به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، ملت ایران و افغانستان در طول سالهای متمادی در راه اعتلای اسلام سختیهای بسیاری را متحمل شدند و در حوادث مختلف به پای هم خون دادند. در حمله شوروی به این کشور مجاهدان افغانستانی با تن و جانشان از کشورشان دفاع کردند. در جریان حمله طالبان به این کشور نیز سپاه محمد شکل گرفت و این روزها که سوریه درگیر نبرد با تکفیریها است جمع بسیاری از افغانستانیها در قالب لشکر فاطمیون در آنجا حضور دارند.
در ادامه به بازخوانی برخی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس جمهور موقت افغانستان و رهبران مجاهدان افغانی در تاریخ 11 مهر سال 68 پس از خروج شورویها از کشور افغانستان خواهیم پرداخت:
امروز، اگرچه در محافل سیاسی و در گفتگوهای سیاسیون عالم، مسألهی افغانستان یک مسألهی صرفاً سیاسی و بینالدّولی است؛ اما از نظر ملتهای مسلمان، یک مسألهی اسلامی است که به سرنوشت دنیای اسلام و آیندهی بینالملل اسلامی ارتباط تام و تمامی دارد.
آنچه بحمداللَّه، هم برای همهی مسلمینی که از مسایل جاری این منطقه و افغانستان مطلع و آگاه هستند و هم بخصوص برای ملت افغانستان و ایران مایهی خشنودی و خوشحالی است، این است که مبارزات شما پس از سالها رنج و زحمت، به یک نتیجهی مقطعی و مرحلهیی نایل آمد و ثابت شد که یک ملت، هر چند هم تنها و مستقل و علی الظاهر بی پناه باشد، اگر جهاد کرد، خدای متعال به او کمک میکند و با ارادهاش معادلات جهانی را به هم خواهد زد - که به هم زد.
کسی باور نمیکرد که ملت افغانستان خواهد توانست نیروهایی را که با کمیّت زیاد و با اراده و تصمیم قاطع وارد افغانستان شده بودند، از این کشور بیرون کند. جز ملت افغانستان، هیچکس دیگر نبود که بتواند این کار را بکند. اگر کسی، دولتی، سیاستی، ادعا کند که او در چنین کاری مؤثر بوده است، حتماً گزافه است. فقط ارادهی ملت افغانستان و جهاد بزرگ و بسیار مرارتبار این ملت مؤثر بوده است.
اگر شما جهاد نمیکردید و اگر آن جبهههای سخت و محروم از اوّلیات زندگی، با آن فداکاری تلاش نمیکردند، ممکن نبود دشمن از خاک افغانستان بیرون برود .البته، تغییر سیاستها در داخل شوروی هم مؤثر بود، اما آن چیزی که زمینهی تغییر سیاست را فراهم میکرد، جهاد ملت افغانستان بود؛ والّا ملتی که مثل بره، رام و مطیع دشمنان و اشغالگران باشد، هیچکس اراده نخواهد کرد که او را رها کند. این اراده و جهاد شما بود که بحمداللَّه موفق شدید.
یادم میآید که در آن دوران سخت، حتّی خود عناصر مؤثر مجاهدِ افغانستان هم وقتی اوضاع را بررسی میکردند، افق روشنی را نمیدیدند. هر چند با اعتقاد به حکم و قضای الهی، اجمالاً هر مؤمنی معتقد است که خدای متعال پیروزی را به مؤمنین خواهد داد، اما در مورد افغانستان، هیچ فرمول ظاهری برای این کار وجود نداشت؛ ولی شما دیدید که پیروزی واقع شد. امروز هم شما به سمت پیروزی نهایی حرکت میکنید و باید حرکت کنید.
آنچه مهم است، این است که همان عواملی که در آن روز به شما کمک کرد تا بتوانید مجاهدت کنید، امروز هم لازم است تا کمک کند که بهترین راه را انتخاب کنید و قویترین تصمیم را بگیرید و قدم آخر را بردارید. هنوز ملت افغانستان قدم آخر را برنداشته است و حیف است که انسان بعد از رسیدن به دروازههای پیروزی، متوقف شود و نتواند خود را به پیروزی برساند. اگر انسان ببیند شناگری نیرومند و چیرهدست، با شنا از دریا عبور کرده تا خودش را به ساحل برساند، اما در یک کیلومتری ساحل، خدای نکرده برایش عارضهیی پیش بیاید، خیلی تأسف میخورد.
من امروز مسایل شما را میدانم و از طرق سیاسی و معمولی و مذاکرات فراوانی که با اغلب شما آقایان محترم - که از دوستان خیلی نزدیک و قدیمی من هستید- داشتهام، در جریان آن هستم. امروز مشکل شما، مسألهی اختلافات داخلی است که باید آن را برطرف کنید. دشمن مایل است که اختلافات روزبهروز بیشتر مشتعل شود و در همه جا بهانه هم زیاد دارد؛ بخصوص در افغانستان که بیش از بعضی جاهای دیگر، بهانه برای اختلاف وجود دارد.
اگرچه به نظر ما، اختلاف شیعه و سنی در حقیقت اختلاف نیست؛ زیرا در اصول اصلی اسلام - که اگر کسی آنها را نداشت، مسلمان نیست - مشترکند؛ یعنی هر دو مذهب، به قبلهی واحد، خدای واحد، پیامبر واحد، قرآن واحد و احکام و ارکان واحد اسلامی معتقدند؛ اما شما ببینید که استعمار در طول زمان از طرح مسألهی شیعه و سنی در مقابل یکدیگر، چه وسیلهی اختلافی - بخصوص در محافل پایینتر و نسبت به اوساط پایین مردم که از معرفت و توجه، قدری دورتر هستند - درست کرده است.
... شما که میدانید وحدت و اتحاد حق است، بنابراین باید این نکته را به مردم خودتان و به عوام تفهیم کنید. البته، مخلصان قبول کردند و به همان اندازه هم تأثیر گذاشتهاند.
چون من قبلاً در خراسان بودهام و این استان با افغانستان هممرز است، قبل از انقلاب دایماً رفت و آمد و ارتباط داشتم. بهعلاوه از طریق طلّاب افغانىِ مقیم مشهد، در جریان مصایب افغانستان بودهام. بنابراین من میدانم- و شما هم خوب میدانید - که تعصبهای قومی و مذهبی و گرایشهای سیاسی، بهانهیی برای ایجاد اختلاف در افغانستان است. به هر حال، دشمن بهانهی زیادی برای ایجاد اختلاف دارد. باید بر این بهانهها فایق آمد و این کار، یک عزم توحیدی و الهی و پیامبرمآب لازم دارد؛ همان طوری که پیروان و انصار انبیای الهی، واقعاً با عزم راسخ وارد میدانها شدند.
سختی این میادین، کمتر از سختی میدان جهاد با تفنگ و مسلسل و ضدهوایی نیست. میدان خیلی دشواری است که بایستی بر آن فایق آمد. شما، رهبران و بزرگان و مرشدان مردم هستید. باید روی این مسأله کار کنید و علاوه بر ایجاد وحدت در میان مردمِ گوناگون از اقوام و تیرههای مختلف افغانی با مذاهب مختلف و دادن پیام آرامبخش وحدت به آنها، تلاش کنید که پیام آرامبخش وحدت در خود دستگاه سیاسی و میان تلاشگران سیاسی بهوجود آید. اگر یک طرف هم احساس کرد که حق او تضییع میشود، اغماض و تسامح و علاقه به وحدت را بر آنچه که او حقِ خودش میداند، غلبه دهد.
همه باید تلاش کنند تا وحدت ایجاد شود. البته در طول این چند سال گذشته- بخصوص در یک سال اخیر - مکرراً به برادران مستقر در پاکستان و ایران گفتهایم که افغانستان جز با وحدت گروهها و نیروها، نخواهد توانست به مقصود خودش دست یابد. اگر کسی خیال کند که با حذف این گروه یا آن دسته، خواهد توانست کار را به پیش ببرد، اشتباه کرده است. امروز مشکل اصلی، مشکل اختلاف است. باید هدف عمومی و اصلی، ایجاد وحدت باشد. همه هم باید کمک بکنند. آنهایی که بزرگترند، بیشتر باید تلاش کنند و آنهایی هم که کوچکترند، باید تلاش کنند تا این وحدت انشاءاللَّه انجام بگیرد.
افغانستان، یک کشور و ملت مسلمانِ خالص با سوابق دیرین در فرهنگ اسلامی است. ملت افغانستان، حق زیادی در اشاعهی فرهنگ اسلامی دارد. کتب حدیث و تفسیر و فقه و تاریخ و امثال اینها، که در طول قرون متمادی از افغانیها صادر شده، چند برابر آن مقداری است که کشورهای مغرب اسلامی توانستند بهوجود آورند. یعنی تولید اسلامی ملت افغانستان، یکی از تولیدهای درجهی یک محسوب میشود که بسیار باارزش است. بنابراین، ملت افغانستان در فرهنگ و مواریث اسلامی، دارای حق است. ملتی با این خصوصیات که کشورش کشور اسلامی است، قاعدتاً حکومتش هم باید اسلامی باشد.
یکی از اهداف بلندگوهای استعمار این است که بین ملتهای برادر، جدایی بیندازند. اختلاف، صرفاً بین اعضای یک ملت که ایجاد نمیشود، بلکه طرح اختلاف میان ملتها، بخصوص دو ملت مانند افغانستان و ایران که مسایلشان بهطور کامل بهیکدیگر مرتبط است و هر حادثهیی که در اینجا اثر بگذارد، در آنجا هم اثر خواهد گذاشت و بعکس، میتواند آثار سویی دربر داشته باشد.
بلندگوهایی سعی داشتند و دارند که روزبهروز بین این دو ملت جدایی بیندازند؛ اما ما در سختترین شرایط نیز، هیچ مصلحتی را بر مصلحت دفاع از افغانستان غلبه ندادیم. همهی شما میدانید که تهران زیر موشک بود و هر شبانهروز، ده تا پانزده موشک - بلکه بیشتر - وارد تهران میشد و منفجر میگردید و دهها انسان را از بین میبرد و خانههایی را خراب میکرد. آن روز، علاج کار این بود که به یک طرف لبخند بزنیم؛ ولی در جهت رضای الهی نزدیم و آن شرایط سخت را تحمل کردیم.
قبل و بعد از آن نیز در طول جنگ تحمیلی هشتساله، بخش عمده از زحماتی که متحمل شدیم، بهخاطر موضع قاطع و صریحی بود که در امر افغانستان داشتیم. آن موضع، امروز هم وجود دارد و هیچ فرقی نکرده است. امروز هم ما در کنار ملت و جهاد و وحدت افغانستان و نیز حکومت اسلامی آیندهاش قرار داریم. اگر کسی بخواهد این وحدت را بشکند و در داخل ایجاد فتنه کند، با او احساس برادری نخواهیم کرد و او را دست شیطان به حساب خواهیم آورد. کسانی که خودشان و زبان و عملشان تفرقهانگیز است، به اعتقاد ما ایادی شیطان هستند. برادری و مسلمانی، اینگونه نمیشود.
انتهای پیام/