به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید «حسن باقری» روز ۲۵ اسفند ۱۳۳۴ در تهران به دنیا آمد و سپس تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند. بعد از پیروزی انقلاب در فعالیتهای انقلابی نقش مؤثری داشت.
در فضای سیاسی بعد از پیروزی انقلاب، گروههای مسلح، یکی پس از دیگری ابراز وجود میکردند. خیلی از اخبار قابل چاپ نبودند؛ به همین خاطر غلامحسین افشردی فکر کرد که شاید این اخبار و اطلاعات، بتواند گرهای باز کند و میدانست که واحد اطلاعات سپاه به همین منظور تشکیل شده است؛ به همین خاطر سال ۱۳۵۸ وارد اطلاعات سپاه شد که مسئول آن، سردار «محسن رضایی» بود.
بهتناسب موقعیت خطیر و حساس شغل خود که کسی نباید از آن خبر داشته باشد و بشناسد، نام خود را از «غلامحسین افشردی» به «حسن باقری» تغییر داد، اما پیش از آن از سال ۱۳۵۸ فعالیت خود را در سرویس فرهنگی و سیاسی روزنامه جمهوری اسلامی آغاز کرد.
نوشتار زیر که از کتاب «ملاقات در فکه» زندگینامه شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی) به قلم «سعید علامیان» انتخاب شده است، مربوط به آن بخش از فعالیت شهید باقری در روزنامه جمهوری اسلامی است.
در ابتدا چابکی او جلب توجه میکرد
«مرتضی سرهنگی» همکار شهید در روزنامه در مورد آشنایی با شهید میگوید: «روزنامه جمهوری اسلامی، خرداد ۱۳۵۸ آغاز به کار کرد. مدت کوتاهی از کار ما گذشته بود که دیدم جوان لاغراندامی به بچههای تحریریه اضافه شد. اولین چیزی که به چشم میخورد و جلب توجه میکرد، چابکی و چالاکی او بود. گاهی از دور چهره معصومانه، اما جدی غلامحسین افشردی را میدیدم که سرش پایین است و دارد بادقت و حوصله خبرها را تنظیم میکند.
خودش دیده نمیشد، ولی صدای او تا آن سر تحریریه میرسید
همکار شهید ادامه داد: گاهی اوقات خودش دیده نمیشد، ولی صدای مردانهاش تا آن سر تحریریه میرسید؛ یا با تلفن حرف میزد یا با یکی از بچهها در مورد چاپ شدن یا نشدن خبری بگومگو داشت. از خبرهایی که میآورد، احساس میکردم جسارت خاصی دارد؛ جسارتی که یک روزنامهنگار باید داشته باشد.»
در فاصله کوتاه، سردبیر روزنامه به هوش و توانایی غلامحسین پی برد و دبیری سرویس خبر تهران را به او سپرد. «اسماعیل علوی یگانه» از همکاران شهید در این باره میگوید: «از همان اول معروف شده بود که افشردی آدم فعال و دارای قابلیتهای خاصی است. به همین دلیل، سرویس خبر تهران را که مهمترین بخش روزنامه بود، به دست او دادند. افشردی در سازماندهی شبکه خبررسانی، ارتباطات خوب و گستردهای با افراد داشت. گاهی اوقات اتفاقاتی میافتاد و خبرهایی به روزنامه میرسید که حاکی از این بود که فلان جریان گروهکی در فلان شهرستان کارهایی به ضرر انقلاب کرده است.
هیچگاه نشنیدیم زبان به ناسزا باز کند حتی به دشمنان اسلام
پشت تلفن تا خبر را میشنید، عمیقاً ناراحت میشد، آهی میکشید و میگفت: باز تودهایها در فلان جا این کار را کردند یا منافقین فلان کار را کردند؛ در اوج عصبانیت، عکسالعمل او این بود که کف دستش را محکم به پیشانیاش میزد. هیچگاه نشنیدیم زبان به ناسزا باز کرده باشد؛ حتی به منافقین و دشمنان اسلام هم ناسزا نمیگفت.
عادت نداشت فقط پشت میز بنشیند
عادت نداشت فقط پشت میز بنشیند. ناگهان میدیدیم باعجله از تحریریه بیرون میزد؛ میرفت، وقایع را بهعینه میدید و برمیگشت. گاهی اوقات موتور یکی از بچهها را میگرفت و میرفت، یا از یکی میخواست که او را تا فلانجا برساند. آدم فرز و پرجنب و جوشی بود.»
غلامحسین در روزنامه سوژههای کلیدی را دنبال میکرد. آثاری که از او در آرشیو روزنامه جمهوری اسلامی وجود دارد، در زمان خود منشأ تحول و حرکت در سطح ملی و کلیت انقلاب بود.
آبان ۱۳۵۸ شهید باقری بههمراه مهندس مهدی بازرگان و مصطفی چمران به الجزایر اعزام شد. بخشی از این گزارش به شرح زیر است:
«اگر جمع بین ضدین از دیدگاه بعضی فلاسفه محال باشد، به نظر میرسد در الجزیره چنین اتفاقی افتاد. از یک طرف «ژرژ مارشه، ژنرال جیاپ و برادر فیدل کاسترو (رائول کاسترو)» شرکت داشتند و از سوی دیگر برژینسکی همراه با عدهای از نمایندگان کشورهای سرمایهداری!
