به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، اگر بخواهیم تاریخچه مختصری از پیدایش و شکلگیری هسته اولیه «بهداری رزمی» داشته باشیم، باید گفت که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تحرکاتی در غرب کشور علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران از سوی گروهکهای کومله و دموکرات آغاز شد.
با توجه به حضور نظامی رزمندگان در غرب کشور، ضرورت ایجاد مراکزی با عنوان «بهداری رزمی» ایجاد شد تا به زخمیها و رزمندگانی که در پی مبارزه با این گروهکهای آشوب طلب مجروح میشدند، رسیدگی شود؛ از همین رو هسته اولیه بهداری در دوران دفاع مقدس با مجاهدتهای گروهی از پزشکان، پرستاران، امدادگران و دانشجویان پزشکی شکل شکل گرفت تا در آن شرایط بسیار سخت و بحرانی، با اخلاص خود به ایفای نقش بپردازند.
با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز با توجه به تجربهای که پزشکان و امدادگران در غرب کشور به دست آورده بودند، پا به عرصه خدمترسانی و درمان گذاشتند.
هرچند در سالهای نخست به دلیل شدت حملههای رژیم بعث عراق در سال اول جنگ اولویت دفاع بود، به همین دلیل بیشتر رزمندگان فقط برای دفاع به جبهه اعزام میشدند و کمتر به شناسایی تخصصشان پرداخته میشد؛ اما در سال دوم جنگ و پس از انجام چند عملیات از جمله «ثامنالائمه (ع)» (شکست حصر آبادان) این رویکرد به کلی تغییر کرد.
در سال اول جنگ، مجروحین بسیاری به شهادت میرسیدند؛ اما گروههای پزشکی تصمیم گرفتند که هستههای امدادی را در خطوط مقدم تشکیل دهند. این امر در سال دوم جنگ عملی شد به گونهای که پس از ساماندهی هستههای امدادی در خطوط مقدم جبهه، برای هر محور عملیاتی به صورت جداگانه یک بهداری تأسیس کردند و شرایط رسیدگی به مجروحان بهتر شد. به شکلی که حدود ۲۰ یا ۲۵ محور عملیاتی مهم صاحب بهداری شدند و یک یا دو دستگاه آمبولانس در اختیار آنها قرار گرفت.
این بهداریها با کمبود امکاناتی چون دارو روبهرو بودند؛ اما مردم در هر شهرستان از خانههای خود برای رزمندگان دارو و اقلام بهداشتی ارسال میکردند و همین موجب شد تا در هر محور عملیاتی یک داروخانه هم ایجاد شود. خون از نیازهای مهم جبهه بود؛ بنابراین رزمندگان خودشان خون مورد نیاز را پیش از آغاز هر عملیات تأمین میکردند.
حتی در برخی از مواقع اضطراری و بحرانی در خطوط مقدم و بیمارستانهای صحرایی، پزشکان و امدادگران به مجروحانشان خون اهدا میکردند. رفته رفته در شهرها، مراکز اهدای خون تأسیس شد. در این مقطع از مهمترین ضرورتهای بهداریها، آموزش انفرادی امدادگران بود که این نیاز هم توسط پزشکان و پرستاران برطرف شد.
در ابتدای جنگ تحمیلی، آنها باید دورهای سه ساعته را میگذراندند تا بتوانند حداقل جلوی خونریزی خودشان و یا رزمندگان مجروح را بگیرند. این دوره آموزش نیز با گذشت زمان به ۳۰ ساعت افزایش یافت. برای هر یک از امدادگران کیسه کمکهای اولیه در نظر گرفته شد که همواره همراه آنها باشد. اینکه چه وسایل و اقلام امدادی در آن قرار گیرد هم بررسی شد.
در مقاطع پایانی جنگ، هر دوره آموزش امدادی سه ماه به طول میانجامید. با سازماندهی امدادی در جبههها، دسته و گروهانهای امدادی که مردمپایه و بسیجی بود شکل گرفت و باید گفت که اهمیت کار امدادگران از یک جراح نیز بیشتر بود چرا که آنها زمان شهادت مجروحان را به تأخیر میانداختند.
با این حال دشمن علیرغم تمام معاهدههای حقوق بشر، در طول جنگ تحمیلی بیش از ۲۰۰ پست امدادی و ۱۵۰ اورژانس را مورد اصابت گلولهها خمپاره قرار داد. آنها حتی به پنج بیمارستان ایران به طور مستقیم حمله کردند. به عنوان نمونه، در «عملیات والفجر ۸» «بیمارستان حضرت فاطمه (س)» را مورد اصابت بمبهای شیمیایی قرار دادند.
با توجه به جنگ نابرابر و ناجوانمردانهای که علیه جمهوری اسلامی ایران در جریان بود و بیتوجهی نهادها و سازمانهای بینالمللی، مهندسان و متخصصان داخلی تصمیم گرفتند تا بیمارستانها را مقاومسازی کنند. در نتیجه سازه این بیمارستانها با بتون مقاوم سازی شد و بیمارستانهایی همچون «فاطمه زهرا (س)، علی ابن ابیطالب (ع)، امام حسین (ع) و امام حسن (ع)» از جمله بیمارستانهایی بودند که سازه آنها کاملا بتونی بودند. این بیمارستانها حدود ۱۰۰ متر زیربنای بتونی داشتند که در بازه زمانی ۹ ماه و در شرایطی کاملا حفاظتی با رفت و آمد محدود ساخته شدند و ظرف مدت یک هفته تجهیز شدند.
با توجه به مجاهدتهای جامعه پزشکی در دوران دفاعمقدس، بیش چهار هزار نفر از کادر درمانی از قبیل پزشکان، امدادگران، پرستاران و پیراپزشکان به شهادت رسیدند.
زندگینامه سه هزار تن از این شهدا در مجموعه کتابهایی با عنوان «سپید جامگان پزشکی» به چاپ رسیده است. همچنین هم اکنون زندگینامه هزار تن دیگر از این شهدا در حال چاپ است. علاوه بر این، بخشهایی از زندگینامه ۷۰۰ شهید دیگر در حال بررسی است.
انتهای پیام/ 118