در گفت‌وگو با دفاع‌پرس مطرح شد؛

مردم‌داری شهید «اسلامی‌فر» به روایت مادرش

یکی از شهدای امر به معروف و نهی از منکر، شهید «اسلامی‌فر» است که دقایقی با مادر وی هم‌کلام شدیم. شما را به مطالعه این گفت‌وگو دعوت می‌کنیم.
کد خبر: ۵۴۶۲۰۶
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۴۰۱ - ۰۰:۳۳ - 06October 2022

سجایای اخلاقی شهید «اسلامی‌فر» از دید مادرش/ هفته دفاع مقدسبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در آیه ۱۶۹ سوره آل عمران آمده است: «وَ لاتَحسَبَنَّ الّذینَ قُتِلوا فی سبیلِ اللهِ أمواتاً بَل أحیاءٌ عندَ ربِّهِم یُرزَقونَ»/ «و هرگز گمان مبر آن‌ها که در راه خدا کشته شده‌اند، مردگانند؛ بلکه آن‌ها زندگانی هستند که نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.»

در مورد نکته این آیه در تفسیر نور که حاصل کوشش حجت‌الاسلام «محسن قرائتی» در آیات قرآن است، آمده است:

«ما بر مبنای قرآن که شهیدان را زنده می‌داند، به شهدای راه اسلام و خصوصاً شهدای کربلا سلام کرده، با آنان حرف می‌زنیم و از آنان توسل می‌جوییم.

در روایات آمده است که شهید هفت ویژگی اعطایی از جانب خداوند دارد:

۱. اولین قطره خونش، موجب آمرزش گناهانش می‌شود.

۲. سر در دامن حورالعین می‌نهد.

۳. به لباس‌های بهشتی آراسته می‌شود.

۴. معطر به خوش‌بوترین عطر‌ها می‌شود.

۵. جایگاه خود را در بهشت مشاهده می‌کند.

۶. اجازه سیر و گردش در تمام بهشت داده می‌شود.

۷. پرده‌ها کنار می‌رود و به وجه خدا نظاره می‌کند.» (وسائل‌الشیعه، جلد ۱۱، صفحه ۱۰)

شهید کسی است که با نیت «فی سبیل الله» و در راه خدا کشته می‌شود. مرگ او گرامی‌ترین مرگ‌هاست و در آیات قرآن و روایات شهدا زنده هستند، از حق شفاعت برخوردارند و گناهانشان آمرزیده می‌شود.

یکی از شهدای امر به معروف و نهی از منکر، «سید حسین اسلامی‌فر» است که به اندازه چند دقیقه با «رقیه هاشمی‌زاده» مادر وی هم‌کلام شدیم. شما را به مطالعه این گفت‌وگو دعوت می‌کنیم.

ویژگی‌های اخلاقی شهید

پسر من روز عاشورای سال ۱۳۶۳ به دنیا آمد. از ویژگی‌های اخلاقی که داشت، آن بود که اخلاق خوبی داشت، میهمان‌نواز بود و در هفته آخر حیات دنیایی خود به همه سر زد.

خاطره‌ای مرتبط با اینکه به همه سر می‌زد و از مریض‌ها عیادت می‌کرد، این است که؛ بعد از اینکه به شهادت رسیده بود، خانمی که پسرم در درمانگاهی به او کمک کرده بود تا دکتر او را ویزیت کند، آمده بود تا جواب آزمایش خود را نشان دکتر بدهد، زمانی که فهمید پسرم به شهادت رسیده است، آنقدر ناراحت بود و به من می‌گفت: پسر شما هفته گذشته به ما کمک کرد.

می‌روم تا اگر کسی به کمک نیاز داشت، به او کمک کنم

روزی من می‌خواستم به نماز جمعه بروم. از آنجا که باید مدت زمان زیادی را در ایستگاه اتوبوس منتظر می‌ماندم، به پسرم گفتم: سید حسین، دیر شده است. مرا تا ترمینال خاوران برسان.

به من گفت: اگر یک هفته نروی، آقا برای تو غیبت رد نمی‌کند.

اما گفتم: نه؛ آقا است. می‌خواهم بروم.

مرا به ترمینال خاوران رساند. آنجا تصادف شده بود و ما با موتور بودیم. پیاده شد که سر بزند و ببیند چه شده است. گفتم: اگر دعوا شده است، نرو.

گفت: مادر، من می‌روم تا اگر کسی نیاز به کمک دارد، به او کمک کنم.

روایت شهادت سید حسین

سید حسین شب ولادت حضرت علی (ع) در سال ۱۳۸۳، زمانی که از هیئت می‌آمد، دید عده‌ای مزاحم خانمی شده‌اند. پسرم به دفاع از او می‌رود که با چاقو او را می‌زنند.

فرزندم دو روز در کما بود و بعد از دو روز اعضای او را اهدا کردم و در قطعه ۲۰۷ بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شده است.

انتهای پیام/ 118

نظر شما
پربیننده ها