به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، سد محکم حزبالله مقابل زیادهخواهی صهیونیستها، مرزهای آبی لبنان را افزایش داد؛ چیزی حدود ۴۰ درصد بیشتر از قبل. نخستین بار است که در طول سالهای گذشته لبنان با قدرت بازدارندگی حزبالله توانست آنچه حقوق مسلم این کشور بود را با مذاکرات سیاسی از رژیم صهیونیستی پس گیرد و این رژیم را پشت مرزهای مورد توافق نگه دارد. مذاکرات مرزهای آبی لبنان با رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۱۱ شروع شد. مذاکراتی البته غیرمستقیم که که سرانجام هفته گذشته به نتیجه رسید. هفته آینده قرار است این توافق، باز هم به صورت غیرمستقیم به امضای دو طرف برسد.
بر همین اساس با «هادی محمدی»، تحلیلگر ارشد مسائل منطقه به گفتوگو نشستهایم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
توافق میان لبنان و رژیم صهیونیستی بر سر مرزهای آبی را بعد از یازده سال، چطور ارزیابی میکنید؟
البته مسائل حل نشده میان لبنان و رژیم صهیونیستی عمری بیشتر از یازده سال دارد. اما موضوعات مربوط به مرزهای آبی، یازده سال طول کشیده است. تمامی زمینههای اختلاف و تنش و مشکلاتی که میان رژیم صهیونیستی و لبنان وجود داشته، تابعی از سیاستهای کلان ایالات متحده آمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی است. سیاستهایی که با نگاه استعماری و کسب امتیازهای توسعه طلبانه بوده است.
زمانی اراضی لبنان توسط رژیم صهیونیستی اشغال شد. اشغال این اراضی را باید با نگاه توسعه طلبی در دکترین امنیت نظامی رژیم صهیونیستی بررسی کرد. دکترین توسعه طلبی در امنیت نظامی رژیم صهیونیستی، معتقد به سیطره و سلطه است. این دکترین بر کل کارهای اساسی و ایدئولوژیک آن رژیم با پشتیبانی تمام عیار غرب سایه انداخته است. اگر عاموس هوکشتاین، نماینده ویژه آمریکا به عنوان میانجی در موضوع توافق میان لبنان و این رژیم وساطت میکند یا بندر بیروت منفجر میشود یا فشارهای اقتصادی با مناسبات و مراوادات و رفت و آمدهای دیپلماتیک وارد میشود، همه اینها در راستای فشاری است که رژیم صهونیستی در لبنان دنبال کرده و غرب هم تمام و کمال از این سیاستها دفاع کرده است.
به نظر میرسد که معادلات منطقهای که در سالهای گذشته میان لبنان و رژیم صهیونیستی حاکم بوده، با این توافق وارد مرحله جدیدی شده است. نقش دبیر کل حزب الله را در این باره چطور ارزیابی میکنید؟
موضوعی که معادلات سالهای گذشته در خشکی و دریا را در لبنان تغییر داد و به توافق اخیر رژیم صهیونیستی و لبنان به شکل غیر مستقیم منجر شد، معادله جدیدی بود که به عنوان یک قدرت بازدارنده توانست، حقوق لبنان را محقق کند. بعد از اشغال سرزمین لبنان توسط این رژیم اشغالگر، معادله مقاومت توانست این سرزمین را آزاد کند.
معادلهای که تحولات لبنان را بعد از ماهها با موضع گیری آقای سیدحسن نصرالله، وارد مرحله جدیدی کرد و سبب شد تا رژیم صهیونیستی تمام و کمال به این توافق و خواستههای قانونی و مشروع دولت لبنان تن دهد.
اسرائیلیها تلاش داشتند با سیاست یک طرفه قلدری و زورگویی با پشتیبانی آمریکاییها و اروپاییها، این منابع را به نفع خود مصادره کنند. اما واکنش آقای سیدحسن نصرالله و باورپذیری نسبت به قدرت مقاومت و وعدههای صادق سیدحسن، سبب شد تا صهیونیستها چارهای جز قبول این توافق نداشته باشند.
نکته مهم این است که قدرت بازدارنده مقاومت در این توافق، تاثیرات مهمی درعرصه تحولت داخلی لبنان، فلسطین و منطقه خواهد گذاشت.
تحولات بینالمللی چه تأثیری در موفقیت این توافق آبی برای لبنان و حزب الله داشته است؟
در این برهه از زمان شاهد تحولاتی در عرصه بینالملل هستیم. از سالهای قبل، ایالات متحده برای اینکه بتواند هژمونی تک قطبی خودش را در دنیا حفظ کند، به دنبال آن بود تا رشتههای پیوند روسیه با اروپا را از یک طرف و رشتههای پیوند چین با اروپا را از سوی دیگر قطع کند. روسها سی سال پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تلاش کردند تا روابط اقتصادیشان با اروپا را بهویژه در حوزه انرژی به عنوان امنیت سازی میان خود و اروپاییها تعریف کنند. آنها به خوبی توانستند شبکهای اقتصادی در حوزه انرژی را شکل دهند. این موضوع سبب شده است تا مناسبات دیرین هفتاد ساله میان آمریکا و اروپا که ریشه در طرح مارشال و نفوذ و سیطره آمریکا داشت، سست شود.
