بخش دوم/ در سومین نشست ضرورت پژوهش در آثار دفاع مقدس و مقاومت مطرح شد؛

اغلب کتاب‌ها مثل کار سری‌دوزی شده‌اند/ اهمیت پژوهش را باید به مدیران گوشزد کنیم

شهلا پناهی نویسنده حوزه مقاومت گفت: اگر این پژوهش‌و تحقیق خوبی صورت بگیرد ما علاوه بر معرفی شخص به عنوان یک شهید، معرفی سیرة اخلاقی او، می‌توانیم به بسیاری از سؤالات مبتلابه جامعه هم جواب بدهیم. این اتفاق تنها در مواردی افتاده و ما کتاب‌هایی داریم که سری‌دوزی هستند.
کد خبر: ۵۳۲۸۹۵
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۴۰۱ - ۰۰:۲۵ - 09July 2022

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: پژوهش به عنوان زیربنای هر اقدام و فعالیتی برای رسیدن به نتیجه درست و خروجی کامل از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهش‌ها می‌توانند راهگشای بسیاری از پرسش‌ها و پر کننده ضعف‌ها و خلاء‌ها در موضوعات مختلف باشند.

موضوع پژوهش در دفاع مقدس از حیث جلوگیری از تحریف و تهدیدات حائز اهمیت است، پژوهش‌ها از جهتی پاسخگوی بسیاری از سوالات و روشن شدن نقاط مبهم این برهه مهم تاریخی هستند که استفاده از آن در آثار مکتوب و غیر مکتوب دفاع مقدس بر اعتبار این آثار افزوده و به بیان درست این دوران پر افتخار می‌انجامد.

در راستای پرداختن به اهمیت پژوهش در آثار دفاع مقدس خبرگزاری دفاع مقدس با همکاری مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس نشست‌هایی را با نویسندگان این حوزه برگزار کرده است. پیش از این دو نشست دیگر با چهار تن از نویسندگان حوزه دفاع مقدس برگزار شد.

قسمت اول سومین نشست ضرورت پژوهش در آثار دفاع مقدس و مقاومت پیش از این منتشر شد و در ادامه بخش دوم این نشست  با حضور «شهلا پناهی» نویسنده و محقق حوزه مقاومت و «مهدی کاموس» پژوهشگر حوزه دفاع مقدس قرار داده شده است.

اغلب کتاب‌ها مثل کار سری دوزی شده‌اند/ اهمیت پژوهش را باید به مدیران گوشزد کنیم

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: یک بخش از اهمیت پژوهش به نویسنده باز می‌گردد. نظر شما در اینباره چیست؟
کاموس: یک بحث مهم به جایگاه پژوهش در بین پدیدآورندگان و نویسندگانی که دارند کار را پدید می‌آورن باز می‌گردد. منظورم اینجا از نویسندگان، شامل پژوهشگران و ویراستاران این حوزه هم می‌شود. چون ادبیات دفاع مقدس در دهه شصت، بیشتر مبتنی بر تجربه رزمندگانی بود که در جبهه حضور داشتند یا با رزمندگان در ارتباط بودند و زیست می‌کردند. پژوهش خیلی برای آن‌ها مشخص نبود و جایگاه آن را نمی‌دانستند. اما هرچه از سال‌های جنگ فاصله می‌گیریم، نویسندگانی پا به عرصه می‌گذارند که فضای جنگ را درک نکرده‌اند، پشت‌جبهه را ندیده‌اند و حال می‌خواهند از آن دوران بنویسند، اینجا بحث «نویسنده حرفه‌ای» مطرح می‌شود.

پژوهش‌های اغلب نویسندگان ما سطحی است/ نگذاریم هنر زندگینامه نویسی به صنعت زندگینامه نویسی تبدیل شود

ما می‌گوییم نویسنده با کل دانش خودش می‌نویسد. بخشی از دانش نویسنده برخاسته از تجربیات اوست. من می‌گویم همه دانش نویسنده تجربیات اوست. حتی خوانده‌های نویسنده هم تجربیات او محسوب می‌شود و پژوهش برای نویسنده و پدیدآورنده باید به گونه‌ای باشد که خوانده‌های او، مصاحبه‌های او، مشاهدات او و... همه تبدیل به تجربیات او بشوند. امیرالمؤمنین (ع) در وصیتنامه‌شان به امام حسن (ع) می‌فرمایند: پسرم به گونه‌ای من تاریخ را خوانده‌ام که گویی با افراد آن دوره زیست کرده‌ام. این سخن حضرت علی (ع) یک الگویی به ما در مطالعه و پژوهش می‌دهد. ما خاطرات بسیاری از رزمندگان می‌گیریم یا می‌خوانیم و یا با آن‌ها مصاحبه می‌کنیم، اما با آن‌ها زندگی نمی‌کنیم. این یعنی به رویی‌ترین سطح و لایه دسترسی داریم و پژوهش ما روشمند نیست. نویسندگان ما وقتی وارد حوزه پژوهشی می‌شوند، چون با روش تحقیق و علوم اجتماعی آشنا نیستند، معمولاً تحقیقات آن‌ها در سطح باقی می‌ماند. مسئله برای آنان روشن نیست و روش تحقیق را نمی‌دانند، معمولاً این مصاحبه‌ها فرزندان یتیمی هستند که می‌خواهند در خانواده و جامعه رشد کنند.

