به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، قاسم جعفری عضو هیات علمی دانشگاه نوشت: آن روز که انقلاب اسلامی با اراده الهی و به یمن بیداری دلهای ملتی حقمحور در حال شکل گیری بود سلطه گران طاغوتی کره خاکی را همچون اربابانی خودکامه در سایر ابرقدرتی در بین خود تقسیم کرده بودند.
هژمونی قدرت ظاهری و پاراپاگاندای رسانهای آنان که حتی دانشمندان و اصحاب فرهنگ را نیز در تیول خود گرفته بود چنان القا میکرد که راهی جز تسلیم به امر واقع و قدرت غالب وجود ندارد. پذیرندگان وضع موجود در کشور ما هم همرنگ همه سلطه پذیران دنیا حرفشان این بود که برنده نهایی نبرد مشت و درفش، گل و گلوله و اندیشه و سطوت پیشاپیش معلوم است.
وقتی معمار انقلاب اسلامی در مقام روشنگری و دعوت مردم برای خیزش به تاسی از شهیدان خدایی کربلا، میفرمود؛ خون بر شمشیر پیروز است، هر اندازه که عموم مردم را برای مبارزه بر میانگیخت صرف نظر از مخالفان خواصی عافیت طلب یا محاسبه گر مادی را آشفته خاطر میساخت. آنان به زعم خود، دلسوزی هم میکردند و پروای جان و عرض مردم را علم مینمودند. البته بسیاری از آنان قابل ملامت هم نبودند، چون با حساب منطق مادی و اسباب و علل ظاهری، مبارزه با طاغوتی، چون شاه ایران که مستظهر به قویترین قدرت نظامی، فکری، تکنولوژیکی و مخوفترین روشهای امنیتی جهان بود تصوری جز این میسور نبود. اما امام خمینی ره و یارانش و بالتبع ملتی روشن ضمیر و امیدوار و اعتماد کرده به وعده صادق الهی که آن روزها در بیان و بنان رهبر انقلاب و ناشران دعوتش متجلی بود بر مداری متفاوت از وضع موجود سیر میکردند و باوری عریق، ولی نوجلوه را تجربه میکردند.
این که خدا عالم و قادر است و به وعده خود در نصرت مومنان و مجاهدان راهش صادق است عزم و ایمانشان را برانگیخته بود. در مقابل افرادی بودند که قصههایی عامیانه، چون فلان مرتاض هندی با دست یا به اشارتی قطار را از حرکت بازداشته میپذیرفتند، اما امکان پیروزی جبهه حق با عده و عده کم بر اردوگاه باطلیان با همه طمطراق، کر و فر و خیره کنندگی قبول نداشتند. تو گویی «کم من فئة قلیله غلبت فئة کثیرة باذن الله» را نمیفهمیدند.
اینک همگان از هر قوم و ملت و آیینی دریافته اند که انقلاب شکوهمند اسلامی دلهایی را طوفانی کرد و طومار بدکردارانی را درهم پیچید و پس از قریب به نیم قرن استوار و پویا در حرکت است. هرچند که مقاومت بدخواهان و ستیز و کینه دنیاپرستان هزینههای مادی و معنوی فراوانی ایجاد کرد اگر عناد و ستیغ مستکبران و دنیاطلبان ریز و درشت نبود و دهها و صدها مانع و صدمه جانکاهشان را به ناحق نثار این نظام نمیکردند هیچ بعید نیست که امروز شاهد نمونهای از اتوپیای واقعی یا مدینه فاضله مبتنی بر حیات طیبه قرآنی بر زمین بودیم، اما با همه این موانع و نقصانها راه طی شده و دستاوردهای به بار نشسته را نباید نادید گرفت.
کدام وجدان بیدار و انسان آزاد اندیش باور ندارد که یکی از مظاهر ظلم و غصب ارض و هتک عرض در تاریخ بشر، به زور و دغل ستاندن سرزمین فلسطین از صاحبان اصلی و سپردنش به غاصبان و جانیانی است که حقیقت آیین موسای پیامبر و معارف غیر محرف تورات از آنان و راه ضلالت و سیاهی گسترشان بیزار است. چرا عدهای این که انقلاب اسلامی اینک ملجأ و مأوای مظلومان و سلسله جنبان جبهه مقاومت در برابر افزون خواهان بین المللی است را نمیبینند؟! اگر عدهای بپندارند مقصد و مقصود ایجاد رژیم صهیونیستی تنها مأوا دادن به عدهای یهودی بوده است ساده لوحانه و خطایی راهبردی است، زیرا بسیاری از آنان در بلاد خود صاحب جاه و مقام بوده اند؛ آنان برای در قبضه گرفتن خاورمیانه که تسلط بر آن به نوعی چیرگی و سلطانی بر همه عالم است ابزار میدانی نیاز داشتند و نقش آفرینیهای امروزین رژیم صهیونیستی این واقعیت را به زیبایی برملا میسازد.