بهعقیده پارهای از ناظران سیاسی در الجزیره، حضور یک هیئت نظامی سیاسی عالیرتبه ایران در جشن بیست و پنجمین سالگرد پیروزی ملت مسلمان الجزایر بر استعمار فرانسه بر اهمیت و حساسیت این مراسم افزوده بود، زیرا این هیئت نماینده انقلابی بهشمار میرفت...»
از همه لحظات برای کسب خبر استفاده میکرد
وی، خبرنگاری نبود که در هتل بنشیند و فقط به ملاقاتهای رسمی مقامات قانع شود. او در این سفر سهروزه از همه ساعت و لحظات برای کسب خبر استفاده کرد. از جمله وضع اقتصادی مردم کوچه و بازار الجزیره که بخشی از آن را در زیر میخوانید:
«اینکه ناسیونال سوسیالیسم توانسته است پس از گذشت ۲۵ سال مشکلات اقتصادی را در این کشور اسلامی حل کند، مسئلهای است که نیاز به بحث گستردهتری دارد، ولی آن چیزی که ما در اینجا دیدیم، بهطور خلاصه عبارت از این واقعیت بود که مشکل کشاورزی و صنعت هر دو هنوز حل نشده است.»
انتقاد از لایحه مطبوعات در ۱۳۵۷
در جریان اوج گیری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ حکومت پهلوی ژست ایجاد فضای باز سیاسی گرفت. از آن میان، لایحه مطبوعات به نظرخواهی گذاشته شد. چند نفر از روزنامهنگاران شناخته شده نظراتشان را درباره این لایجه منتشر کرده بودند. غلامحسین هم در این موضوع مقالهای نوشت و برای روزنامه کیهان فرستاد که روز ۱۳ مهر ۱۳۵۷ در آن روزنامه چاپ شد.
او در این نوشتار با ارائه نقد مفصل تخصصی و حقوقی در مورد پیش نویس این قانون، نقاط ابهام و ضعف آن را گوشزد کرد.
بخشی از این مقاله را در زیر میخوانید:
«با انتشار متن کامل لایحه جدید مطبوعات، نکاتی چند در مرحله نخست به نظر هر خوانندهای میرسد. لازم به تذکر است که در این لایحه وزیر اطلاعات و جهانگردی (معادل وزیر فرهنگ و ارشاد) تنها حکم واسطه را از قوانین قبلی مطبوعات داشته است که کلمات و نوشتهها را عوض کرده است و نام لایحه جدید مطبوعات روی آن گذاشته است.
در حالی که مقررات آن، فرق کیفی چندانی نکرده است و لایحه به ترتیبی تنظیم شده است که مانند دوز در هر پیچ و خم که به اشکال برخورد کند، باز باید به جناب وزیر اطلاعات یا کارگزاران وی رجوع کرد.
از جمله اینکه بالاترین مرجع رسیدگی به کلیه امور و شکایات در این لایحه، کمیسیون مطبوعات است و کلیه قدرتها به کمیسیون تفویض شدهاند. حال ببینیم افراد این کمیسیون چه کسانی هستند و چگونه انتخاب میشوند؟
در ماده ۹ لایحه آمده است که اول، رئیس و عضو ممتاز این کمیسیون، یکی از معاونان وزیر اطلاعات است به انتصاب شخص وزیر.
دوم، یکی از استادان دانشگاه تهران، آن هم به انتخاب رئیس دانشگاه که بهتر بود کلمه «انتصاب» را بهکار میبردند و لااقل این یکی را به انتخاب مدیران مسئول مطبوعات میگذاشتند. سوم هم دادستان شهرستان و چهارم رئیس انجمن شهر.
ملاحظه میکنید که هیچ کدام از این چهار نفر از حال و روز و گرفتاریهای روزنامهنگاران و دست اندرکاران نشر جراید مطلع نیستند.
بهتر است مقدماتی فراهم شود که به آزادی صد درصد جراید بیانجامد
تنها یک نفر را هم برای خالی نبودن عریضه از مدیران مسئول مطبوعات به انتخاب خود ایشان گذاشتهاند که در موقع لزوم هم، رأی مخالف این شخص، هیچ تأثیری در نتیجه کمیسیون نخواهد داشت.
چنین مینماید که شاهکار لایحه مورد نظر جناب وزیر اطلاعات ماده ۲۸ آن باشد که انتقاد از روش سیاسی، اداری و اجتماعی را آزاد گذاشتهاند، اما از طرفی راه بازرسی و قرق کردن دیگری نیز برای جناب خودشان قرار دادهاند.
بهتر است وزارت اطلاعات و جهانگردی در عوض وضع قوانینی که بیشتر دستوپاگیر روزنامهنگاران شود، مقدماتی را فراهم آورند که با ایجاد ایمان و حس مسئولیت باطنی در مدیران مسئول، به آزادی صد درصد جراید انجامد و این سیاست «آزادی قلم» دولت وی به وجه نیکوتر اجرا شود. چون پُرواضح است (که) یکی از علل به اینجا رسیدن ایران عزیز ما، همانا بسته بودن دست روزنامهها و مجلات در اشاعه اخبار صحیح بوده است و امید داریم که در آینده نباشد.
ایلام_ حسن افشار»
انتهای پیام/ 118