گروه استانهای دفاعپرس- هوشنگ نوبخت؛ نوشتن خیلی برایم سخت شده است وقتی دلم برای کشورم می لرزد و دستانم رو به آسمان است که از خدا طلب کنم هر چه خیر است برای ملت و مملکت ام پیش بیاید و هر چه شر است از این جغرافیا رخت بربندد.
سعی می کنم مثل گذشته و همیشه متعادل باشم و به انصاف بنویسم که شرمنده تاریخ نشوم چون دوران سختی را پشت سر می گذاریم. دورانی که هر لحظه خبری ناگوار از گوشه ای از سرزمین عزیزم به گوش می رسد.
در جایی خبر از شهادت ماموران انتظامی را می شنویم و در جایی دیگر آسمانی شدن تعدادی از هموطنان مان را و این اخبار ناخوشایند، پیوسته حال دل مان را خراب می کند.
الهی خراب شود خانه ای که قصد کرده تا خانواده ای را در این سرزمین داغدار کند. سرزمینی که سال هاست با همه مشکلات و چالش هایی که داشت، از نعمت آسایش و امنیت برخوردار بود و عده ای در خارج و داخل، این امنیت را تاب نیاوردند و مردم سرزمینم را به تلاطم انداختند.
هیچ آدم منصفی نیست که نگوید، این کشور در خیلی جاها از بی تدبیری مسوولین و مدیرانش ضربه ها خورده و آسیب ها دیده است. هیچ منتقدی نیست که از شرایط نامطلوب قشرهای زیادی از مردم گلایه مند نباشد. هیچ نویسنده متعهدی نیست که از بحران ها و چالش ها ننوشته باشد و خواهان اجرای عدالت نشده باشد. هیچ روانشناس خبره ای نیست که نگفته نباشد، روح و روان این مردم به خاطر برخی اختلاس ها و افراط ها، آزرده خاطر شده است. هیچ جامعه شناسی نیست که تحلیل نکرده باشد، نسل نوجوان و جوان ما در معادلات اجتماعی، نادیده گرفته شده اند و نیاز به توجه بیشتر و بهتر دارند.
من نیز در هیچ مقاله و یادداشتی از خودم در دهه های اخیر، سراغ ندارم که از کلیدواژه سفره مردم غافل شده باشم و آن را به همه گوشزد نکرده باشم اما همه این ها و ده ها دلیل دیگر دلیل نمی شود که عده ای خواسته و ناخواسته وارد حریم امن و مقدس ملت و کشور عزیزمان شوند و زندگی همه مان را به چالش و آشوب بکشانند.
این ها همه باید اصلاح شوند و مورد توجه حاکمیت قرار بگیرند اما نباید اجازه داد به نام و پرچم و مرز و ناموس و جغرافیای مام وطن که خط قرمز همه ماست، آسیب برسد.
ما تمام ادعای مان در طول تاریخ و در عصرها و سلسله ها و دولت های مختلف این بوده که ایرانی هستیم. سلول تمام مردان سرزمین مان اصالت و شجاعت و غیرت است و تفاوت زنان مان با دنیا در این است که لبریز از عفت و نجابت و شعور و معرفت اند.
در کارزار اخیر اما شاهد هستیم که دشمنان قسم خورده این آب و خاک، درست همین نقاط قوت مان را هدف قرار داده اند. به شدت بهانه آورده اند که بنیان و ریشه هویتی این ملت را بخشکانند.
