به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، عشق رزمندگان دفاع مقدس به رهبر و مقتدایشان امام خمینی وصفناپذیر بود. یکی از آرزوهای دیرینه شهدا و رزمندگان در سالهای دفاع مقدس دیدار با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود که برای عدهای از آن دلاوران و غیرمردان الهی محقق شد و امروز از خاطره آن دیدار به عنوان بهترین خاطره عمرشان یاد میکنند.
سردار «حمیدرضا رستمیان» از فرماندهان دفاع مقدس و جبهه مقاومت یکی از آن دلیرمردان جبهههای حق علیه باطل است که به زیارت و دیدار آن امام الهی نائل آمد و امروز خاطره آن دیدار همزمان با فرارسیدن چهلودومین سالگرد هفته دفاع مقدس تقدیم میشود. پیشتر بخش اول این روایت از نظرتان گذشت و بخش دوم در ادامه میآید.
سردار «رستمیان» اظهار داشت: عملیات یازدهم در تاریخ چهارم آبان برگزار شد و عملیات دوازدهم در تاریخ هفتم آبان اجرا شد که در این عملیات روستا و ارتفاعات معروف آلباتان آزاد شد. عملیات سیزدهم نیز در تاریخ دوازدهم آبان و عملیات چهاردهم درتاریخ هجدهم آبان انجام شد. در عملیات چهاردهم، الحاق بین رزمندگان اسلام از تیپ ویژه شهدا ازسمت پیرانشهر و رزمندگان تیپ پیاده از لشکر ٢٨کردستان در حوالی روستای معروف به کهربزه برقرار شد. جاده پیرانشهر به سردشت، در یک نبرد دوماهه با حماسه سازی رزمندگان اسلام متشکل ازارتش و سپاه آزاد شد.
وی با بیان اینکه عملیاتهای نامنظم و منظم که توسط یگانهای رزم ارتش وسپاه با طراحی و تخصیص واحدهای پیاده خط شکن و... در طول این دوماه اجرا شد، افزود: جاده استراتژیک پیرانشهر و سردشت که بیش از دو سال در اشغال عوامل استکبار جهانی بود. بیشترین موفقیتها با کمترین تلفات در سلسله عملیاتهای منظم و نامنظم بدست آمد. به لطف خدای متعال، تیپ ویژه شهدا، بدون جایگزین و با همان رزمندگانش موفق به تصرف و پاکسازی نود کیلومتر از یکصدوبیست کیلومتر جاده فوق شد. بقیه جاده که حدود سی کیلومتر مانده بود توسط تیپ پیاده از لشکر ٢٨ کردستان از سمت سردشت آزاد شد. تعدادی کمی از رزمندگان تیپ ویژه شهدا که حداکثر به ده نفر نمیرسید شهید و یک نفر اسیر و حدود پنجاه نفر مجروح دادیم.
قول دیدار با امام داده شد
این فرمانده دفاع مقدس بیان داشت: بقیه نفرات منتظر، وعده داده شده از طرف فرماندهان برای دیدار و ملاقات با حضرت امام خمینی بودند. پس از الحاق و مستحکم سازی منطقه، رزمندگان تیپ ویژه شهدا به پادگان پیرانشهر برگشتیم. ماموریت گردان ضربت پایان یافت و منتظر برگشت گردانهای پدافندی بودیم. بارش برف در منطقه باعث شد که زودتر نیروهای پدافندی تعویض و به پادگان برگردند. زمزمه دیدار با امام عزیز، نقل و شیرینی محفل رزمندگان اسلام بود. شهید محمد بروجردی فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا و شهید محمود کاوه فرمانده تیپ وسایر فرماندهان وعلما سخت پیگیر قول دیدار با امام بودند.
سردار رستمیان اذعان داشت: چند روزی را در پادگان مشغول تغییر و تحول امکانات و تجهیزات شدیم و زمان موعد برای حرکت جمعی رزمندگان و فرماندهان، پیشمرگان کرد، خانوادههای معظم شهیدان، فرماندهان یگانهای ارتش جمهوری اسلامی ایران درمنطقه فرا رسید و همگی مهیای دیدار شدند.
وی خاطرنشان کرد: همه فرماندهان و رزمندگان تیپ ویژه شهدا با اتوبوسها به سمت تهران حرکت کردیم. همه فکر و ذهن مان چگونگی دیدار با امام عزیز بود. دیدار رخ امام و شنیدن کلام و سخنان گوهربار امام عظیم الشان، برایمان بزرگترین سعادت در طول زندگیمان بود. تاریخ بیست و پنجم آبان از پیرانشهر به ارومیه آمدیم و عصر روز بیست و ششم دراردوگاهی در تهران مستقرشدیم. پس از استراحتی کوتاه، خودمان را برای نماز مغرب و عشا آماده کردیم و وارد حسینیه اردوگاه شدیم. نماز مغرب و عشا خوانده شد سر برسجده گذاشتیم و خدای مهربان را برای توفیقات جهاد در راه خدا و توفیق دیدار حضرت امام خمینی شکر کردیم.
سردار رستمیان ادامه داد: بعد از نمار عشا، یکی از بزرگواران مسئول تیپ ویژه شهدا با صدایی ذکر صلوات، جمع حاضر را متوجه خودش کرد. همه رزمندگان اسلام حساس شده بودند که چه خبری هست؟ ما هم سر و پا گوش شدیم که چه موضوع مهمی خواهد بود؟ آن مسئول محترم، مقدمه چینی کرد و گفت دوستان عزیز، رزمندگان اسلام، حضرت امام خمینی بیمار هستند وبه خاطر همین ملاقات فردا با امام لغو شد. نگران حال امام شدیم و از طرفی کم سعادتی خودمان را مرور میکردیم. اکثر رزمندگان اسلام، معترض بودند که چرا اینطور شد؟
برپایی دعای توسل برای شفای امام
فرمانده جبهه مفاومت اضافه کرد: ما دوماه به عشق امام جنگیدیم و حالا چرا اینقدر کم توفیقی؟ همه فرماندهان و رزمندگان ناراحت از بیماری امام وعدم توفیق دیدار امام عزبز، چهرهای غمناک و عبوس برای خودشان درست کرده بودند. عدهای درگوشهای از نمازخانه زانوی غم بغل گرفته و اشک میریختند. ماهم در کنار دوستان، بیشتر از کم سعادتی خودمان که بسیجی امام میدانستیم و از درون دل گلهمند وناراحت بودیم. در بین بچه ها، مسئول تبلیغات تیپ ویژه شهدا، بلند شد و گفت: عزیزان، رزمندگان اسلام، امام خمینی بیمارهستند. بیاییم دعای توسل بخوانیم. برای شفای عاجل و سلامتی امام عزیز دعا کنیم و در دعاهای خود، ازخدای مهربان، توفیق دیدار را هم طلب کنیم. دعای توسل شروع شد و حدودا یک ساعتی به طول انجامید.
سردار رستمیان تصریح کرد: اشکها وآه و نالهها از ببن رزمندگان اسلام بلند میشد و بیشترین دعا برای سلامتی امام عزیزمان بود. شاید حدود نیم ساعتی از دعای توسل نگذشته بود که یکی ازمسئولین تیپ ویژه شهدا، خبر آورد که رزمندگان عزیز، ملاقات و دیدار با حضرت امام خمینی ردیف شد و ان شاءالله فردا صبح ملاقات انجام خواهد گرفت. خیلی سریع، اثردعای توسل را لمس کردیم خدای مهربان را شکر کردیم. ان مسول ادامه داد، چون امام مریض احوالند ملاقات بدون سخنرانی امام خواهد بود. همه راضی به همین شرایط هم شدیم. باز هم خدای را شاکربودیم. نمیدانم چگونه شب به صبح رسید. لحظههای دیدار با امام از فکر و ذهن ما خارج نمیشد. تا صبح بیدار بودیم و نخوابیدیم.
وی اذعان داشت: عدهای نماز شب میخواندند و ذکر میگفتند. صادق دمیده شد و نماز صبح به جماعت خوانده شد. سپس صرف صبحانه و آمادگی برای حرکت از اردوگاه به سمت حسینیه جماران بود. یکی از بزرگترین سعادتهای عمرمان نعمت دیدار، ولی امر مسلمین، نایب امام زمان علیه السلام، فرمانده کل قوا نصیبمان میشد. هرچه به لحظه ملاقات نزدیکتر میشدینم طبلها بیشتر و بیشتر قلبهای کوچک ما را به تپش درمیآورد.
دیدار با امام محقق شد
سردار رستمیان بیان داشت: صبح روز بیست و هفتم آبان، همه رزمندگان و فرماندهان با لباس رزم وبدون تجهیزات، بصورت پیاده روی منظم از اردوگاه به سمت حسینیه جماران حرکت کردیم. از کنار خیابانها با فواصلی منظم و با شعارهای حماسی و نوحه سرایی فاصلهای حدود پنج کیلومتر را طی کرده و به حسینیه جماران رسیدیم. پس از بازرسیها و کنترل دقیق وارد حسینیه شدیم. جمعیتی حدود هفتصد نفر بصورت فشرده در شبستان جای گرفته بودند. جمعی از خانوادههای معظم شهدا در طبقه بالای حسینیه مستقر شدند. همه حاضرین منتظر لحظه دیدار با امام عزیز بودند. صدای ضربان قلب هایمان تند تند به تپش درآمده و چشمان مون فقط به درب کشویی بالای تراس حسینیه دوخته شده بود.
این فرمانده دفاع مقدس اظهار کرد: خدای بزرگ را شاکر بودیم که توفیق دیدار با امام نصیبمان میشد. مسئول تبلیغات تیپ ویژه شهدا، در بین رزمندگان اسلام، ایستاد تا جمعیت را در بیان شعار و... هماهنگ کند. اینطور سخن گفت: با ورود امام، همه قیام میکنیم و بصورت ایستاده به ترتیب شعار میدهیم. شعار اول: روح منی خمینی/ بت شکنی خمینی. شعار دوم: خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. چند بارتمربن شد تا بهنگام ورود امام خمینی، جمعیت حاضر آماده و هماهنگ باشند.
لحظهای که امام وارد شد
وی گفت: ساعت حدود ١٠:۴۵صبح شده بود که مجددا مسئول تبلیغات تیپ ویژه شهدا، دربیان و دادن شعار تذکر دیگری دادند و تغییرات در ترتیب شعاردهی را گفته و تمرین و تکرار کردیم. شعار اول: روح منی خمینی/ بت شکنی خمینی. شعار دوم: اماما، اماما، ترا به جان مهدی رهنمود رهنمود. شعار سوم: خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار. ساعت ١١صبح شد و درب کشویی روی تراس حسینیه باز شد و امام خمینی وارد شدند. همه وهمه قیام کردیم، شعار اول بلند و رسا تکرار میشد. سپس شعار دوم. اماما، اماما تو را به جان مهدی رهنمود رهنمود.
فرمانده جبهه مقاومت افزود: قرار نبود که امام خمینی در این ملاقات سخنرانی کنند، ولی شعارهای رزمندگان اسلام که امام عزیز را به جان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قسم داده بودیم باعث شد امام بر روی منبر نشسته و اشاره کردن که میکروفن آورده شود. امام چند دقیقهای برای رزمندگان سخنرانی کرد و دلهای ناآرام مون به یک آرامش بزرگ رسید. هم توفیق دیدار و زیارت وهم توفیق شنیدن کلام و سخنان معظم له نصیبمان گردید. شعار سوم هم بهنگام خروج امام از حسینیه بیان شد. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
سردار رستمیان خاطرنشان کرد: آن دیدار طلایی و تاب، نصیب همه رزمندگان و فرماندهان و خانوادههای معزز شهیدان پس از آزاد سازی جاده پیرانشهر به سردشت، هدیهای الهی برایمان بود. شهدای عظیم الشان زیادی از تیپ ویژه شهدا و سایر ردهها بودند که بعدها به شهادت رسیدند. یکی از بهترین خاطرات دفاع مقدس برایم ثبت شد.
انتهای پیام/