به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، وحدت موضوعی تازه و بدیع نیست و مابهازای این مقوله را میتوان در صدر اسلام و در سیره بزرگان و اهلبیت پیدا کرد. یکی از سردمداران وحدت و حفظ جامعه اسلامی حضرت امیرالمؤمنین، علیبنابیطالب است. در این باره بخشهایی از کتاب «پیشوایان شیعه، پیشگامان وحدت» از مهدی مسائلی را میخوانیم.
سکوت علی، مهمتر از شمشیر اوست
بدون شک نقش امیرالمومنین در برقراری وحدت اسلامی و جلوگیری از تفرقه و تشتت میان مسلمین از واقعیات مهم تاریخی است که کسی را یارای انکار آن نیست. آنگونه که گفتهاند اسلام بقا و ثبوت خویش را بیش از آنکه مدیون شمشیر علی باشد، مدیون سکوت و تحمل اوست؛ زیرا شمشیر آن حضرت به منزله ابزاری برای ایجاد قدرت اسلام بود، ولی سکوت ایشان به منزله بقای اسلام و ثبوت آن تلقی میشد. چنانکه خود آن حضرت درباره دلایل سکوت خود میفرماید: «و ایمُ اللّه، لولا مَخافةُ الفُرقَةِ بَیْنَ المسلمینَ، و أن یَعودوا إلَی الکفرِ و یَعْوَرَّ الدِّینُ، لَکُنّا قد غَیّرْنا ذلکَ ما استَطَعْنا، یعنی سوگند به خدا اگر بیم آن نبود که مسلمانان پراکنده شوند و به کفر بازگردند و دین صدمه ببیند، بیگمان تا آن جا که توان داشتیم این وضع را دگرگون میساختیم.»
خار در چشم و استخوان در گلو
آری وحدت مسلمین آنقدر مهم است که آن حضرت با وجود مصائب سنگین، راه صبر در پیش گرفته به حفظ اتحاد جامعه اسلامی میپردازد؛ صبری که دربارهاش فرمودند: «فرأیت أن الصبر علیهاتی أجحی فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی، یعنی دیدم صبر بر چنین حالت طاقت فرسایی عاقلانهتر است. پس صبر کردم؛ در حالی که خاری در چشم و استخوانی در گلو داشتم.»
همچنان که قبل از آنکه به سوی بصره برود نیز آن حضرت در خطبه این فرمود: «فَرَأیْتُ أنَّ الصَّبْرَ عَلی ذلِکَ اَفْضَلُ مِنْ تَفْریقِ کَلِمَةِ الْمُسْلِمینَ وَ سَفْکِ دِمائِهِمْ وَ النّاسُ حَدیثو عَهْدٍ بِالْاِسْلامِ وَالدّینُ یُمْخَضُ مَخْضَ الْوَطْبِ یُفْسِدُهُ اَدْنی وَهْنٍ وَ یَعْکِسُهُ اَقَلُّ خَلْقٍ» یعنی دیدم صبر از تفرق کلمه مسلمین و ریختن خونشان بهتر است؛ مردم تازه مسلماناند و دین مانند مشکی که تکان داده میشود، کوچکترین سستی آن را تباه میکند و کوچکترین فردی آن را وارونه مینماید. آنگاه فرمود: چه میشود طلحه و زبیر را؟ خوب بود سالی و لااقل چند ماهی صبر میکردند و حکومت مرا میدیدند، آنگاه تصمیم میگرفتند. اما آنان طاقت نیاوردند و علیه من شوریدند و در امری که خداوند حقی برای آنها قرار نداده با من به کشمکش پرداختند.»
من اختلاف را دوست نمیدارم
ابن ابی الحدید در شرح خطبه شقشقیه نیز نقل میکند در داستان شورا، چون عباس میدانست که نتیجه چیست از علی خواست که در جلسه شرکت نکند، اما امام علی با اینکه نظر عباس را از لحاظ نتیجه تایید میکرد، پیشنهاد را نپذیرفت و عذرش این بود: انی اکره الخلاف، یعنی من اختلاف را دوست نمیدارم. هم او در جایی دیگر از کتابش و ذیل خطبه ۶۵ نقل میکند: «یکی از فرزندان ابولهب اشعاری مبتنی بر فضیلت و ذی حق بودن علی و ذم مخالفانش سرود علی او را از سرودن اینگونه اشعار که در واقع نوعی تحریک و شعار بود نهی کرد و فرمود برای ما سلامت اسلام و اینکه اساس اسلام باقی بماند از هر چیز دیگر محبوبتر و با ارجتر است.»
همانگونه که پس از رحلت پیامبر وقتی ابوسفیان به منظور ایجاد اختلاف در میان مسلمانان در خانه حضرت علی را زد و به او گفت دستت را بده تا من با تو بیعت کنم و دست تو را به عنوان خلیفه مسلمانان بفشارم. آن حضرت که از نیت او آگاه بود فرمود من فعلا مشغول تجهیز پیامبر [آمادهسازی برای کفن و دفن]هستم و در ادامه نیز و فرمود: تو در پی کاری هستی که ما اهل آن نیستیم.
آری همه این فداکاریها و ازخودگذشتگیهای مولای آزادگان امیرالمومنین بود که باعث حفظ و وحدت صفوف مسلمین شد و مسلمین نیز همه قوت و قدرت خود را که تازه داشتند به جهانیان نشان میدادند جریان این وحدت صفوف و اتفاق کلمه خود بودند؛ چنان که موفقیتهای محیرالعقول خود در سالهای بعد را نیز از برکت همین وحدت کلمه کسب کردند.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۹۱۱