به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از یزد، امام جمعه موقت تهران در بخش اول سخنان خود در یادواره شهدای هنرمند شهرستان تفت، گفت: مسأله جهاد و مسأله شهادت در مکتب اسلام، قرآن، سیره پیامبر و ائمه اطهار(ع) از یک رتبه فوق عقل وتصور ما برخوردار است و دارای اسرار وحکمت های فراوانی است.
«آیت الله کاظم صدیقی» افزود: در مقوله شهات یک مساله، فلسفه تشریح جهاد وتشریح دفاع و رمز استقرار استقبال از شهادت وملاقات خدا با چهرۀ گلگون است که ابعاد بسیار زیادی دارد و مهمترین آن ارضای عطش عرفان بشر است.
وی ادامه داد: بشر از خداست و جز خدا بشر هیچ چیزی را سیر نمی کند؛ ثروتمندان، صاحب منصب ها کسانی که گرفتار عیش و نوش اند خسته می شوند ولی به جایی نمی رسند سر از جنون در می آورند چون انسان روحش از خداست تا به خدا برنگردد و مقام عند ربی پیدا نکند به مقصد نرسیده از این جهت حضرت علی(ع) در نهج البلاغه می فرمایند: «عند الجهاد باب من ابواب جنه فتحه الله لخاصه اولیاء».
این یار انقلاب خاطرنشان کرد: بهشت هشت درب دارد، درب های بهشت مثل درب های این دنیا نیست که افقی باشد در عرض هم و یا غربی،شرقی ،جنوبی وشمالی باشد؛ بهشت درجات است« بعض فوق بعض» به گونه ای که هشت رتبه در بهشت است و بین هر رتبه تا مرتبه بالا فاصله ای عظمی است.
وی افزود: یکی از این درها یا یکی از این درجات و مراتب مخصوص مجاهدین است؛ مرحوم شیخ جعفر شوشتری که امام حسین(ع) به ایشان توجه کرد و صاحب نفس شد در کتاب خود نوشته اند:«یکی از درهای بهشت باب المجاهدین است؛ باب المجاهدین همان باب الحسین است، حضرت علی (ع)فرمودند: این درب بهشت مال مجاهدین است «فتحه الله لخاصه اولیاء»، از این درب هرکس حق ورود ندارد؛ این درب مخصوص خصه اولیاء خداست.
امام جمعه موقت تهران تصریح کرد: از این احادیث و روایات معلوم می شود یک رزمنده، یک مجاهد، یک ایثارگر، یک آزاده ای، که به همه مشقت ها و رنچ های جان کاه امنیت را برای ما به ارمغان آورده است و فرهنگ دینی، فرهنگ دفاع و فرهنگ شهادت را درمیان ما پر رونق کرده است در مقطعی که در کلاس شهادت حضور پیدا می کند و از زن و بچه اش خداحافظی می کرد؛ زن جوانش را، بچه تازه متولد شده را می بوسید و از آنها می گذشت و مادر مهربان با اشک چشم بدرقه اش می کرد این به عشق ثبت نام در زمرۀاولیاءالله رفته است و خدا او را جزء اولیای خودش به حساب آورده.
آیت الله صدیقی اذعان داشت: این درجه و این مرتبه و این شربت آنچنان گواراست و آنچنان ابتهاج دارد که امیرالمومنین (ع)فرمودند:«لولا رجاء شهاده ما بقیکم» یعنی وقتی حضرت علی(ع) در جبهه ها قدم می گذاشت همچون شیری بود که در برابر این روباه ها قرار می گرفت و لذا دشمنان لایق این نبودند که حضرت علی(ع) با آن ها درگیر شود اما حضرت امیر(ع) می گویند: من به عشق شهادت می رفتم وگرنه با اینها درگیر نمی شدم.
وی گفت: اینکه رجاء شهادت، امید شهادت کسی را به جبهه بکشاند این بالاترین جاذبه است؛ برای یک موحد و یک خداشناس و برای یک مومنی که خدا را باورد کرده، مرگ حق است اما مرگ تحمیلی عاقبت خوبی ندارد؛ آدم که به دنیا چسبیده، عزراییل او را به زور و با ابزار شکنجه از این دنیا می برد.
یار صدیق رهبری با بیان مثالی تاریخی، ادامه داد: امام حسین (ع) همه آنهایی را که در کربلا تا شب عاشورا ماندند قبل از آنی که در خونشان بغلتند و شهید شوند چشم شهدشان را باز کرد و همه را به مقام شهود رساند به گونه ای که حضرت اینها را امتحان کرد و فرمود: من بیعتم را از گردن شما برداشتم من امام شما هستم؛ دستور داده بودم که بیاید، واجب بود که بیایید الان وجوب را برداشتم واجب نیست که تا فردا با من بمانید تا کشته شوید اگر رفتید با اجازه من رفتید؛ این جمعیت برای کشتن من آمده اند ای قوم هرکه ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما»
وی خاطرنشان کرد: ولی این عشاقی که پروانه شمع وجود امام حسین بودند چه ثبات قدمی از خود نشان دادند؛ «زحیل» می گفت :حالا که به من افتخار یاری دادید من خجالت می کشم که یک جان بدهم؛ ای کاش هزار بار کشته میشدم؛ نه اینکه هزار بار کشته بشوم تا هزار بهشت بدست بیاورم، ای کاش هزار بار کشته می شدم و خاکسترم را به باد می دادند و دوباره زنده می شدم و در کنار شما دوباره کشته می شدم.»
صدیقی افزود: حضرت سیدالشهدا وقتی ثبات قدم اینها را دیدند اشاره ای کردند و فرمودند: این بهشت است و این جدم پیغمبر خداست، ابن پدرم امیرالمومنین به استقبال شما آمدند و منتظرشما هستند.
وی در پایان بخش اول سخنان خود گفت: اینگونه بود که فرد با علاقه ای به جبهه می رفت که گویا امیر المومنین(ع) وحضرت سیدالشهدا(ع) به استقبالش می آید و این را حضرت سیدالشهدا شب عاشورا نشان دادند.
انتهای پیام/