به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، بسیاری از اسرای عراقی در اعترافات خود آتش توپخانه ایران را مؤثر و باعث ایجاد خسارات و تلفات در نیروهای عراقی ذکر کردهاند. سرلشکر «وفیق السامرائی» رئیس اداره اطلاعات ارتش عراق در کتاب «ویرانی دروازه شرقی» مینویسد: «نیروهای ایرانی قدرت به کارگیری ماهرانه و گسترده سلاح توپخانه را داشتند. افسران دیدهبان ایرانی به طور شایستهای اقدام به هدایت و کنترل آتش میکردند و همین مسأله باعث شد تا نیروهای ما در مناطق فاقد پوشش و استحکام زیر فشار شدید آنان قرار گیرند.»
همچنین امیر دریابان «علی شمخانی» درباره حضور توپخانه نیروی زمینی ارتش در عملیاتها میگوید: هیچ عملیاتی وجود ندارد که توپخانه ارتش در آن دخیل نبوده باشد. حتی آنجایی که میگویند ارتش و سپاه عملیات مشترک نداشتند. تشکیل توپخانه سپاه پاسداران اقدام مهم دیگر توپخانه نیروی زمینی ارتش، آموزش تخصصی توپخانه و کاربرد آن به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. امیر دریابان شمخانی در این باره میگوید: «توپخانه سپاه، فرزند توپخانه ارتش است» (ویژهنامه خورشید سواران نیروی زمینی فروردین ۱۳۹۲)
بصره زیر آتش توپخانه
در دو سال ابتدای جنگ که هنوز نیروهای ایرانی وارد خاک عراق نشده بودند و با مرزها فاصله داشتند، توپهای ۱۷۵ م. م. توپخانه نیروی زمینی در حد توان و برد خود اهداف نظامی و صنعتی عراق؛ مانند تأسیسات پتروشیمی را زیر آتش تلافی جویانه میگرفتند. توپخانه ۱۳۰ م. م. نیروی زمینی ارتش هم نیروی دریایی ارتش را در مأموریت اسکورت کشتیهای تجاری و نفتکشها را در طرح «اژدر» پشتیبانی میکردند.
نستوه و خستگیناپذیر
توپخانه نیروی زمینی در تمام (شبانهروز) دو هزار و ۸۸۰ روز یا درگیر عملیات آفندی خودی یا دفع تک و پاتکهای دشمن در روزهای فعال جبههها یا تبادل آتش مستمر توپخانه در روزهای غیرفعال جنگ بود.
والفجر ۸؛ آوردگاه نامآوران توپخانه
نیروی زمینی ارتش در عملیات «والفجر ۸» با ۱۸گردان توپخانه صحرایی شرکت داشت و ۷۵ روز به طور مستمر درگیر دفع پاتکهای نیروهای عراقی برای بازپس گیری فاو بود، شدت آتشباری یکانهای توپخانه نیروی زمینی در این عملیات به نحوی بود که در ۲۰ روز اول عملیات، لوله «هویتزرهای» بسیاری از آتشبارها صفر، یعنی خان خورده و غیر قابل استفاده شده و تعویض شدند و در این عملیات حداقل ۱۳۰ نفراز کارکنان یکانهای توپخانه نیروی زمینی ارتش در صحنههای نبرد به فیض شهادت نائل شدند.
عبدالحمید انشایی که بود؟
یکی از حماسههای ماندگار دوران دفاع مقدس در عملیات «مطلعالفجر» و با رشادت و دلاوری ستوان دوم وظیفه «عبدالحمید انشایی» رقم خورد.
شهید «عبدالحمید انشایی» رزمنده عینکی
عبدالحمید انشایی در عملیات «مطلعالفجر» دیدهبان تیپ ۵۸ پیاده در ارتفاعات شیاکوه بود. روز ۱۵ دی ۱۳۶۰ که آتش سنگین دشمن عرصه را بر نیروهای ایرانی تنگ کرده بود، در بیسیم شنیده میشد که دیگر نمیتوان ارتفاعات را حفظ کرد و دشمن حلقه محاصره را تنگ کرده است.
گرای ستونهای دشمن توسط دیدهبان انشایی در حال ارسال بود. دستور رسید که باید عقبنشینی انجام شود. عبدالحمید زخمی شده بود. هنوز رمقی در بدن داشت، سخت بود؛ امّا او تصمیم داشت برای دفاع از خاک وطن اندک توان و نیرویی که دارد را استفاده کند. او بر روی ارتفاعات شیاکوه ایستاده است. گرای دشمن هنوز ارسال میشود. همرزم او میگوید: «فهمیدم گرایی که میدهد همانجایی است که خودش ایستاده. پرسیدم، این محل دیدهبانی خودت است. پاسخ داد دیگر نیست، دشمن به آن رسیده، بزنید.»
درخواست متفاوت یک فرمانده ارتشی از توپخانه خودی
ناگفتههایی از تیپ ۵۵ هوابرد شیراز
در لحظات آخر ناگهان بیسیم به صدا درمیآید، بله؛ صدای عبدالحمید است: «از قول من به امام و مادرم بگویید شیاکوه لرزید؛ ولی انشایی نلرزید» دیگر صدا قطع شد.
فرمانده پشت بیسیم صدا زد: «انشایی، انشایی، جواب بده! اما دیگر صدایی نیامد» و ۱۵ دی ۱۳۶۰، روز شهادت این «قهرمان شیاکوه» در تاریخ ثبت شد. امام امت (ره) پس از دریافت پیام و در توصیف این شهید بزرگوار چنین فرمودند: «در صدر اسلام هم از این افسرها بوده است. مثل انشاییها.»
پیکر پاک شهید انشایی پس از ماهها ماندن در منطقه شیاکوه به جمع یاران خود پیوست و در جوار آنان آرمید.
انتهای پیام/ 118