به گزارش خبرنگار
دفاعپرس از یزد، تاریخ هشت سال دفاع مقدس ملت ایران معطر به هزاران گل از بوستان ایثار و شهامت است؛ شهید «علیمحمد مسعودی عقدا» گلی است از گلزار باغ شهدا که در شهرستان اردکان روئید و عطر وجودش جبهههای غرب و جنوب کشور را شمیمی جان افزا بخشید.
در ادامه زندگی نامه این شهید را از نظر میگذرانیم:
شهید علیمحمد مسعودی عقدا، یکم دی ۱۳۴۱ در خانوادهای مذهبی در بخش عقدا از توابع شهرستان اردکان پا به عرصهی وجود نهاد و با گرمی وجود خود سرمای زمستان را بر خانواده گوارا و گرمی بخشید. پدرش محمد راننده بود و مادرش فاطمه خانم نام داشت.
پدر و مادر متدین با توجّه به عشق و علاقهای که به اهلبیت عصمت و طهارت (ع) داشتند، نام نوزاد خویش را ترکیبی از نام پیامبر اسلام و اولین امام شیعیان گذاشتند و همهی توان خویش را در تربیت و پرورشش به کار گرفتند، گویا احساس کرده بودند که سرنوشت این فرزند با دیگران تفاوت دارد و برای عزتآفرینی انتخابشده است. او در سایهی بامحبت پدر و در دامان پرمهر مادر در محیط امن خانوادهای باصفا رشد کرد و تربیت شد.
وی ۶ ساله بود که برای تحصیل به مدرسه رفت. دورهی ابتدایی را در دبستان خیام عقدا گذراند. سپس به مدرسهی راهنمایی مولوی عقدا رفت و با موفقیت این دورهی را نیز پشت سر گذاشت. دورهی متوسطه را در دبیرستان ادب عقدا در رشتهی فرهنگ و ادب فارغالتحصیل شد.
در زمان پیروزی انقلاب ۱۶ ساله بود. با مردم مبارز محلش در مراسم و راهپیماییهای ضد رژیم پهلوی فعالانه شرکت داشت. در جلسات مذهبی و قرآن و دعا خصوصاً عزاداری امام حسین (علیه السّلام) حضور داشت؛ مراقب نماز و روزهی خویش بود. به انجام واجبات و ترک محرمات پایبند بود. برای دیگران خصوصاً والدین احترام قائل بود. همه او را دوست میداشتند. قبل از فارغالتحصیلی با بسیج کار میکرد. پس از فراغت از تحصیل هم در سپاه ثبتنام کرد و در سپاه پاسداران نائین پذیرفته شد.
او به امام و انقلاب عشق میورزید. زمانی که امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب، جوانان را به جبهه فراخواند؛ احساس کرد افلاکیان به جهادش فرامیخوانند. خانه و کاشانه و آغوش گرم خانواده را رها کرد و سنگر خاکی و عشقبازی با محبوب و همنشینی با قدسیان را برگزید.
دو دفعه به جبهه اعزام شد و مدّت دو ماه از عمر کوتاه و بابرکت خویش را در جهاد و دفاع از اسلام و میهن اسلامی ایران در جبههها گذراند.
در ۲۳ خرداد ۱۳۶۱ در جبههی دارخوین از ناحیهی سر مجروح شد. پس از بهبودی باز عازم جبهه شد و مسئولیت فرماندهی دسته را به عهده گرفت.
سرانجام پس از مبارزهی بیامان با دشمن ۲۳ تیر ۱۳۶۱ در منطقهی عملیاتی شلمچه (پاسگاه زید) براثر اصابت ترکش بهصورت و دست و پا به شدت مجروح شد و براثر شدت جراحات وارده دیدار حق و معشوق را لبیک گفت و با پرواز روح بلندش از قفس کوچک و جسم خاکیاش شربت گوارای شهادت نوشید و به رضوان الهی پر کشید.
جسم پاکش پس از تشییع باشکوه بر دستان و دوش مردم قدرشناس اردکان و عقدا در گلزار شهدای عقدا به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/