شعر/

کاش بودی که بگیری یقه‌ی «حرمله» را

«ایرانی‌نسب» از شاعران انقلابی عضو بسیج هنرمندان استان مازندران سروده‌ای را به مناسبت ایام اسارت آل الله و فرارسیدن اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و یاران باوفایش منتشر کرد.
کد خبر: ۵۴۳۶۵۴
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۵ - 05September 2022

کاش بودی که بگیری یقه‌ی «حرمله» رابه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، «احمد ایرانی‌نسب» از شاعران انقلابی عضو بسیج هنرمندان استان مازندران سروده‌ای را به مناسبت ایام اسارت آل الله و فرارسیدن اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و یاران باوفایش منتشر کرد.

‌می‌کشم روی زمین پای پر از آبله را
تا میان من و تو کم کنم این فاصله را

سرِ نیزه، وسط تشت طلا، کنج تنور
فرصتی نیست بگیرم سر پر مشغله را

کاش دست تو کمی موی مرا شانه کند
بلکه آرام کنی دختر بی‌حوصله را

بین بازار به اشکم همه می‌خندیدند
دوست دارند چرا گریه‌ی در هلهله را

کاش بودی و مرا باز بغل می‌کردی
کاش بودی که بگیری یقه‌ی حرمله را

عمه در هلهله‌ها گفت کجایی عباس؟
غیرت الله بیا ختم کن این غائله را

عمه کوهیست که ما تکیه به او می‌کردیم
مادری کرد، که آرام کند قافله را

خطبه‌ای خواند که بند دلشان را لرزاند
شام حس کرد دم صحبت او زلزله را

راستی واژه‌ی «یابن طلقا» یعنی چه؟
عمه آتش زده این سلسله باطله را

او عقیله ست، صبور است، خدا حفظ کند
دختر فاطمه‌ی عالمه‌ی فاضله را

حسم این است که من دردسر قافله ام
کاش با خود ببری دردسر قافله را

می‌کشم منت اگر ناز مرا هم بکشی‌
می‌کشم روی زمین پای پر از آبله را

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار