به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، در پی عملیات پیروزمندانه ثامن الائمه (ع) و در نتیجه پیگیری استراتژی آزادسازی مناطق اشغالی، مقرر شد علاوه بر عملیاتهای بزرگ (سلسله عملیات موسوم به کربلا) چند عملیات محدود در جبهههای میانی و شمالی انجام شود تا علاوه بر مشغول داشتن نیروهای دشمن در آن مناطق، از گسیل آنها به سوی جبهه جنوب ممانعت به عمل آید. عملیات مطلع الفجر یکی از مهمترین این سلسله عملیات بود. اهدافی که در این عملیات دنبال میشد، عبارت بودند از «فراهم سازی مقدمات آزادسازی قصر شیرین و نفت شهر»، «نزدیک شدن به شهر اشغال شده قصر شیرین»، «انهدام قوای دشمن و جلوگیری از آرامش نیروهای دشمن در جبهه میانی».
نشریه سرو در ابنباره نوشت: منطقه عملیاتی دارای دو محور عمده بود؛ سرپل ذهاب و گیلانغرب. محور سرپل ذهاب علاوه بر ارتفاعات متعدد از جمله «بَرِآفتاب»، دارای تنگههای استراتژیک حاجیان، کورک قاسمآباد بود که از طریق آنها جاده گیلانغرب ـ قصر شیرین و سایر خطوط مواصلاتی عقبه دشمن در دید و تیر قرار میگرفتند. در محور گیلانغرب که از وسعت بیشتری نسبت به محور سرپل ذهاب برخوردار است، ارتفاعاتی همچون شیاکوه، سرتتا، چرمیان، دیزهکش، بزنیلی و نیز چند قله دیگر وجود دارند.
قبل از شروع عملیات دشمن با استعداد تیپهای ۲، ۵ و ۳۹ پیاده کوهستانی، یک گردان از تیپ ۲۲ پیاده کوهستانی، گردان تانک لشکر ۴ پیاده کوهستانی و یک گردان نیروی مخصوص در منطقه حضور داشت که با شروع عملیات تیپهای ۴۲۵ و ۵۰۳ پیاده، یک گردان از تیپ ۴ پیاده کوهستانی، یک گردان ازتیپ ۴۱۲ پیاده و پنج گروهان کماندویی به آن اضافه شدند.
قوای خودی نیز در سپاه پاسداران ۱۱ گردان پیاده، در ارتش تیپ ۵۸ ذوالفقار به استعداد ۳ گردان، گردانهای ۲۱۱ و ۲۶۵ زرهی و یک گردان از گردان ۲۹۰ زرهی و در ژاندارمری ۱ گردان بودند. در طرح عملیات سه معبر اصلی در نظر گرفته شده بود. یک معبر از ارتفاعات سنبله در جنوب پادگان ابوذر شروع شده و به ارتفاعات «بَرِآفتاب» میرسید و در نهایت پس از قطع جاده گیلان غرب با قصر شیرین در منطقه سرتتان و تنگه قاسمآباد در محورگیلانغرب تلاقی میکرد. گروه ضربت تیپ ۵۸ ذوالفقار باید تانکهای دشمن در قاسم آباد را منهدم میکرد و ضمن هموار کردن راه عبور تانکهای خودی، جاده گیلانغرب به قصر شیرین را مسدود میکرد.
دو معبر دیگر در منطقه عمومی غرب گیلانغرب انتخاب شده بود. یک معبر با استفاده از جاده آسفالت گیلانغرب –قصر شیرین و روستای آوزین به سمت غرب تک میکرد و با نیروهای معبر شمالی (معبر اول) الحاق میکرد. معبر سوم نیز از ارتفاعات چغالوند و داربلوط شروع و در نهایت به چرمیان و شیاکوه ختم میشد.
خاطرنشان میشود هر یک از معابر اصلی دارای چند معبر فرعی بود و اهداف مستقلی را تامین میکرد. کنترل و هدایت عملیات نیز توسط چهار پاسگاه فرماندهی انجام میشد. این پاسگاههای فرماندهی با نامهای امام خمینی، شهید رجایی، شهید باهنر و شهید بهشتی انجام وظیفه میکردند. هدایت و کنترل کامل عملیات با مرکز فرماندهی امام خمینی بود.
وضعیت خاص منطقه و بُعد مسافت در محورهای مختلف و لزوم راهپیمایی در بعضی از معابر ایجاب میکرد که زمان آغاز درگیری با دشمن، ساعت ۳ بامداد روز بیستم آذر ۱۳۶۰ تعیین شود، اما با بروز مشکلاتی همچون هوشیاری دشمن در برخی محورها و منحرف شدن نیروها از مسیر اصلی به دلیل پیچیدگی زمین، موجب شد تا عملیات زودتر از ساعت مقرر با رمز «یا مهدی ادرکنی (عج)» انجام شود. با شروع عملیات، واکنش دشمن بسیار سریع بود و با تسلط کافی که بر زمین منطقه داشت، موفق شد از پیشروی نیروهای خودی جلوگیری کند. در محور سرپل ذهاب، قوای جمهوری اسلامی به رغم عدم توفیق در فتح تنگه کورک، تقاطی از ارتفاعات برآفتاب را به تصرف خود در آورده و جاده گیلانغرب ـ قصر شیرین را مسدود کردند. درگیری در محور گیلان غرب نیز به روشنایی روز کشیده شد و نیروهای عملکننده در این محور موفق شدند با تحمل تعدادی شهید و مجروح ارتفاع شیاکوه را به تصرف خود درآورند.
تلاش رزمندگان خودی در طول روز اول عملیات نیز در همین حد باقی ماند و نیروهای عراقی توانستند با بررسی اوضاع و شناسایی مواضع نیروهای مهاجم، در شب دوم عملیات در محور شیاکوه پاتک کنند. این پاتک با مقاومت و هشیاری نیروهای طرف مقابل خنثی شد و نیروهای صدام بدون کسب نتیجه، عقب رانده شدند. در پی آن، آتش دشمن بر تمام محورها شدت یافت و در نتیجه ابتدا نیروهای خودی (با فرماندهی ارتش) مستقر در محور دیزهکش و سپس تعداد دیگری از نیروها عقبنشینی کردند. عقبنشینیهای مزبور که بدون اطلاع و هماهنگی با فرماندهی عملیات انجام شده بود، موقعیت محور سرتتان را از جناحین به خطر انداخت و در نتیجه نیروهای مستقر در این محور نیز به رغم مقاومت زیاد مجبور شدند عقبنشینی کنند.
در مجموع، در حالی که پس از گذشت سه روز از شروع عملیات فقط ارتفاعات شیاکوه و برآفتاب در اختیار نیروهای خودی قرار داشتند، پاتکهای سنگین و متوالی دشمن از یک سو و عدم امکان پشتیبانی از نیرو، به علت فاصله زیاد خط مقدم با عقبه از سوی دیگر، موجب شدند پس از ۱۷ روز مقاومت، ارتفاعات مذکور مجدداً به تصرف دشمن درآید.
اگر چه قوای جمهوری اسلامی نتوانستند اهداف به دست آمده در این عملیات را تثبیت کنند و نگه دارند، لکن آنها موفق شدند در جریان ۱۷ روز درگیری ضمن وارد آوردن تلفات زیاد بر دشمن ـ دو هزار کشته و زخمی و ۱۴۰ اسیر ـ تجاربی را برای انجام عملیاتهای بعدی به دست آورند. از جمله این تجارب میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
** در ادغام نیروهای سپاه و ارتش علاوه بر مساله فرماندهی آنچه که در هدایت نیروها تعیینکننده است، سیستم مخابراتی میباشد. از آن جا که سیستم مخابراتی عملیات کاملا تحت اختیار تیپ ذوالفقار ارتش قرار داشت، هدایت نیروها در طول عملیات با مشکلاتی مواجه شده بود.
** در مناطق صعبالعبور و کوهستانی، تدارک و پشتیبانی نیروهای عملکننده امری بسیار حیاتی است.
** روحیه شهادتطلبی اگر چه بسیاری از موانع و کمبودها را مرتفع میسازد، لیکن باید همراه با آمادگی جسمی و روحی فرد رزمنده باشد؛ خصوصا در مناطق کوهستانی که آموزشها و آمادگیهای خاص خود را میطلبد.
** برخلاف دشمن، آتش قوای نظامی جمهوری اسلامی در مواضع دشمن روی ارتفاعات اندک و بیتاثیر بود. این موضوع علاوه بر کمبود مهمات به ضعف دیدهبانهای ارتش باز میگشت. فرماندهان سپاه در این عملیات دریافتند که باید حتیالامکان یک گروهان دیده بانی آتش تشکیل داده و ضمن آموزش آنها، حداکثر بهره برداری را از حداقل آتش موجود در مناطق ببرند.
انتهای پیام/ 112