بحث های اقتصادی و معیشتی را پیش کشیدند اما به یکباره مسیر را به سمت و سویی بردند که چندان ربطی به آغاز ماجرا ندارد. اینان کیستند که اینگونه خود را به آب و آتش می زنند که حیا و عفت و غرور هزاران ساله را از زنان و دختران و مادران و همسران این سرزمین اهورایی بگیرند؟
اینان به دنبال چه هستند که قصد دارند ملت ما را رویروی هم قرار دهند تا ساز بی غیرتی مردان این دیار تاریخی را آنگونه کوک کنند که خود می خواهند؟ این چه برنامه ای است که رد پای تجزیه این سرزمین مقدس در آن هویدا شده است؟
کجایند عاشقان راستین میهن، کجایند شیفتگان حافظ و سعدی وآریوبرزن و فردوسی، کجایند مردان بی ادعای جنگ ۸ ساله که رد خون شان هنوز بر دیوارهای خرمشهر پیداست، کجایند مریدان گوش شکسته مکتب تختی و دوستداران «ناصر حجازی» که برای دفاع از دروازه تیم ملی کشورش، به خاک بی چمن هم شیرجه می زد، کجایند بزرگان اقوامی که همیشه تاریخ بهترین مرزداران این سرزمین بودند، کجایند کسانی که به نام پرچم و کشورشان، دست به سینه گذاشتند تا دیگران به عزت و احترام نام جاویدان ایران از جای برخیزند؟
آری، سران قوا باید در خیلی مسائل ریز و درشت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، تجدید نظر کرده و نسل جوان، نخبه، متعهد و میهن دوست کشور را به خط کنند که بتوانیم از این بحران ها و تحریم های ظالمانه عبور کنیم اما اتفاقات اخیر نشان دهنده آن است که خیلی ها در پشت پرده به دنبال مقاصد شوم و پلید دیگری هستند که چندان ربطی به مسائل اقتصادی و فرهنگی ندارد.
چند دسته کردن ملت، تحریک قومیت ها، تمرکز بر نسل نوجوان، ایجاد ناامیدی و وحشت از آینده، سست کردن عقاید و اعتقادات ملی و مذهبی، کمرنگ کردن ارادت مردم به خاک، پرچم و هویت ملی و دینی، تنها گوشه ای از برنامه های مشخصی است عده ای آن را هدایت و راهبری می کنند.
توجه به خانواده، میهن، پرچم، سرود ملی، خاک، قومیت، فرهنگ، لباس، زبان و تاریخ در ذات همه انسان ها، ملت ها و جوامع دنیا نهفته و نهادینه شده است اما این که در آشوب های اخیر، برای حذف یا سست کردن عزم و اراده مردم ایران به همه این موارد، پافشاری و تولید محتوا شده است نکته ای است که همه باید آن را با هر نظر و سلیقه و نگرشی مد نظر داشته باشند.
کلام آخر این که نسل نوجوان و جوان ما به خصوص جامعه دانش آموزی و دانشجویی، مطالبات برحقی دارند که باید در یک بستر فرهنگی و آرام گفته شوند و نهادهای مربوطه نیز باید در اسرع وقت و در میدان عمل، پاسخگوی آنان باشند تا به اقناع برسند.
جامعه میانی کشور از نظر معیشت در شرایط نامساعدی قرار دارند و باید به گونه ای برای آنان برنامه ریزی شود که دیگر این همه دغدغه مطالبات اولیه زندگی را نداشته باشند.
قشر فرهیخته و نخبه هنری و رسانه ای ما باید چنان بیش از پیش مورد توجه و حمایت دولت و حاکمیت قرار بگیرند که فاصله موجود آنان با جامعه را دیگر رسانه های غیر هموطن پر نکنند و مسیر را به سمتی ببرند که امروزه شاهد آن هستیم.
جراحی های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی باید هر چه سریعتر صورت بگیرد و حاکمیت ضمن حفظ اقتدار و صلابت ملی و معنوی حاکم در عرصه بین الملل، نگرشی نوین را در ارتباط با دنیا داشته باشد اما اجازه ندهد که دیگران در مسائل داخلی کشور مداخله کنند همان گونه که ما با پشتوانه و تمدنی چند هزار ساله به خود اجازه نمی دهیم که در فرهنگ، سبک زندگی، پوشش، زبان، مذهب و معیشت دیگران دخالت کنیم.
کشور ما مثل خیلی از کشورهای دنیا، مشکلاتی دارد که باید حل شوند اما همه این بهانه ها فدای نام با اصالت وطن. فدای عزت و غرور ورزشکاران و پهلوانان ایران زمین، فدای نام شهدایی که خون شان به خاطر رفع همین مشکلات و حفظ همین آب و خاک و اعتقادات جاری شد، فدای سلامتی دختران میهن ام که دوش به دوش مردان، فردای این سرزمین را مادرانه خواهند ساخت، فدای صلابت نیروهای مسلح کشورم که اقتدارشان، ایران را به یک امپراطوری مقتدر نظامی تبدیل کرده است، فدای نام خلیج فارس که همچنان شاهرگ حیاتی دنیاست، فدای قوم های نجیبی که در طول تاریخ، جان داده اند تا خاک ندهند و فدای سروده مانای فردوسی که ورد زبان همه ماست «چو ایران نباشد تن من مباد».
انتهای پیام/