سینماها و اکرانها را از «قندون جهیزیه» نمیگرفتند فیلم بیشتر از این موفق میشد.
کنار پدرم کار نکردم تا آقازاده سینما نباشم؛ خیلی سختی کشیدم تا روند سینماگری سپری کنم
علی ملاقلیپور نیز در این نشست درباره چگونگی ورود به سینما گفت: سالها در سینما دستیار و برنامهریز و عموماً آدم عملیاتی سر صحنه بودم. کنار پدرم کار نکردم تا آقازاده سینما نباشم و نان حلال سر سفره ببرم؛ خیلی سختی کشیدم تا روند سینماگری را به طور طبیعی سپری کنم. اولین بار وقتی در کار سینمایی همکاری کردم تدارکاتچی بودم. یک بیسیم به من دادند و گفتند سر خیابان باش و جلوی ماشینهای که داخل کوچه میآیند را بگیر.
وی در ادامه درباره سوژه فیلم «قندون جهیزیه» عنوان کرد: سر فیلم "سیزده" آقای هومن سیدی با خانوادهای آشنا شدم که در شهرک اکباتان زندگی میکردند و منزلشان خیلی کوچک بود. آنها برای فیلمبرداری قرارداد بسته بودند. من این خانواده را خانوادهای بسیار خوشحال دیدم. نوع چیدمانِ ریزی که در خانه وجود داشت حکایت از وجود یک زن متعهد در خانه آنها بود. با اینکه وسایل ساده و کمی داشتند اما من زندگی را در آنجا حس کردم.
کارگردان «قندون جهیزیه» ادامه داد: سوژه فیلم از همین داستان فیلم در آمد. ماجرای این خانواده برای من جالب بود؛ چراکه فکر کردم آنها با این زندگی خوب وصمیمی حتماً مشکل مادی داشتند و حاضر شدهاند در خانه آنها کار ساخت فیلم انجام شود و اعتراض همسایهها را تحمل کنند.
حسینی در ادامه نشست گفت: چیزی که در فیلم نظر من را جلب کرد با توجه به اینکه فیلم یک فیلم اولی است و نمره قبولی گرفته است فیلم در تیپ شخصیتها مانده است. اسم صابر ابر در ذهن مخاطب و خانم جواهریان و کریم اکبری مبارکه بیشتر از اسم کارکترهای فیلم در ذهن میماند یعنی کاراکتر جدیدی خلق نشده است. کسی از دل نقش صابر ابر در نیامده است در پرداخت های شخصیت شخصیت جدیدی در نمیآید، نمیدانم اشکال از فیلم نامه است یا ساختار فیلم و پرداخت و همچنین فیلم از نظر طراحی صحنه خیلی فقیر است. نظر شما چیست؟
کلیشهها در سینما بد نیستند وقتی که بد اجرا میشوند بد هستند
هاشمزاده در پاسخ گفت: من این اعتقاد را ندارم که در این فیلم شخصیت ایجاد نشده یا شخصیت معرفی نشده است. درست است که نظیر بسیاری از حرکات زن و مرد فیلم و نوع دیالوگها و برخوردها در فیلمهای دیگر وجود دارد اما این صحنهها نشان نمیدهد که تکرار یک مسئله است. حتی به حدی که برخی از این شخصیتها و حرکات به کلیشه تبدیل شده است؛ اما وقتی درباره کلیشه صحبت میکنیم به یاد بیاوریم که کلیشهها در سینما بد نیستند؛ بلکه وقتی بد اجرا میشوند بد هستند.
وی ادامه داد: تمام موضوعات خوبی که در سینما در قصهنویسی و داستاننویسی داریم کلیشه هستند؛ اما وقتی که درست اجرا میشود فیلمنامهنویسی را آسان میکند. در این فیلم با شخصیتهای سادهای روبروهستیم که این سادگی عین انسان بودن است.
منتقد سینما خاطرنشان کرد: یکی از عوارض سینما در ستاره ایجاد کردن این مسئله است که شخصیتهای سینمایی به جای شخصیتهای ثابت فیلمها در نظر گرفته میشود. خانم جواهریان با آن گریم بسیار ساده در این فیلم و بازی خیلی ساده که ارائه داد را خیلی پسندیدم. در این فیلم این نتیجه را میگیرم که خانم جواهریان با گریم بسیار ساده و بازی خیلی ساده از نقشهای گذشته خود خیلی فاصله گرفته بود.
ملاقلیپور گفت: باید اول تعریفی از شخصیت ارائه دهیم تا بفهمیم که در فیلم شخصیت پردازی شده است یا نه، و کجا درست بوده کجا غلط. شخصیت یعنی اینکه آقای ابر در نقش عطا کیست؟ در فیلم بیننده میفهمد که این از یک شهرستان یا روستایی کوچک به تهران آمده است و فرهنگی که از اینها میبینیم خانوادهای سنتی است که از زندگی خودشان لذت میبرند. آنها هر چند میز ندارند و روی زمین مینشینند ولی از این زندگی لذت میبرند و آینده و گذشته کاملاً مشخص است در خلال فیلم این شخصیت معرفی میشود.
اصولاً فیلمنامههای ما برای 20 تا 25 دقیقه فیلم است
هاشم زاده در ادامه بحث شخصیتسازی گفت: من احساس نکردم آقای ملاقلیپور در تیپسازی موفق نبوده است؛ ایشان موفق شدند زوجی را به ما معرفی کنند با همه دغدغههایی که یک زوج در جامعه با بدبینی و خوشبینی و نوع باورهایشان در حد اشاره هم که شده است دارد و نوعی شخصیت به وجود آمده است. آنچه که در سینما بهعنوان شخصیت معرفی میشود چیزی است که در فیلم نمایش داده میشود. این اثر شباهتهای را با فیلمهای دیگر دارد که به دلیل مشکلی که سینمای ایران در فیلم نامه نویسی دارد شروع خوب و پایان خوب را میاندیشیم؛ اما اینکه این چگونه وسط فیلم پرداخت شود اینجاست که شلوغ میشود. چراکه اصولاً فیلمنامههای ما برای 20 تا 25 دقیقه فیلم است. اکثراً مشکل سینمای ایران این است که ما فیلمنامه 90 دقیقه نداریم؛ بلکه فیلمنامه 20 و 25 دقیقه داریم و این را با داستانهای کناری کش میدهیم.
حسینی گفت: این کلیشه ها و این تکرار شخصیتهایی که در سینمای قبل از انقلاب هم وجود داشته و تا امروز هم ادامه داشته است و من هیچ فلسفهای نمیتوانم برای دکور آثار سینمای ایران داشته باشم، و این فیلم هم از این منظر فقیر است.
هاشمزاده گفت: اگر منِ ببینده نشستهام و فیلم را دیدیم و شخصیتها از فیلم بیرون نزد یعنی رضایت. شباهت شخصیتهای فیلم دلیلی نیست که اتفاق بدی در فیلم رخ داده است. من حس بدی درباره شخصیتهای این فیلم نداشتم گر چه گونه این شخصیتها در فیلمها و سریالها فراوانی موجود است.
حسینی خطاب به ملاقلی پور گفت: درباره طراحی صحنه توضیح بدهید؟
برخی از سکانسهای فیلم را برا اساس احادیث مرتبط با این موضوع نوشتم
ملاقلیپور گفت: سعی کردم درباره روابط همسایه و امین بودن و فضولی نکردن در زندگی شخصی دیگران در این فیلم کار کردم و برخی از سکانسهای فیلم را برا اساس احادیث مرتبط با این موضوع نوشتم. درباره طراحی صحنه ساعتها درباره تک تک اجزایی که در فیلم وجود دارد بحث شده است. به عنوان مثال لباس خانم خانواده، قندان، پرده خانه و روتختی همه نقشهایی از گل دارند؛ چون اولاً گل به معنی طراوت و سرزندگی و امید است و غیر مستقیم میگوید این خانه از جنس زن است؛ یعنی زن، خانه را چیده است. ما در فرهنگمان هم داریم که زن مدیرِ خانه است.
خانه این زوج بوی زن میدهد و زندگی آنها از جنس زن است. طراحی صحنه بی ربط نیست.
هاشمزاده نیز گفت: با نوع پرداختی که در فیلم بود بیننده همراه با قصه پیش رفت و ما منتظر شدیم و برایمان لذتبخش و فیلم فرحبخش بود. فیلم هزل و هجو نبود. کمدی رایج سینما ایران نبود. فیلم به یک طنز خوب نزدیک شده بود. در جاهایی از فیلم با وجود تلخی، بیننده را میخنداند؛ در حالی که درد را حس میکردیم؛ این خیلی خوب بود. توفیق بزرگی بود که در کار اول ایشان فیلم ما را برای دیدن نگه داشت و من نشستم و فیلم را دیدم و خسته نشدم. پس اگر شوخی و با نوع نگاه تفریحی به فیلم نگاه کنیم خوب اجرا و دقت کرده است و من برخوردهای کاراکترهای فیلم را باور کردم و با آنها همراه شدم. در پایان این را فیلم موفق میبینم.
انتهای پیام/