به نظر میرسد ایالات متحده، از سالها قبل به دنبال این است که منابع انرژی کل منطقه را در یک هاب اسرائیلی قرار دهد و از این موضوع به عنوان ابزاری برای فرسایش قدرتهای رقیب مانند روسیه و در گام بعدی چین استفاده کند.
از سوی دیگر، در چند سال گذشته شاهد تحرکاتی در شرق مدیترانه هستیم که تلاش میکند کلیه منابع انرژی را به سمت هاب اسرائیلی هدایت کند. آنها دولتهای منطقه از مصر، فلسطین اشغالی و لبنان گرفته تا سوریه قبرس و ترکیه را مجبور میکنند که تمام منابع خود را در یک هاب اسرائیلی قرار دهند و منطقهای غیر قابل سیطره برای آنها ایجاد شود. یکی از دلایل بحران تروریستی و جنگ نیابتی در سوریه، منابع انرژی بسیار عظیم این کشور است. به عنوان مثال، اگر منابع گازی قطر را برای ۶۰ سال پیشبینی کنیم، ذخایر گازی و نفتی سوریه در سواحل شرقی مدیترانه چند برابر این ذخایر است. بر همین اساس، یکی از پایههای اساسی منطق جنگافروزی و ایجاد بحران و جنگ نیابتی در سوریه، موضوع سیطره بر ثروت عظیم این کشور است. با توجه به نقش آفرینی که مقاومت در چهل سال اخیر در لبنان داشته، توانسته است معادلات بازدارنده خودش را در بخش خشکی به منصه ظهور برساند. چرا که منابع گازی لبنان در این مناطق مرزی بیش از صد تریلیون فوت مکعب است.
برخی از افراد در رژیم صهیونیستی این موضوع را ناشی از ضعف لاپید میدانند. به نظر شما این توافق چه تاثیری در آینده این رژیم دارد؟
هادی محمدی: یکی از پارامترهای بینالمللی این توافق، مسئله ژئو استراتژیک - ژئو اکونومیک جهانی است که در طراحیهای غربی نیز وجود دارد که به آن اشاره شد. بخشی دیگری از آن متاثر از شرایط داخلی رژیم صهیونیستی است. رژیم صهیونیستی از یک طرف در آستانه انتخابات زودهنگام کنست در نوامبر قرار دارد و رقابت جریانهای سیاسی در واقع شرایط فرسایش یافتهای را برای این رژیم به وجود آورده است.
عنصر دوم شرایط اقتصادی و اجتماعی بسیار آسیبدیدهای است که این رژیم دارد. اقتصاد رژیم صهیونیستی به اقتصاد بحران زده غرب وصل است و بحرانهای کنونی غرب بر روی این رژیم سایه انداخته است. شرایط بحرانی رژیم اشغالگر قدس به نحوی است که لابیهای صهیونیستی در طول یک ماه گذشته تلاش کردند تا کشورهای اروپایی را مجبور کنند موشکهای «آنتی میسل ختس» (سیستم دفاع هوایی پیکان) را خریداری کنند.
یکی دیگر از پیشینههای قبول این توافق، تجربه تاریخی مقاومت است. باور پذیری که نسبت به کلام و وعدههای سیدحسن نصرالله در جامعه صهیونیستی، موسسات امنیتی، سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی وجود دارد، سبب شده است که آنها هرگز موضع ایشان را توخالی تلقی نکنند. اکنون رژیم صهیونیستی در وضعیتی بسیار آسیبپذیر قرار دارد. به همین دلیل ناچار شدند برای نخستین بار در یک رفتار سیاسی توافق مرز دریایی را آنچنان که لبنان درخواست داشت، بپذیرند.
شرکت توتال هم در این توافق وارد شده است. به نظر شما لبنان میتواند به این شرکت اعتماد کند؟
در جزییات این توافق نکتهای وجود دارد. بخشی از منابعی که در سر مرز فلسطین اشغالی و لبنان است، به عنوان سهم رژیم صهیونیستی مطالبه شده بود. لبنان در ابتدا این موضوع را نپذیرفت. اما توتال - که یک شرکت استخراج کننده فرانسوی است - پذیرفت تا از سهم سود خودش در حفاری و اکتشاف مبالغی را به این رژیم پرداخت کند. صهیونیستها ناچار شدند تا سهم مورد نظر خودشان را فقط از شرکت فرانسوی دریافت کنند و در واقع آنها نمیتوانند از لبنان چیزی دریافت کنند.
نکته ظریف در این توافقنامه، این است که غیر از شرکتهای نفتی بینالمللی مانند توتال، شرکتهای دیگری نیز وجود دارند. این شرکتها همان شرکتهایی هستند که نقش موذیانهای در پارس جنوبی ایران و منابع گازی مشترک بین ایران و قطر بازی کردند.
اطلاعات پروژهای را از ایران را دریافت میکردند و بعد با ایجاد تاخیر، آن را به اجرا نمیگذاشتند. از سوی دیگر نیز، طرف اصلی قطر هم توتال بود. برای اینکه کشور ما از این منابع بهرهبرداری درستی انجام ندهد، توتال یک بازی سیاسی را تحت عنوان اینکه شما تحت تحریم هستید، انجام داد. شرکت توتال باعث شد تا سهم برداشت ایران از این میادین به بازی گرفته شود.
همین بازی ممکن بود در منابع مشترک مرزی بین رژیم صهیونیستی و لبنان اتفاق بیافتد. اما نکته، این است که طرف لبنانی به توتال تاکید کرده است که برداشت از میادین، باید در اسرع وقت انجام گیرد. منابع امنیتی، سیاسی و اقتصادی صهیونیستی تاکید دارند که اگر شرکتهای فرانسوی و اروپایی پای کار استخراج منابع نفتی نباشند، ممکن است که شرکتهای ایرانی و روسی در آنجا مستقر شوند و این موضوع، ممکن است کار را برای صهیونیستها سختتر و دشوارتر کند.
افرادی مانند نتانیاهو در اظهارات خود نسبت به این توافق احساس نارضایتی کردهاند، علت این موضوع را چه میدانید؟
قدرت بازدارنده مقاومت، فرمولی را در ترسیم مرزهای دریایی شکل داد. برخی از محافل امنیتی رژیم صهیونیستی معتقدند که اگر حزبالله در اینجا پیروز شده است، میتواند در حل مسئله مزارع شبعا نیز از همین معادله استفاده کند و با اولتیماتوم، اسرائیلیها را مجبور کند که از ترس جنگ عقبنشینی کنند. صهیونیستها نیز درباره روستای قجر که یک سوم آن متعلق به طرف لبنانی یک سوم سوری و یک سوم به بخش فلسطین اشغالی است نیز، نگرانی دارند.
در واقع، پارامترهای اقتصادی، امنیتی، تجربه تاریخی با مقاومت، معادله ژئو اکونومیک – ژئو استراتژیک جهانی و معادلات قدرت جهانی در موضوع توافق، دخیل بوده است. رژیم صهیونیستی که تجربه تلخ شکست در برابر حزبالله را در سال ۲۰۰۶ داشته است و نمیخواست خودش را درگیر یک ویرانی جدید کند، این موضوع را پذیرفت.
پیروزی مقاومت در توافق مرزی آبی تا چه میزان در تحولات منطقه تاثیرگذار است؟
هادی محمدی: اسرائیل انتخابات زودهنگام پارلمانی را پیش رو دارد. این توافق قطعا در موازنه و میزان مقبولیت جریانهای سیاسی تاثیرات خودش را به جا خواهد گذاشت و وزن لاپید، نخست وزیر کنونی رژیم صهیونیستی به نظر کاهش پیدا خواهد کرد. او این سرافکندگی را در جریانهای داخلی باید بپذیرد. در داخل لبنان نیز موضوع انتخابات رییس جمهور و سپس انتخابات پارلمانی مطرح است و سپس تغییرات قانون انتخابات که در دستور کار تدریجی قرار دارد. به طور مسلم پیروزی مقاومت در توافق مرزی آبی در این فرآیندها تأثیرگذار است. اگرچه آقای میقاتی، نخست وزیر لبنان یک گزینه غربی، فرانسوی، سعودی است، اما ناچار است که در چارچوب مورد نظر مقاومت در سطح لبنان عمل کند.
در پازل شرایط منطقهای، رییس جمهوری، نخست وزیر و کابینه جدید در عراق، قطعا در مسیر سیاستهای هژمونیک آمریکایی قرار ندارند. اگر اتفاقات لبنان و عراق را در کنار رخدادهای یمن قرار دهیم، در کنار آسیبپذیریهای رژیم صهیونیستی، سعودیها و آمریکاییها که در حال تاراج نفت و گاز یمن هستند، بازتابهای خودش را باقی خواهد گذاشت.
هوکشتاین، میانجی آمریکایی این مذاکرات اعلام کرده است که صهیونیستها به همه خواستههای خود نرسیدند. این اظهار نظر را چطور ارزیابی میکنید؟
هوکشتاین یک یهودی - اسراییلی است که به عنوان میانجی آمریکایی وارد این مذاکرات شد و قطعا همه تلاش خود را انجام داد که توافق را به نحوی پیش ببرد که به نفع رژیم صهیونیستی باشد، اما در عین حال یک میانجی آمریکایی فقط به عنوان یک واسطه مطرح است و هیچ توافق یا سند رسمی میان لبنان و رژیم صهیونیستی در اینباره تا اکنون وجود ندارد. ضمن آنکه حضور مقاومت در لبنان نشان دهنده این موضوع است که رژیم صهیونیستی در واقع با رفتار شارلاتانی تبلیغاتی نمیتواند این شکست بزرگی که در مورد توافق مرزهای دریایی خورد را جبران کند.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۹۱۱