من مثال‌هایی را می‌زنم، مثلا امروزه دوستان ما در زمینه خاطره نگاری و مستندنگاری دفاع مقدس فعالیت دارند و در حال نگارش در این حوزه هستند، اما نمی‌دانند تحقیقات را کجا شروع کنند و چه زمانی باید آن را خاتمه دهند. من در کارگاه‌هایی که طی پنج سال در شهر‌های مختلف برگزار کرده‌ام با نویسندگان مختلف حوزه دفاع مقدس گفتگو کردم، یک سری سؤالات تکراری بین آنان وجود داشت، مثلا اینکه که ما از کجا گفتگو را شروع کنیم؟ با چه کسی صحبت کنیم؟ برای اینکه چیزی که در ابتدا به نظر می‌رسد، گفتگو با خانواده شهید است. فکر می‌کنند راوی دست اول خانواده است، در حالی که مهمترین ماجرایی که ما می‌خواهیم در مورد آن شهید یا رزمنده مطرح کنیم، دوران رزمندگی و نحوه شهادت اوست که خانواده در آنجا نقشی ندارد.

معمولاً پژوهش‌های خودم که در نوشتن زندگینامه داستانی انجام داده‌ام، مطرح کرده‌ام، عموماً با افراد خانواده و هم‌محلی‌ها که صحبت می‌شود، این می‌شود مستندات و الباقی نوشته‌ها تخیل نویسنده است. در موانع زندگینامه داستانی یادآور شده‌ام که اگر ما دقت نکنیم، هنر زندگینامه‌نویسی در حوزه دفاع مقدس، تبدیل می‌شود به صنعت زندگینامه‌نویسی. یعنی ما از هنر به سمت صنعت و کلیشه می‌آییم. مثل برخی ناشران که الان کتاب‌های سری‌دوزی و کلیشه‌ای را منتشر می‌کنند و وقتی این‌ها را کنار هم می‌گذارید، می‌بینید ویژگی‌های یک ادبیات عامه‌پسند را دارند و استانداردسازی شده نیستند. در حقیقت ما با یک سری از شهدا و شخصیت‌هایی روبرو هستیم که یک شکل به دنیا آمده‌اند، یک شکل زیست کرده‌اند و یک شکل هم شهید شده‌اند. در حالی که مهمترین ویژگی این‌ها تفاوت‌های فردی است که هر کدام یک مواجهه با یک زندگی داشته اند.

این برمی‌گردد به این که ما روش تحقیق را بلد نیستیم و علوم اجتماعی نمی‌دانیم. حوزه‌های نویسندگی دفاع مقدس ما یکی از مشکلات بزرگش، عدم آشنایی نویسندگان و پدیدآورندگان با عرصه تحقیق و پژوهش است.

اغلب کتاب‌ها مثل کار سری دوزی شده‌اند/ اهمیت پژوهش را باید به مدیران گوشزد کنیم

با پژوهش می‌توان به بسیاری از سوالات جامعه پاسخ داد

پناهی: صحبت‌های آقای کاموس درد پنهان یک مستندنگار است. شما وقتی وارد کار می‌شوید و می‌گویید من باید بروم منطقه را ببینم، باید بروم با رزمنده‌ها صحبت کنم. وقتی می‌گویید باید نقشه منطقه عملیاتی را ببینم، خیلی عجیب برخورد می‌کنند و این دقیقاً به همان دلایلی است که اشاره شد. یعنی مدیری که کار را سفارش می‌دهد و یا نهادی که پشت این کار هست، اهمیت این پژوهش را نمی‌داند، یعنی نمی‌داند که اگر این پژوهش‌ها و تحقیق خیلی خوب اتفاق بیفتد، ما علاوه بر معرفی شخص به عنوان یک شهید، معرفی سیره اخلاقی او، می‌توانیم به بسیاری از سؤالات مبتلابه جامعه هم جواب بدهیم. این اتفاق تنها در مواردی افتاده و ما کتاب‌هایی داریم که سری‌دوزی هستند. همه یک مسیر مشخص را طی کرده‌اند. به نوعی عاشقانه‌ها با ریتم مشخص جلو می‌رود. شما کتاب را که می‌بندید، خوب است در پایان کتاب وقتی آن را می‌بندیم از خود بپرسیم من چه چیزی یاد گرفتم؟ این شهید چه نبوغی داشت؟ منطقه‌ای که بود و شهید شد چه اهمیتی داشت؟