سگ هاری را در منطقه نشاندهاند تا امان ساکنان را ببرد و راه را برای تاراج ثروتهای مادی و معنوی مردم منطقه هموار سازد، اما خوشبختانه شاهدیم که سردمداران این غده سرطانی ناخواسته به شمارش افتادن نفسهای آخر این کیان غیر شرعیرا خبر میدهند. اکثر ساکنان سرزمینهای اشغالی به رغم رفاه نسبی به آینده ناامیدند مهاجرت معکوس روند تندتری گرفته و بیشتر نسلهای پس از تاسیس در پی کسب تابعیت کشور دیگری هستند. نویسندگان و صاحب نظران چندین خطر مهم را در برابر این وجود سراسر شر متجسم میبینند.
هرچند تلاش سردمدارانشان آن است که خود را پابرجا و حتی در حال بسط مکانت و قدرت و پای ثابت برخی پیمانها و یارگیریها نشان دهند، اما به بیان روشن قرآن { .. بَأۡسُهُم بَیۡنَهُمۡ شَدِیدࣱۚ تَحۡسَبُهُمۡ جَمِیعࣰا وَقُلُوبُهُمۡ شَتَّىٰۚ ذَ ٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمࣱ لَّا یَعۡقِلُونَ } (الحشر: ۱۴) در میان خود سخت درگیرند و اختلافاتشان بسی فاحش است هرچند به ظاهر یک پارچه دیده شوند. سفر منطقهای بایدن و در پی آن حرف زدن از پیمان ناتوی عبری عربی یا عقب نشینی زودهنگام از این مقصود و طرح ناتوی خاورمیانهای قطعا مصداق بارز تشبث به حشیش برای نجات و به منزله دمیدن تنفس مصنوعی به رژیمی عملا زوال یافته است.
از نظر کارشناسان عواملی آینده رژیم صهیونیستی را کاملا زائل شدنی کرده است که به برخی اشاره میشود.
سران و سردمداران و خاخامهای یهودی با اشاره به گذشته تاریخ و متون تلموذ و وعدههای توراتی هر یک به زبان و بیانی معترفتند که بعید است این رژیم ۸۰ سالگی خود را ببیند.
اختلافات، کشمکشها و درگیریهای داخلی شدید که پس از ترور اسحاق رابین معدوم علنیتر شد و هر روز شدت یافت تا جایی که سال هاست هیچ نخست وزیری تا پایان مهلت قانونی چهارساله اش دوام نیاورده است.
جالب آن که از ۲۰۱۹ تاکنون چهار انتخابات برگزار شده و هر بار دولت ائتلافی به سبب همین جنگ داخلی ساقط شده است آخرین مورد دولت ائتلافی نفتالی بینت بود که هفته پیش طومارش در هم پیچید. نظر سنجیها میگوید باز هم هیچ گروهی حائز اکثریت کنیسه رژیم نخواهد شد.
گر چه جنگهای گذشته تا ۱۹۷۲ از ارتش صهیونیستی توهم شکست ناپذیری در اذهان سطحی نگر شکل داده بود، اما خیزشهای انتفاضهای از اواخر ۸۰ میلادی و نبردهای مردانه حزب الله و گروههای جهادی فلسطین از اوایل ۲۰۰۰ اسرار بیت عنکبوتی و سستی بنیان آن را برملا کرد. ژنرال یتسحاق بریک فرمانده دانشگاههای نظامی این رژیم نوشت؛ طبق نظر سنجیها اعتماد عمومی به توانمندی عملیاتی ارتش کاهش یافته، سرمایه انسانی اش پایین آمده و تکنولوژی نظامی قادر به جبران ضعفهای آن نیست و لذا پیوسته باید منتظر فاجعه بود.
صهیونیستها به خطا میپنداشتند پس از اشغال لبنان و تسویه حساب مبارزان فلسطینی و فریب بزرگ عرفات و همکیشانش برای همیشه از تهدید مقاومت راحت شده اند، اما اینک به چشم عبرت نابین خود میبینند که مقاومت، قویتر و پراراده برگشته است. اگر آن روز تنها به روش چریکی میجنگید و مدرنترین سلاحش کاتیوشا بود امروز به یک ارتش تمام عیار مبدل شده است. به محض اراده میلیونها صهیونیست را روانه پناهگاه میکند و باعث تعطیلی فرودگاهها میشود و...
جبهه شمالی این رژیم هم که هم مرز لبنان و سوریه است با توجه به توانمندیهای ارتش حزب الله از یک سو که دشمن به آن معترف است و نیز سوریه که طبیعتا با توجه به تجاوزات مکرر صهیونیستها منتظر فرصت برای انتقام گیری است، خواب را از چشمان این دزدان بچه کش ربوده است.
