راز و نیاز شهید عباسیان در قبر/ ترس از مرخصی برای دوری از شهادت

شهید علیرضا عباسیان همیشه خودش را غرق گناه می‌دانست و قبری برای خود کنده بود که در آن راز و نیاز می‌کرد.
کد خبر: ۵۳۵۷۹۷
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۱:۰۸ - 25July 2022

راز و نیاز شهید عباسیان در قبر/ ترس از مرخصی برای دوری از شهادتبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید عباسیان متولد سال ۱۳۴۸ در تهران بود که در اواسط نوجوانی به عنوان بسیجی در جبهه‌های دفاع مقدس حضور یافت و یکم مرداد سال ۱۳۶۷ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سرش به شهادت رسید.

«حسین گودرزی» از رزمندگان دوران دفاع مقدس روایتی از این شهید را روایت کرده است که در ادامه می‌خوانید.

«زمستان سال ۱۳۶۶ بود. برف مقر شهید ضیایی را سفیدپوش کرده بود. نیمه‌های شب به منظور قضای حاجت از سوله‌ای که عراقی‌ها دردل کوه درست کرده بودند و بعدا شده بود سنگر محل استراحت ما خارج شدم.

درآن تاریکی و سرما صدایی مرا به سمت خود کشید. به سمت صدا که از گوشه‌ای دنج از مقر به گوش می‌رسید رفتم. شهید علیرضا عباسیان را دیدم که در حال کندن قبری برای راز و نیاز خود بود. درهمان حال گفتم: «علی دعا یادت نره» شهید عباسیان که تازه متوجه من شده بود صدایم کرد و با چشمانی اشکبار گفت: «من خودم خیلی به دعا نیاز دارم» علیرضا خودش را غرق گناه می‌دانست، اما همه می‌دانند شهدا خود را گناهکار می‌دانستند، اما مزد اعمالشان را با شهادت گرفتند.
اواخر اردیبهشت سال ۱۳۶۷ بود که شهید علیرضا عباسیان آماده رفتن به مرخصی می‌شد، ولی خیلی پکر و غمگین به نظر می‌رسید. معمولا بچه‌ها وقتی برای مرخصی می‌رفتند شاد وشنگول بودند.
پرسیدم: «علیرضا چرا پکری؟»
باغصه گفت: «شاید برم مرخصی دیگه برنگردم»
پرسیدم: «چرابرنگردی؟»
گفت، چون مادرم ناراحتی قلبی داره میترسم برگردم حالش بد بشه.
گفتم: «علیرضا این شیطونه که میگه بخاطر بیماری مادرت برنگرد و توصیه کردم حیفه این فضای معنوی را از دست بدیم. برو مرخصی تا مادرت با دیدنت کمی بهتر بشه، ولی برگرد.»
دوهفته بعد علیرضا برگشت و دیگر به مرخصی نرفت و ملائکه او را به معراج بردند.
پیکر شهید علیرضا عباسیان در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) قطعه ۴۰ ردیف ۵۸ شماره ۸ میهمان خاک شد.»

انتهای پیام/ ۱۴۱

نظر شما
پربیننده ها