به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، گرچه درباره تاریخ و سیره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بسیار نوشتهاند، اما نسل امروز همچنان نیازمند روایتی دقیق، محققانه و روان از سیره عملی سرور بانوان عالم است. روایتی که بتواند پاسخگوی مسائل زن امروز در زندگی اجتماعی خود باشد.
«اماه» عنوان کتابی است به قلم «حمید سبحانی صدر» که با نثری روان به بیان سیره اجتماعی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میپردازد.
این کتاب در چهار فصل تنظیم شده است؛ دخترانه، همسرانه، مادرانه و بیکرانه. همانگونه که از عناوین سه فصل نخست کتاب به دست میآید، در کتاب «اُماه» نکاتی خواندنی از دوران کودکی و نوجوانی حضرت فاطمه زهرا (س) و روابط خانوادگیاش به عنوان یک دختر، دوران ازدواج، خانهداری و روابط همسرانه ایشان و نقشآفرینی حضرت به عنوان یک مادر در فرزندآوری و تربیت فرزندان ارائه شده است.
در فصل چهارم کتاب، علاوه بر پرداختن به مسأله حیا و حجاب در سیره فاطمی (س)، به سبک زندگی جهادی آن حضرت در عرصههای اجتماعی، همدلی مؤمنانه، فعالیت اقتصادی، تلاشهای سیاسی و خدمترسانی در جبهه نظامی اشاره شده است.
نویسنده کتاب در جایجای این نوشتار کوشیده است، زوایایی کمتر روایت شده از سیره اجتماعی حضرت فاطمه زهرا (س) را گزارش کند. حتی در فصل مربوط به دخترانه، همسرانه و مادرانه، باتوجه به موضوعات مورد ابتلا زن امروز، نکاتی دقیق از سیره آن حضرت روایت شده است که گویا با برداشتن فاصله زمانی میان امروز با چهارده قرن قبل، تصویری نزدیکتر و ملموستر از سیره اجتماعی آن حضرت ارائه میکند.
نویسنده «اُماه» که نگارش و انتشار کتاب «۱۸ ساله» پیرامون حوادث روزهای پایانی زندگی حضرت زهرا (س) را هم در کارنامه دارد، در این اثر نیز با حفظ رویکرد پژوهشی کتاب و با استناد به منابع معتبر، روایتی روان و گاه با نثری ادبی ارائه کرده است که این کتاب را، هم برای پژوهشگران و هم عموم مردم قابل استفاده کرده است.
کتاب «اُماه» در ۱۴۰ صفحه از سوی انتشارات واژه پرداز اندیشه منتشر و چاپ سوم آن به تازگی روانه بازار نشر شده است.
بخشی از کتاب را در ادامه میخوانید:
«فاطمه (س) برای نسبت خود با رسول الله (ص)، هیچ امتیاز مادی ویژهای قائل نبود و از قِبل پیوند پدر و فرزندیاش، به هیچ امکانات خاصی، چون خانه و کاشانه و امکانات زندگی نمیاندیشید. خانههایی که گرداگرد مسجد النبی (ص) بود و رسول خدا (ص) و برخی از اصحاب در آن سکونت داشتند، درهایشان به داخل مسجد باز میشد و همگی از آن درها به داخل مسجد رفت و آمد میکردند. خداوند به پیامبر خود دستور داد «بِأَنْ سُدُّوا الْأَبْوَابَ عَنْ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) قَبْلَ أَنْ یَنْزِلَ بِکُمُ الْعَذَابُ»؛ درهایی که به مسجد رسول خدا (ص) باز میشود را ببندید، پیش از آنکه عذاب الهی بر شما نازل شود.
عباس، عموی پیامبر (ص) ... در صحن مسجد قدم میزد تا اینکه به مقابل درب خانه فاطمه (س) رسید و ناباورانه دید که دختر پیامبر (ص) با دو پسرش، حسن و حسین (ع)، بر درب خانهاش نشسته است. شاید این دستور آسمانی برای عباس، با آن پیوند خانوادگی عمیق با پیامبر خدا (ص)، اما و اگرهایی بهدنبال داشت، اما با دیدن این رفتار فاطمه (س) که بر روی آقازادگی خود پا گذاشته بود، پاسخ سؤالات خود را مییافت. خبر این کار فاطمه (س) به پیامبر (ص) رسید. رسول خدا (ص) نیز آمد و دید که دخترش بر درب خانه خود نشسته است.
ـ دخترم! چرا بر درب خانه نشستهای و داخل نمیروی؟
ـ مگر فرمان «سدّوا الابواب» نیامده است؟ اینجا نشستهام، آماده بسته شدن درب خانه.
ـ دخترم! خداوند پیامبرش را از این دستور استثناء کرده است و علی و فاطمه و فرزندانشان نیز که نفس پیامبرند و به حکم آیه تطهیر، طهارت محضاند، از این دستور مستثنی هستند.
کاش آنها که بر مسندی عاریتی تکیه زدهاند، کمی در این مضامین تأمل کنند؛ مخصوصاً آنها که داعیهدار پیروی از سیره و سنت اهل بیت پیامبر (ص) و سرور زنان عالماند. کاش دختران و زنان آنها نیز که در مصائب فاطمه (س) اشکریزان و در روز ولادت بانوی عالمین (س) هدیهگیرندگان روز زن و روز مادرند، سوزنی هم به خود بزنند که ما وابستگان به مسؤولین و مدیران جامعه اسلامی، نباید برای خود، شأن ویژهخواری و امکانات خاص و ممتاز از عموم مردم قائل باشیم.»
انتهای پیام/ ۱۳۴