گروه استانهای دفاعپرس - عصمت دهقانی؛ برای از تو نوشتن واژهی شهید کافی است و دیگر نیاز نسیت برای توصیفت دنبال کلمات بگردم. اما این کلمات هستند که به دنبالت میآیند و برای از تو گفتن و ستودن تو در ذهنم به صف میشوند. شهید که باشی دیگر کار تمام است و راه هزا ساله را رفته ای. راهی که تمام عارفان و سالکان دنیا به دنبال آن هستند. اما باید با پای دل رفت و در میدان عمل به دنبال آن بود. شهادت را همه دوست دارند، اما زحمت کشیدن برای شهادت چه شهید شدن یک اتفاق نیست گلی است که برای شکوفا شدنش باید مسیر عاشقی را طی کرد.
در یلدای فاطمی شانههای مردم پیکرهای شهدا را به دوش میکشند و با آرمانهای آنها تجدید پیمان میکنند. در میان خیل جمعیت فریاد «هیهات من الذله»های شما در ذهنم تداعی میشود. زخمهای کدامین عملیات را به یادگار با خود به همراه دارید؟ این را خوب میدانم که بی نشانی را از مادراتان حضرت فاطمه (س) به ارث برده اید.
اما جمله «شهدا شرمنده ایم» را اینار با سرافکندگی بیشتری زمزمه میکنیم. یک امروز را صبر کن! به رویمان نیاور این همه بیحرمتی که در چند ماه اخیر، دلمان با دیدنشان خون شد، قلبهایمان جریجه دار شد و بغض راه گلویمان را بست.
به رویمان نیاور که سفارشت را که با سیاهی چادرهایمان حافظ سرخی خونت باشیم را فراموش کردیم! به رویمان نیاور که مسجد شهرمان که مزیّن به پرچمهای عزاداری بی بی دو عالم بود حضرت فاطمه (س)، وقتی که ما در خواب ناز بودیم به آتش کشیده شد.
آیا هدفتان غیر از آزادی و کرامت انسانی بود؟ اما متاسفانه این روزها «آزادی» ملعبه سوداگرا شده است و «زن، زندگی، آزادی» نقل دهان نااهلان و نابخردان شده است. مگر غیر از این بود شما رفتید تا زنان عفیفه ایرن اسلامی شرافت و آزادیشان لگد مال هوس پرستان نشود. مگر غیر از این بود که مادران شهدا فرزندان خود را راهی جبهه نبرد حق علیه باطل کردند که ما به معنای واقعی آزادی در خاک وطن زندگی شرافتمندانهای داشته باشیم. بگذریم. ورود شما مرهمی بر داغهای این روزهایمان است.
اما...
با وجود تمام ناملایمات و خبرهای تلخی که ثمره دشمنی عمیق یزیدیان زمان است، دلخوشیهای نیز برایمان رقم خورد. شهدایی اینار پرچمدار مکتب ابا عبدالله الحسین شدند که با شعور حسینی نشان دادند، عاشورا در قلب تاریخ میدرخشد. نشان دادند که این انقلاب بر سکوی افتخار ایستاده است و مدال ایثار بر گردان طرفدارنش میدرخشد، بسیجی شهید «روح الله عجمیان» و هم قطارانش غیرت را با زخمهای خود به تفسیر کشیدند و خیال خونین خاکریزها نیز در بررابرشان سر خم کرد. با نگاه کردن به عکس هایشان صلابت و مردانی از جنس شهدای هشت سال دفاع مقدس میبینیم.
وقتی از هیاهوی دنیای خاکی خسته میشویم و تصمیم میگیریم برای لحظاتی هرچند کوتاه از حصار سنگین تعلقات و دلبستگیها خارج شویم و جان و تنمان را آبی از دریای معرفت بزنیم، بر سر مزارتان حاضر میشویم، هوایی دلهایمان بارانی میشود، دیدگانمان به اشک مینشیند. هوای پنج شنبهها عجیب بوی دیدار دارد. گاهی احساسها چنان پشت واژ هها پنهان میشوند که قلم را یارای توصیفشان نیست.
انتهای پیام/