صهیونیستها نه تنها سرمنشأ همه مصائب خود را ایران میدانند که خطر مستقیم جمهوری اسلامی را کابوسی همیشگی میدانند. آنان میدانند که وقتی رهبر ایران میگوید اگر دست از پا خطا کنند تلاویو و حیفا با خاک یکسان خواهد شد تهدید گفتاری صرف نیست. شاید به همین دلیل اگر هم زمانی مثل ۲۰۱۰ میلادی اراده سیاسی صهیونیستها برای حمله نظامی به ایران شکل گرفته است فرماندهان نظامی با تشخیص درست شرایط و عواقب سخت چنان اقدامی خطرناکی جرات همراهی نکرده و وارد معرکه مرگ و زندگی نشده اند.
حقیقت مهمی که سردمداران صهیونیست را سردرگم کرده است و جامعه ناهمگون مهاجر یهودی که هر یک با وعدههای سر خرمن به آنجا کشانده شده اند هر روز با آن دست به گریبان است حضور ملت فلسطین و افزایش رو به رشد آن است. صهیونیست یک روز بازی سرگرم کنندهای با عنوان راه حل دو دولت را مطرح کردند. سپس عهد شکنانه از آن پا پس کشیدند، اما اینک خوب فهمیده اند که سرزمین قدس و اقصا از سنخ پاک کردن صورت مساله نیست. از سویی تن دادن به راه حل یک دولت که در آینده نه چندان دور اکثریت از آن فلسطینیها خواهد بود و نه صهیونیستها به آنان فهمانده که عملا در مکر خود گرفتار آمده اند.
گذر زمان حتی آمریکاییها را به آنجا رسانده که به رغم تلاش بی شائبه هیات حاکمه و لابی صهیونیستی بر آنند تا به صورت نرم و آرام از رژیم صهیونیستی فاصله بگیرند.
در دوران ریاست جمهوری اوباما یک نظر سنجی دانشگاه مریلند نشان میداد تنها یک درصد طرفداران حزب دمکرات اسرائیل را از هم پیمانان اصلی میدانستند؛ حتی یهودیهای ساکن در خارج اهمیت اسرائیل برایشان در حال کاهش است و بسیاری از یهودیان امریکا اظهار کرده اند دیگر به اسرائیل نمیاندیشند و امریکا را وطن اول و آخر خویش میدانند. از سویی به این اقناع رسیده اند که رژیم اسرائیل آنان را به شکل ابزاری و در حد اسپانسر مالی میبیند.
سوال مهم این است وقتی سران اسرائیل و دوستان این رژیم حرف از خطر نابودی آن میزنند آیا صرفا در پی کاهش احتلافات داخلی اند و حرفشان خوراک جناحی دارد یا واقعیتی ملموس است؟
علائم و نشانهها بیان گر فرض دوم است، چون سیاست مداران خوب میدانند که چنین تحلیلهایی را هم دوستان و هم دشمنان آنان پی گیری میکنند. به عبارتی هم دشمنان رژیم صهیونیستی را برای تلاش بیشتر در تحقق انقراض رژیمی مجعول تحریض میکند تا بر مبنای اعتقادی خود بر مبارزه پافشاری کنند و هم دل وابستگان آن رژیم را خالی میکند پس نمیتواند بیان این مطالب صرفا از باب منافع کوتاه مدت داخلی باشد.
کلام آخر این که رسیدن رژیم جعلی صهیونیستی به این حد از استیصال در واقع تابع یک عامل اصلی است و آن هم انقلاب اسلامی ملت ایران و سایر عوامل هر چند در تسریع فروپاشی این غده بد خیم و بزرگترین کلاهبرداری تاریخ بشر اثر گذار است، اما در ذیل عامل اصلی تعریف میشوند. فروپاشی رژیم منحوس صهیونیستی البته که ثمرات و آثار فراوان دینی، سیاسی فرهنگی اجتماعی اقتصادی و ... برای همه اهالی زمین، امت اسلامی و بویژه خاورمیانه و ایران عزیز دارد و امت اسلام عموما و ملت ایران و بویژه فعالان عرصه سیاست و حکمرانی باید تلاش کنند این واقعیت را که وعده الهی است معادلات جاری سیاست بر آن صحه میگذارد و از جمله آرزوها و بشارتهای امامین انقلاب است به خوبی درک کنند و در جهت تحقق بهتر و زودتر آن از انجام وظایف و رسالتهای حقیقی و حقوقی خویش دریغ نورزند. اینک نبرد ترکیبی با دشمن استکباری به نقطه سرنوشت رسیده است. رژیم صهیونیستی نماد سنگر فرماندهی و پرچمداری لشکر دیوان و تبهکاران است و شهید همیشه شاهد حاج قاسم سلیمانی (ره)، مالک اشتر انقلاب با همراهی یاران سراسر ایمان و وفایش عرصه جنگ را تا مرزها و پشت خیام معاویه زمان رسانیدند و لشکر خوبان و امانت دار از نسل شجاعان میدان و اندیشمندان عرصه علم و بلند آوازگان وادی فرهنگ و هنر، خردورزان سیاست و خادمان پهنه اجتماع باید این امانت را با درایت، حکمت و شجاعت بر دوش کشند و در ساحل پیروزی سکنا دهند.
منبع: فارس
انتهای پیام/ 141