مهندس پاسدار شهید سردار سید علی محسنی

مردم نجیب کردستان را دوست داشت و مردم هم او را دوست داشتند

سردار سید علی محسنی قبل از انقلاب جزو مبارزان سیاسی علیه رژیم پهلوی و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ضرورت حمایت از مقاومت اسلامی مسئول واحد مهندسی رزمی حزب ا... لبنان شد که دوره آموزشی نظامی را در لبنان گذراند و با توجه به تحصیلات خود در رشته مهندسی راه و ساختمان با شروع جنگ تحمیلی به ایران بازگشت و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
کد خبر: ۵۴۸۲۰
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۲ - 11October 2015

مردم نجیب کردستان را دوست داشت و مردم هم او را دوست داشتند

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، سردار سید علی محسنی قبل از انقلاب جزو مبارزان سیاسی علیه رژیم پهلوی و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ضرورت حمایت از مقاومت اسلامی مسئول واحد مهندسی رزمی حزب ا... لبنان شد که دوره آموزشی نظامی را در لبنان گذراند و با توجه به تحصیلات خود در رشته مهندسی راه و ساختمان با شروع جنگ تحمیلی به ایران بازگشت و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. وی بلافاصله مسئول واحد مهندسی رزمی قرارگاه حمزه سیدالشهدا کردستان منصوب گشت و مسئول واحد مهندسی شهید جمدی شد.

واحد مهندسی رزمی را که از لحاظ امکانات و نیرو ناچیز بود تحویل گرفت و با هوشیاری و تخصص خود در همه محورهای کردستان و شهرهای مرزی واحد کوچک مهندسی راه اندازی کرد که از طریق واحد مهندسی رزمی شهید جمدی که زیر مجموعه قرارگاه حمزه سیدالشهدا بود، پشتیبانی میشدند.


سردار محسنی فعالیتهای خود را به سنگر سازی، پل سازی و تخریب محدود نکرد بلکه همان موقع بفکر راه اندازی ساخت مقر سایت موشکی باختران افتاد. او شخصیتی فرهیخته، مومن، شجاع و کاملا آشنا به عالم سیاست و مطیع امام بود و سخنان امام را سرلوحه کار خود قرار میداد، تعامل بسیار زیاد با برادران ارتشی داشته و همیشه با صورتی خندان و متانت و بردباری به حرف نیروها گوش میداد.

کارگاه المهدی که سنگر و پل پیش ساخته میساخت را مجهز نمود و واحد نقشهبرداری را مجهز نمود. کار واحد نقشهبرداری این بود که نقشههای هوایی که داشتیم و قدیمی بود و متعلق به سال 1344 بود را به زیر مجموعه میداد و میگفت بروید تایید نقشه را بیاورید چون در این 20 سال از چاپ نقشه میگذشت تعدادی روستا از بین رفته و تعداد جدید اضافه شده بود.


با تعیین شمال و جنوب و سایر مشخصات ریز و دقیق و اینکه تامین امنیت آن به وسیله ارتش، سپاه یا پیشمرگان مسلمان کرد، تعداد جمعیت و راه آن آسفالت یا خاکی و امکانات اجتماعی را ثبت و سپس آن را بر روی ماکت درست کرده و تحویل ستاد مشترک مینمود.


خود از محورها سرکشی میکرد و میگفت سنگرها را چطوری احداث کنید که کمتر مورد اصابت گلوله توپ و خمپاره قرار بگیرد همزمان که امکانات مهندسی به جهت کمک به رزمندگان اسلام میروند تاکید میکرد جاده را طوری بزنید که روستانشینان هم بتوانند از آن استفاده نمایند.


* چرا منطقه را ناامن جلوه دادید؟
شهید محسنی یک روز که به محور شاهین دژ تکاب جهت سرکشی میرفت ماشینش خراب شد بوسیله بیسیم اطلاع داده شد و این حقیر با دو پاسدار وظیفه به سمت مقصد مورد نظر حرکت نمودیم و چون ساعت 4 عصر تامین جاده را جمع میکردند و ما هم جوان بودیم در مسیر حرکت هر از گاهی تیری به سمت درخت یا تابلویی میانداختیم که هم خوابمان نبرد و هم دشمن حساب کار خود را بکند، موقعی که رسیدیم آن بزرگوار گفت خستگی از چهره هایتان پیداست و بنده با خنده و شوخی گفتم: درسته خسته بودیم و خوابمان میبرد ولی هر چند دقیقه یک تیر میزدیم ناگهان با عصبانیت گفت از شما انتظار نداشتم، چطور منطقهای که این همه شهید دادهایم و نیرو گذاشتیم که ساکت و با امنیت باشد شما با ناشی کاری آب به آسیاب دشمن ریخته اید؟ شما برای نجات جان من منطقه را نا امن جلوه دادید و این کار شما ارزش خودش را از دست داده و من از شما راضی نیستم.