ما هنوز حتی در بحث دفاع مقدس دچار این آسیب هستیم. این اتفاق افتاده که در مورد بسیاری از عملیات‌ها اسناد قابل اتکا نداریم. من مثال بزنم، همین الان می‌خواهم درحوزه شهید ابومهدی المهندس کار کنم، ایشان فرمانده ستاد سپاه بدر بود و در یکی از مهمترین عملیات‌ها مثل مرصاد حضور داشت، من توقع دارم یک اسناد جمع‌آوری شده، مرتب و یک آرشیو قوی داشته باشیم که بتوانم از آن آرشیو مستند، که اطلاعات درستی در آن ثبت شده است استفاده کنم. اما این اتفاق نیفتاده است. یعنی سال‌ها از جنگ گذشته، خیلی‌ها از آدم‌ها آمده اند و روایت کرده‌اند و خیلی‌ها نوشته‌اند، فیلم ساخته شده، یعنی محتوای فرهنگی تولید شده،، اما می‌بینیم چقدر بین این‌ها تضاد است. واقعیتی که باید دانه دانه از دل همه اتفاقات و افراد جمع شود این نمی‌شود و ما حتی در واقعه‌ای مثل عملیات مرصاد می‌بینیم که واقعیات به صورت کامل بیان نشده و از نقل لشکر بدر صحبتی به میان نیامده است.

اغلب کتاب‌ها مثل کار سری دوزی شده‌اند/ اهمیت پژوهش را باید به مدیران گوشزد کنیم

اهمیت پژوهش را به مدیران گوشزد کنیم

گاهی ما حساسیت‌های بیش از اندازه نسبت به موضوعاتی داریم که اگر این موضوعات درست مطرح بشوند و درست تحلیل بشوند و درست پیش چشم مخاطب قرار بگیرند، در باز کردن گره‌های ذهنی جامعه نسبت به وقایع بسیار راهگشا هستند. پژوهشگر در دل یک کار می‌رود و به جواب خوبی می‌رسد، اما برای انتشار می‌گویند الان نه! حتی وقتی بعد از ۲۰ یا ۳۰ سال از واقعه می‌گذرد و از رده محرمانه درمی آید باز اجازه انتشار نمی‌دهند. در حالی که اتفاق تاریخی وقتی ۲ دهه از آن بگذرد، دیگر رده محرمانه ندارد.

در کنار این ما امروز تکنولوژی داریم. فضای مجازی را هم می‌بینیم. می‌توان با یک سرچ ساده وارد اطلاعاتی شد که خیلی از این مدیران اصلاً از آن خبر هم ندارند؛ لذا باید علاوه بر اهمیت پژوهش، شرایط را به مدیران گوشزد کنیم.

نویسنده هم باید کمی از پژوهش بداند/ ورودی نویسنده نباید تنها یک نفر باشد

باید به مدیران علاوه بر گوشزد کردن ضرورت پژوهش و اهمیت کار حساسیت‌ها را نیز بگوییم، من نمی‌گویم به همه لایه‌های پنهان موضوعات دسترسی داشته باشیم و یا وارد همه چیزی شویم، اما اجازه بدهند آنچه پژوهشگر و مخاطب نیاز دارد را انجام بدهند. همانطور که یک مادر به همه باید‌ها و نباید‌های تربیتی احاطه دارد پژوهشگر نیز چنین جایگاهی دارد و اگر دستش را باز بگذاریم به نتایج خوبی خواهیم رسید. برای مثال من برای نوشتن زندگینامه شهدا که معمولا همه اول به سراغ خانواده‌ها می‌روم روال برعکسی را دارم. ابتدا کل اطلاعات مورد نیاز خودم را جمع می‌کنم و آخر سر می‌روم سراغ خانواده. دلیلش این است فردی که در منطقه بوده، آموزش نظامی دیده، رفتار اجتماعی داشته خانواده نمی‌تواند روایت کند. معمولا نویسنده‌ها می‌روند دنبال عواطف و موضوعات دم دستی، در صورتی که ما باید چرایی مسائل را بپرسیم. پدیدآورنده و نویسنده که می‌خواهد دنبال یک کار برود قبل از هر چیز باید به حوزه پژوهش وارد شود. متأسفانه گاه در حوزه پژوهش اینگونه است که یک منبعی را مشخص می‌کنیم و فقط سراغ همان می‌رویم. این اشتباه است و باید دست محقق باز باشد. من تمام تلاشم را می‌کنم که در پروژه‌های خودم این اتفاق نیفتد و تنها یک ورودی نداشته باشم. باید برای کار‌ها یک فیلتر پژوهشی بگذاریم و نویسنده حتی اگر پژوهشگر هم نیست کمی پژوهش داشته باشد این باعث می‌شود دانه‌های تسبیح بهتر نخ شود و خط داستان بهتر شکل بگیرد.

انتهای پیام/ ۱۴۱

نظر شما
پربیننده ها