گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ انقلاب اسلامی ایران در حقیقت خود یک رویش و دگرگونی غیرقابل انکار داشت که توانست همه مفاهیم قبل از خود را تغییری اساسی دهد.
یکی از این مفاهیم مسئله «زن» و نوع نگاه به آن بود. انقلاب اسلامی توانست زن را هویتی تازه ببخشد، هویتی که پیش از آن قلب ماهیت شده بود و نمیتوانست زن را به هدف غایی خود برساند. متاسفانه همه مظاهر رژیم طاغوت که علیالظاهر رنگ و بویی ملی داشت، علیه زنان جامعه بود.
از کالاهای فرهنگی گرفته تا اقتصاد و سیاست به زن نگاهی فرودستانه داشت. در هیچ یک از آثار سینمایی ساخته شده در رژیم پهلوی ابدا شمایی از زن ایرانی را نمیبینیم. حتی نگاه شاه معدوم به زن نگاهی ذلیلانه بود که جز نازل کردن زن به یک کال۷ای مصرفی تفسیری نداشت. اما حضرت امام خمینی (ره) با نگاهی منبعث از دین مبین اسلام این نوع زاویه دید را کاملا تغییر داد. نگاه امام خمینی (ره) به زن نگاهی ایرانی و اسلامی و عزتمندانه بود که اجازه نمیداد زن را محدود به وجه ظاهری او استفاده لذت طلبانه کرد.
انقلاب اسلامی توانست زن را در عین حفظ عفاف و حجاب وارد بطن جامعه کند. این نگاه انسانی و عزتمدانه به زن بود که توانست انقلاب اسلامی را به پیروزی برساند چرا که این انقلاب سهمی قابل توجه برای زن در ساختار جامعه قائل بود و همچنان هست. نه تنها در پیروزی انقلاب اسلامی که در دستآوردهای درخشان دفاع مقدس، سالهای پس از آن و در همه حوزههای علمی، هنری، سیاسی و ورزشی زنان جایگاهی ویژه دارند که نمیتوان نه این جایگاه را حذف کرد و نه آن را نادیده گرفت.
به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) سلسله نوشتار «تعالی زنِ انقلابی» منتشر خواهد شد که شامل بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص «زن» و هویت و رسالت و جایگاه زنان است.
قسمت اول این نوشتار را در ادامه میخوانید:
باید جایگاه حقیقی زن را شناخت
«عنصر اصلی تشکیل خانواده [و حافظ آن] زن است، نه مرد. بدون مرد، ممکن است خانوادهای باشد. یعنی اگر فرض کنیم در خانوادهای، مرد خانواده حضور نداشته باشد، یا از دنیا رفته باشد، زن خانواده اگر عاقل و با تدبیر و خانهدار باشد، خانواده را حفظ میکند؛ اما اگر زن از خانوادهای گرفته شد، مرد نمیتواند آن را حفظ کند.
علت اینکه اسلام این قدر به نقش زن در داخل خانواده اهمیت میدهد، همین است که زن اگر به خانواده پایبند شد، علاقه نشان داد، به تربیت فرزند اهمیت داد، برای آنها آذوقههای فرهنگی فراهم کند، نسلها در آن جامعه، بالنده و رشید خواهند شد. این، هنر زن است و منافاتی هم با درس خواندن و درس گفتن و کار کردن و ورود در سیاست و امثال اینها ندارد.»[1]
«کمال زن در غلبه عواطف اوست و این به دلیل این است که شغل اول زن تربیت فرزند است. [نه اینکه] شغل دیگر نداشته باشد. اسلام مانع نیست، اما اولین و اساسیترین و پراهمیتترین شغل زن، مادری است. مادر خوب بودن، اهمیت و ارزشش از ریاست جمهوری هم بالاتر است. برای این کار عاطفه لازم است. خدا این موجود را با این عواطف خروشان آفریده تا مادری کند. اگر مادری لنگ بماند، نسل انسان منقطع میشود. یا انسانهایی که به جامعه وارد میشوند، انسانهای کاملی نخواهند بود.»[2]
«زن با نقاط قوت زنانه خود که خدای متعال در وجود او به ودیعه گذاشته است همراه با ایمان عمیق، با استقرار ناشی از اتکاء به خداوند، با عفت و پاکدامنی که فضای پیرامون او را نورانیت میبخشد میتواند در جامعه یک نقش استثنایی ایفا کند؛ [که] هیچ مردی قادر به ایفای [آن] نیست. مثل کوه استواری از ایمان، در عینحال مثل چشمه جوشانی از عاطفه و محبت و احساسات زنانه، [خانواده] را از چشمه صبر و حوصله و عاطفه خود سیراب میکند.
انسانها در چنین آغوش [مادرانه زن] تربیت شوند. اگر زن با این خصوصیات در عالم وجود نبود، انسانیت معنا پیدا نمیکرد. این، معنای ارزش زن و زن است؛ چیزی که مغز متحجر مادی غربیها نمیتواند آن را بفهمد. کسانی که از دین و معنویت بهرهای نبردهاند، نمیتوانند چنین عظمتی را درک کنند.
آنهایی که شاخصه زن را در زیور و آرایش و سبکسری و بازیچه قرار گرفتن در دست مردان میدانند، نمیتوانند اساس هویت زنانه را در منطق اسلام و در نظر اسلام درک کنند. زن به یک جایگاه مصنوعی و تشریفاتی احتیاج ندارد؛ جایگاهی که دون شأن متانت و سکینه و آرامش روحی اوست. زن، میتواند محیط پیرامون خود را در چه داخل خانه، چه در هر محیطی که باشد به طرف معنویت، پیشرفت و علو مقامات علمی و عملی سوق دهد.»[3]
«اگر میخواهیم نگاه ما نسبت به مسئله زن، نگاه سالم و دقیقی باشد، شرط اول آن این است که باید ذهنمان را از حرفهایی که غربیها در مورد زن میزنند در مورد اشتغال، مدیریت، برابری جنسی به کلی تخلیه کنیم. یکی از بزرگترین خطاهای تفکر غربی در مورد مسئله زن، همین عنوان «برابری جنسی» است. عدالت یک حق است؛ برابری گاهی حق است، گاهی باطل است؛ چرا باید انسانی را که از لحاظ ساخت طبیعی چه از لحاظ جسمی، چه از لحاظ عاطفی برای یک منطقه ویژهای از زندگی بشر ساخته شده، از آن منطقه ویژه جدا کنیم. این چه منطق عقلایی دارد؟ چرا باید کاری که مردانه است به زن داده شود؟ این چه افتخاری است برای زن که کاری را انجام بدهد که مردانه است؟
من متاسفم که گاهی خود خانمها روی این مسئله حساسیت نشان میدهند که ما با مردها چه فرقی داریم؟ خب بله، در خیلی از مسائل هیچ تفاوتی نیست. نگاه اسلام نسبت به زن و مرد، نگاه انسان است؛ در مسئله انسانیت، سیر مقامات معنوی، استعدادهای فراوان فکری و علمی هیچ تفاوتی نیست، اما قالبها دو قالب است: یک قالب برای یک کار و یک صنف کار است، یک قالب برای یک کار دیگر است؛ البته کارهای مشترکی هم وجود دارد.
[آیا] این خدمت است که ما بیاییم یکی از این دو قالب را از منطقه اختصاصی خودش بکشیم بیرون، ببریم در منطقه اختصاصی آن قالب دیگر؟ این کاری است که غربیها دارند میکنند. خیلی از این کنوانسیونهای بینالمللی و جهانیشان ناظر به همین مسائل است. روی این فکر غلط، زندگی بشریت را تباه کردند، خودشان را تباه کردند، دیگران را هم میخواهند تباه کنند.»[4]
«به نظر من بزرگترین ضربه، بزرگترین اهانت، بزرگترین حقکشی که در زمینه مسئله زن انجام گرفته، همین است. در محیط اجتماعی، فرهنگی شکل بگیرد که زن به عنوان یک طرف مورد انتفاع، برای استفاده یک طرف ذینفع مطرح شود؛ متاسفانه این [نگاه] در فرهنگ غربی وجود دارد. دیگران هم از آنها تقلید کردند، در راهش کوشش کردند، تلاش کردند و این در دنیا جا افتاده [است]. اگر کسی خلاف این را بگوید، علیه او جنجال میکنند.
لذا شما میبینید در غرب با حجاب تدریجا به صورت علنی دارد مخالفت میشود. عنوانی که برای این مخالفت ذکر میکنند، این است که میگویند حجاب نماد یک حرکت مذهبی است؛ این دروغ است؛ بحث مذهب و غیر مذهب نیست؛ بحث این است که سیاست راهبردی اساسی بنیانی غرب بر عرضه شدن و هرزه شدن زن است و حجاب مخالف آن است.»[5]
«در زمینه مسائل اصلی انسان زن و مرد هیچ فرقی ندارند. شما ببینید در تقرب الیالله، یک زنی مثل حضرت زهرا (س)، مثل حضرت زینب (س)، مثل حضرت مریم (س) هستند؛ رتبهشان، رتبههای فوق تصور است. [در آیات قرآن] زن و مرد هیچ فرقی با هم ندارند؛ شاید اصلاً این هم به خاطر همین است که خواستند آن تصورات جاهلی مربوط به زن را بکوبند، از اسلام تا ذکر، یک فاصلهای است.
یک سلسله مدارک متدرجی هم وجود دارد. آدم در این تعبیرات دقت کند، این را پیدا میکند. حتی یک جا برای کوبیدن اندیشههای جاهلی، زن را از مرد بالا میکشد که یک چنین حالتی را جز در مورد اشخاص، انسان در قرآن دیگر پیدا نمیکند. جنسیت یک امر ثانوی است، یک امر عارضی است؛ در کارکردهای زندگی معنا پیدا میکند، در سیر اصلی بشر هیچ تأثیری ندارد و معنایی پیدا نمیکند.»[6]
«[باید] حد زن مسلمان را درست تشخیص دهیم. نیاز جامعه ما به این است که بداند مادری یعنی چه؟ زن خانه بودن یعنی چه؟ کدبانو بودن یعنی چه؟ فاطمه زهرا (س) با آن شأن و با آن رتبه و با آن مقام و با آن عظمت، یک خانم خانهدار است؛ این تحقیر او نیست؛ او که با آن عظمت قابل تحقیر نیست، مگر این عظمت را میشود کوچک شمرد؟ این عظمت به جای خود محفوظ است، اما یکی از شئون و یکی از مشاغل همین عظمت عبارت است از همسر بودن یا مادر بودن و خانهداری کردن؛ با این چشم به این مفاهیم نگاه کنیم.»[7]
منابع
[1]ـ بیانات در اجتماع زنان خوزستانی 20 اسفند 1375
[2]ـ بیانات در جلسه پرسش و پاسخ در مسجد ابوذر تهران 6 تیر 1360
[3]ـ بیانات در دیدار اقشار مردم 25 خرداد 1384
[4]ـ بیانات در دیدار جمعی از بانوان برگزیده کشور 30 فروردین 1393
[5]ـ بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه 1 خرداد 1390
[6]ـ بیانات در سومین نشست اندیشههای راهبردی 14 دی 1390
[7]ـ بیانات در دیدار مداحان اهل بیت (ع) 29 اسفند 1395
انتهای پیام/۱۶۱