معرفی کتاب؛

«چهل روز بعد»

کتاب «چهل روز بعد» با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان مازندران به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۵۴۵۷۲۲
تاریخ انتشار: ۲۶ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۷:۱۵ - 17September 2022

«چهل روز بعد»به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، کتاب «چهل روز بعد» نگاهی کوتاه به زندگی شهید «رقیه حسین‌زاده» به قلم «زکیه برابری» زمستا ۱۴۰۰ با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان مازندران و مدیریت حوزه‌های علمیه خواهرن استان توسط انتشارات نماشون در یازده فصل به چاپ رسیده است.

در این کتاب ۸۸ صفحه‌ای عناوین «تا بیروت»، «آن روزها»، «دوستت دارم»، «همه مادر شده بودند»، «طعم مهربانی‌ها»، «پرواز تلخ»، «چهل روز بعد»، «خواب پرواز»، «من زینیم»، «فرودگاه، باران و...» و «در ساحل چهل ساله» را می‌خوانیم.

در بخشی از کتاب آمده است:

جنس مادر‌ها پسردوست‌اند؛ مخصوصا مازندرانی‌ها. البته شاید این خاص مادران مازندرانی نباشد و یک ویژگی عام از همه مادر‌های ایرانی باشد. اما در شمال این موضوع ملموس‌تر به نظر می‌آید. مادر مازندرانی هست و پسرهایش. تک پس داشته باشد که چاشنی اش بیشتر می‌شود.

این عشق آنقدر زیاد است که از دوست داشتن ما پسر‌ها کمتر حرف به میان می‌آید. قوه عاطفه در مرد‌ها ضعیف‌تر است، اما سر جایش که هست! من از آن دست تک پسر‌ها بودم که مادرم را خیلی دوست داشتم، اما در مقابل عشق مادرم این علاقه زیاد به چشم نمی‌آمد.

پسر درون‌گرایی بودم و احساساتم سخت بروز پیدا می‌کرد، اما مادرم دنیایی از عشق بود. همه چیز را عاشقانه می‌دید. در دنیای او انگار بدی وجود نداشت. آن قدر که خالص بود و سعی می‌کرد همه را مثل خودش بی‌ریا ببیند. عاشق پدرم بود و برای من و خواهرهایم حاضر بود از جانش هم بگذرد.

عامل و عاشق خیلی از دورهمی‌ها بود. چه در خانه خودمان که هرکجا بودیم باید خودمان را به خانه می‌رساندیم و سر یک سفره جمع می‌شدیم. چه در جمع فامیل‌ها که با آمدنش همه دست از کار و زندگی و شوهر و بچه می‌کشیدند و برای دیدنش به خانه پدربزرگمان در ولیجی‌محله می‌آمدند.

مادر غذاهایش را هم با عشق می‌پخت. همین هم باعث خوش طعمی غذاهایش می‌شد. من شکمو بودم و عاشق غذاهایش. از غذا‌های شمالی تا مرغ و ماکارانی. مادر من خیلی به غذا خوردن من اهمیت می‌داد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها