گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری تنها یک اتفاق تاریخی نیست که آن را برای گذران وقت مطالعه کرد، این حادثه عظیم مانند رودی حیاتبخش تا همیشه جریان دارد و به همه آزادیخواهان زندگی میبخشد. حادثه کربلا را باید مطالعه کرد و از آن عبرت گرفت.
در مطالعه حادثه کربلا با شخصیتهای پرشماری برمیخوریم که هر یک میتواند درسی برای ما باشد، از یزید بن معاویه به عنوان منفورترین نام در حادثه کربلا تا حبیب بن مظاهر بزرگترین فدایی امام حسین علیهالسلام. به مناسبت ایام ماه محرم روایتهایی از حادثه کربلا از کتاب «سلیمان کربلا» منتشر میشود که قسمت هفتم آن را در ادامه میخوانید:
آخرین احتجاج
حسین (ع) بر ناقه خويش سوار شد و به مقابل ايشان آمده و طلب سكوت کرد، ايشان ساكت شدند، پس آن حضرت حمد و ثناى الهى را بهجای آورد و بر حضرت رسالت پناهى (ص) و بر ملائكه و ساير انبيأ و رُسل درود بليغى فرستاد پسازآن فرمود: «هلاكت و اندوه باد شما را اى جماعت غدار و اى بىوفایان جفاكار كه به جهت هدايت خويش ما را بهسوی خود طلبيديد و ما اجابت شما كردیم و بهسوی شما آمديم؛ پس به روى ما کشیدید شمشيرهايى كه برای ما مهیا کرده بودید. برافروختيد به روى ما آتشى را كه براى دشمن ما شعلهور کرده بودید.
پس شما به كين و حیله با دشمنان خود همداستان شديد بدون آنکه دلیلی برای شما ظاهر كرده باشند و بىآنکه طمع و اميد رحمتى به آنها داشته باشید. پس بر شما باد ويل و حسرت كه از ما دست كشيديد. حال آنکه شمشيرها در حبس نيام بود و دلها مطمئن و آرام مىزيست تا آنکه شتاب كرديد در برانگیختن فتنه مانند ملخها و خويشتن را ديوانهوار در كانون آتش درانداختید چون پروانگان.
پس دور باشيد از رحمت خدا اى معاندين امت و تاركان قرآن و تحریفکنندگان آیات آن. ای گروه گناهكاران و پيروان وسوسههای شیطان و محوکنندگان شريعت و سنت نبوى، آيا ظالمان را یاری مىكنيد و از يارى ما دست برمىداريد؟ سوگند به خدا كه غدر و مكر از قديم در شماها بوده اصول شما با آن بههم پیچیده و فروغ شما از او قوت گرفته است. شما پليدترین ميوه در گلوگاهید و كمترین لقمه غاصبانهاید.
آگاه باشيد كه زنازاده فرزند زنازاده عبیدالله ابن زياد مرا ميان دو چيز مخیر کرده؛ يا آنکه شمشير كشيده و در ميدان جنگ بكوشم و يا آنکه لباس ذلت بپوشم. دور است از ما ذلت و خداوند راضی نباشد و رسول (ص) او نفرمايد و مؤمنان و پروردگان دامنهاى طاهر و صاحبان حميت و اربابهاى غيرت ذلت لئام را بر شهادت كرام اختيار نكنند، اكنون حجت را بر شما تمام كردم و با قلت اعوان و كمى ياران با شما رزم خواهم كرد.»
آنگاه فرمود: «سوگند به خداى كه شما بعد من فراوان و افزون از مقدار زمانى كه پياده سوار اسب باشد زنده نمانيد، روزگار آسياى مرگ بر سر شما بچرخاند و شما مانند ميله سنگ آسيا در اضطراب باشيد، اين عهدى است که از پدر و جدم رسیده است.
اكنون رأى خود را فراهم كنيد و با یاران خود همدست شويد و مشورت كنيد تا امر بر شما پوشيده نماند پس قصد من كنيد و مرا مهلت مدهيد همانا من توكل كردهام بر خداوندى كه پروردگار من و شما است، بدانید كه جاندارى نيست مگر آنکه در قبضه قدرت باشد. همانا پروردگار من بر صراط مستقيم و عدالت استوار است و جزاى هرکسی را مطابق عمل او مىدهد.»
پس زبان به نفرين آنها گشود و گفت: «پروردگارا باران آسمان را از اين جماعت قطع كن و برانگيز بر ايشان قحطى مانند قحطى زمان يوسف (ع) كه مصريان را به آن آزمايش فرمودى و غلام ثقيف را برايشان سلطنت ده تا آنکه به كامهاى ايشان كاسههاى تلخ مرگ را بچاشند؛ زيرا كه ايشان حیله کردند و دست از يارى ما برداشتند. تویى پروردگار ما پس بر تو توكل میکنیم و بهسوی تو است بازگشت همه.»
منبع: «سلیمان کربلا» رسول حسنی
انتهای پیام/ 161