* حساسیت بر انجام درست وظایف
یکبار قرار بود در منطقه والفجر 4 عملیاتی بشود بنام عملیات والفجر 9 در محور مریوان، حقیر به رانندگان لودر و بلدوزر گفتم اینطوری جاده بزنید که نیرو و ماشینها سریعتر به خط برسند مقدار کمی از جاده را زدیم که این شهید والا مقام رسید و گفت چا به فکر زمستان نبوده و شیب بندی جاده نامناسب است؟ چرا در تیرراس بودن را مد نظر قرار ندادی؟ بعد از اینکه رانندگان رفتند گوشزد کرد که اول ذهنی و روی کاغذ میآورید بعد اقدام میکردی؟


* چپ کردن لودر
زمانی که هواپیما جنگی سوپر اتاندارد تحویل عراق شد رادیوهای بیگانه خیلی مانور میدادند و روحیه نیروها را خراب مینمودند بخصوص رادیو عراق تلویحا اشاره به بمباران واحد مهندسی نمود و شهید محسنی گفت: دور آن خاکریز بزنید و چون قبل از عملیات بود اکثر نیروها بخصوص رانندگان لودر و بولدوزر به محور مورد نظر رفته بودندو من چون آشنایی کمی داشتم با لودر شروع به خاکریز زدن کردم ولی چون آژیر قرمز زدند و هواپیمای عراقی آمد، من هول شدم و لودر را چپ نمودم، شهید محسنی موقعی که فهمید در صبحگاه روحیه دادند به نیروها و گفت: به یاری خدا تدابیری اندیشیده شده که موشک به هدف نمیخورد.


* یاد خدا فراموش نشود
جنگ کردستان با منطقه جنوب خیلی فرق داشته گلوله توپها که به زمین میخورد با توجه به کوهستانی بودن منطقه صدای اصابت گلوله توپ وحشتناکتر و ترکشهای سنگ خیلی دلهره آور بود ولی شهید محسنی همیشه میگفت یاد خداوند فراموش نشود و ترس به خود راه ندهید و همیشه توصیه میکرد جهت فراگیری علم بخصوص درس نهایت کوشش را بنمایید و تشویق میکرد جهت ادامه تحصیل. میگفت: امروز و فردا جنگ تمام میشود و شما انشاءالله سلامت به خانه هایتان میروید عدهای که در جنگ نبودند و تحصیل کردهاند النگو به دست، بر شما مسلط میشوند. پس تمام تلاش خود را بکنید از اوقات فراغت خود استفاده نمایید، با یک دست اسلحه و با یک دست کتاب به جنگ دشمن بروید.


وی علاوه بر تحصیلات عالیه مهندسی، دارای کمربند مشکی، رزمی کار و هیکل ورزشکاری زیبایی داشت، فن بیان او به قدری زیبا بود که هرکس وی را در حال سخنرانی میدید، دوست نداشت از جلسه بیرون برود، در مردم کردستان ذوب شده بود. برای رفاه مردم فعالیت بسزایی داشت و بسیار دلسوزانه برخورد میکرد و در مقابل مردم نجیب کردستان هم وی را دوست داشتند ورشادتهای شهید علی محسنی چه در لبنان و چه در کردستان مثال زدنی و در ذهن باقی خواهد ماند. آداب و حرکات و معاشرت و زیرکی و باهوش و مقید بودن به فرائض دین از طبع فردی و ناشی از تربیت خانوادگی و حلم و بردباری در رزمندگی و شهادت وی در کسوت عند ربهم یرزقون هویدا و پایدار است. این شهید والا مقام در تاریخ 31/2/65 در منطقه حاج عمران به وسیله اصابت ترکش گلوله توپ به شهادت رسید و روح این سید بزرگوار به ملکوت اعلا و جدش امام حسین(ع) پیوست و پیکر مطهرش در بهشت زهرا آرام گرفت.


راهش پر رهرو و روحش شاد.
سیدعلی احمدی گل سفیدی جانباز 50 درصد


منبع:روزنامه جمهوری اسلامی

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار