گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: یکی از بخشهای فعال در دفاع مقدس که مسوولیت ارتباطات و پشتیبانی جبهههای نبرد را برعهده داشت، بخش مخابرات جنگ بود. مخابره اطلاعات و تصمیمگیریها به واسطه یک چرخه ارتباطی، از بیسیمچی تا مرکز مخابرات و نیروهای فنی پشتیبانی و دیگر اعضای این چرخه، سیستم مخابراتی جبهه را شکل میدادند.
رزمندگان مخابرات مسوولیت داشتند تمامی ارتباطات از مقر فرماندهی به خط مقدم جبهه، از مناطق عملیاتی به شهرها، سیستمهای مخابراتی مورد استفاده در جبهه را پشتیبانی، راهاندازی، تعمیر و نگهداری کنند. هرچند در این سالها کمتر از خاطرات مخابراتیهای دفاع مقدس شنیدهایم و خواندهایم، اما این موضوع کتمان کننده نقش رزمندگان شجاع و جان برکف مخابرات در آن دوران نیست.
رزمندگان مخابرات در عین گمنامی یکی از مسوولیتهای مهم جبهههای نبرد را برعهده داشتند و هرگونه ارتباطات موجود در خط دفاعی و پدافندی و ... نتیجه تلاشهای شبانه روزی آنان بود. با توجه به این نقش مهم خبرگزاری دفاع مقدس در نشستی با حضور چهار تن از نیروهای باسابقه مخابرات به بررسی اقدامات نیروهای مخابرات در دفاع مقدس پرداخته است که بخش اول آن را در ادامه میخوانید.
دفاعپرس: چطور وارد مجموعه مخابرات شدید و اصلا نیروهای مخابراتی را چطور از بین دیگر نیروها انتخاب میکردند؟
پورحسن: اولین منطقهای که به عنوان رزمنده رفتم در کنار حاج «قاسم یساول» به مهران بود. بیشتر فعالیتم در طول ۲ سال اول جنگ در غرب کشور بود و بعد در مناطق جنوب در کنار حسن باقری در عملیاتهای متعدد جنوب فعالیت کردم. بعد از این در یگان توپخانه و بعد موشکی در کنار حسن طهرانی مقدم بودم. من بعد از آموزش عمومی که قبل از جنگ گذراندم، به غرب آمدم و کارم را با شهید علی فتحی که مسوولیت مخابرات غرب شامل پنج استان را بر عهده داشت، کار کردم. از همانجا وارد کار مخابرات شدم، در حین کار آموزشها را تکمیل کردم. برای رمزشکنی و رمازی یکی دو هفتهای آموزش میدیدیدم و دوباره به مناطق برمیگشتم.
اسارت اولین نیروی مخابراتی در روز اول جنگ
یساول: سال ۱۳۵۸ وارد سپاه شدم و قبل از اینکه عضویتم رسمیت یابد، ۲ دوره عقیدتی و نظامی را طی کردم و بعد از پذیرش اولین اعزام را با گردان عملیات سه، معروف به دستمال سرخها به فرماندهی شهید اصغر وصالی به کردستان اعزام شدم. بعد از ۲ ماه که گردان میخواست برگردد یکسری از بچهها که دوست داشتند بیشتر بمانند با همفکری هم به مخابرات رفتند، چون مخابرات مجبور بود دائم در منطقه باشد. دوره ۲ هفتهای را در پادگان ولیعصر (عج) کار نصب و راه اندازی بی سیم اچ اف و دستور کار کد و رمز را گذراندیم، سپس به منطقه اعزام شدیم و به صورت چرخشی در شهرهای کردستان و مناطق غرب رفتیم.
دفاعپرس: چطور وارد بحث مخابرات در دوران دفاع مقدس شدید؟
روزی که صدام حمله کرد ما در نفتشهر بودیم. یک اتفاقی افتاد و سه نفر جاسوس را در نفت شهر گرفتند و دادند به من که آنها را به کرمانشاه ببرم، وقتی به نفت شهر برگشتم که فهمیدم صدام حمله کرده و تا پاسگاه خان لیلی پیش آمده. همان شب تا نفت شهر رفتم، اما دیدم کسی نیست و حدادی ـ یکی از دوستانم ـ اسیر شده.
روز سوم دفاعمقدس به اتفاق شهید محلاتی نماینده امام (ره) در سپاه با ماشین به ایلام رفتیم، بعد از اینکه فرماندهان وضعیت استان را شرح دادند من را به عنوان مسوول مخابرات ایلام معرفی کردند. برخی از نیروها برگشتند، اما من برای ساماندهی وضعیت مخابراتی ایلام و پایگاههای منطقه ماندم. تا فتح المبین در ایلام بودم بعد از آن به جنوب اعزام شدم.
کابل کشی پادگان ولیعصر (عج) اولین کار مخابراتی
دفاعپرس: با توجه به قدمت حضور شما در مخابرات کار خود را از چه زمانی و با چه شرایطی شروع کردید؟
عاصفت: در سال ۱۳۵۸ توفیق شد با همراهی ۱۴ نفر از دوستان دیگر مجموعه مخابرات سپاه را به صورت رسمی تشکیل دهیم. یک گروهی در پادگان ولیعصر بود که با استفاده از چند بی سیمی که تهیه کردند گشتهای سپاه را ساپورت میکردند. ابتدا ارد کمیته شدم.
زمانی که هنوز سپاه تشکیل نشده بود ما تحت عنوان گارد ملی وارد حیطه کار نظامی شدیم. آیت الله علم الهی امام جماعت محله ما بود که جمع ۲۰ نفره از دوستانمان را به صورت انفرادی برای دفاع از انقلاب اسلامی دعوت کرد و علیرغم کمیتههایی که بود، اما گارد ملی را تشکیل داد که متشکل از بچههای مذهبیتر میشد. بزرگترین مقاومت رژیم شاهنشاهی در گذشته توسط گارد صورت میگرفت، یکی گارد جاویدان و یکی گارد شاهنشاهی که محافظین شاه و کاخهایش را تشکیل میدادند و در بین مردم ابهت داشتند. برای همین اولین گروهها را به نام گارد ملی تشکیل دادند تا از انقلاب حفاظت کنند. مدتی بعد سپاه تشکیل شد، من در دوره پنجم سپاه آموزش دیدم و چون از ۸ سالگی در کارهای الکترونیکی فعالیت داشتم وارد مخابرات شدم. در پادگان بودیم و اسم نوشتیم که به منطقه برویم، همین که اسمم را خواندند همایونفر از نیروهای قدیم نیروی زمینی ارتش و اولین مسوول مخابرات دوید سمتم و گفت ما در مخابرات نیرو میخواهیم، همین شد که به مخابرات رفتیم.
در نداری کامل به داراییهای بزرگی رسیدیم
اولین کار ما کابل کشی پادگان ولیعصر (عج) بود که به خاطر حوادث انقلاب دچار تخریب و آتش سوزی شده بود. مرکز تفلن را فعال کردیم و این اولین اقدام فنی بود. یکی از ویژگیهای آن دوران این بود که با کمال نداری و ضعف تجهیزاتی، مخابرات را به راه کردیم و بار تامین و گستردگی ماموریتها را به دوش کشیدیم چرا که ۲ روز پس از پیروزی انقلاب، ضد انقلاب شرارتهای خود را در کردستان آغاز کرد و ارتباط شهرها و مراکز سپاه در کل کشور با ستاد مرکزی یکی از مهمترین کارها بود تا فرمانده سپاه بتواند اعمال فرماندهی داشته باشد، مختل شد.
ایجاد این ارتباطات برعهده یک گروه ۱۵ نفره بود. هر کدام از این افراد خود یک گردان اثربخشی داشتند. با دانش آن زمان و ضعفهایی که وجود داشت شناسایی و رهگیری انجام میشد و با روشهای مختلف تجهیزات را از مناطق مختلف به ستاد مرکزی میآوردیم. با اینکه بسیاری از تجهیزات قبل انقلاب دچار صدمه شده بود لازم بود تعمیر شوند. بر این اساس کار تعمیرات که مهمترین مسئله ما بود و بهره برداری در سپاههای کشور به دست نیروها انجام میشد.
راه اندازی تجهیزات مخابراتی توسط یک گروه ۱۵ نفره
دفاعپرس: داراییهای مخابرات در این دوران چه چیزهایی بود؟
عاصفت: مخابرات راه دور از زمان ساواک باقی مانده بود. پیمان ناتو برای اینکه نظارت بیشتری روی منطقه غرب آسیا و ایران داشته باشد بهترین تجهیزاتش را در ایران مستقر کرده بود. سیستمهای یک کیلو واتی تامسون تازه وارد ایران شده بود، اما نصب عملیاتی نشده بود برای همین لازم بود اینها فعال شوند. تعداد انبوهی از تجهیزات آ ام ای و تامسون ۳۰ و ۳۰۰ واتی فرانسوی هم بود که همه نظامی بودند. مبنای فعالیتهای ارتباطی سپاه بر پایه این تجهیزات بود. بیشترین نیاز ارتباطی اچ اف بود که باید مراکز استانها و شهرستانها با فرمانده کل ارتباط میداشتند و بار سنگینی را به مجموعه تعمیراتی میدادند. بچهها با این تجهیزات آشنایی نداشتند لذا قرار شد نیروهای متخصص ساواک که زندان نبودند و مرخصی بودند و حدود ۱۰ نفری میشدند تجهیزات باقی مانده را فعال کرده و کار با آن را آموزش بدهند. تجهیزات تا قسمتی فعال شد، اما متاسفانه در بحث آموزش کمکی نکردند.
تشکیل سه مرکز مخابراتی در سه منطقه جنگی
دفاعپرس: ما چند مرکز مخابرات در زمان دفاع مقدس داشتیم؟
حسین زاده: بعد از تشکیل سپاه خوزستان بلافاصله وارد سپاه شدم و بعد از گذراندن دوره نظامی اولیه مرداد سال ۱۳۵۸ اولین پست نگهبانی جناب آقای قدسی مآب که کار کابل کشی مخابرات سپاه خوزستان را انجام میداد درخواست نیروی کمکی کرد و سردار علم الهدی به من گفت پستت تمام شد به کمک قدسی مآب برو، همین باعث شد من به مخابرات بروم. تا قبل از سال ۱۳۶۴ کار مخابرات پراکندهتر بود و یک مرکز مخابرات خاتم داشتیم. بعد از سال ۱۳۶۴ و تشکیل نیروهای سه گانه سپاه تفکیک کار انجام شد و ۲ مجموعه در غرب و جنوب و سپس مجموعه سوم در شمالغرب برای نگهداری ارتباطات ایجاد شده تشکیل شد. یکی از این مراکز مرکز معراج در جنوب بود، یکی دیگر مرکزی در غرب به مرکزیت کرمانشاه و یکی در شمااغرب به مرکزیت ارومیه که ارتباطات زیرساخت را برعهده داشتند.
انتهای پیام/ ۱۴۱