به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، روزنامه به صورت اخص و رسانه به صورت اعم به عنوان یکی از مهمترین ابزارهایی است که میتواند در راه تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی در بعد داخلی و خارجی گام بردارد اما در این مسیر بایدها و نبایدهایی وجود دارد که کارکرد و رسالت رسانه های جبهه انقلاب را مشخص مینماید که چگونه هدفمند و با انگیزه دینی و انقلابی در راستای تعالی انقلاب و نظام طی مسیر کنند. بدین منظور برای تبیین و بررسی رسالت و کارکرد رسانه های انقلاب با دکتر حمیدرضا مقدم فر کارشناس مسائل رسانه ای به گفتگو نشسته ایم. ایشان معتقد است:
«رسالت اصلی این است که رسانههای انقلابی کارکرد بلندگویی و پیامرسانی خود را به خوبی ایفا کنند. وقتی یک بلندگو خاموش باشد، حتی اگر سخنران بهترین سخنان را نیز بگوید، صدایش به گوش کسی نمیرسد. همچنین اگر بلندگو ضعیف باشد، ممکن است پیام گوینده به درستی انتقال نیابد و مستمعین در فهم منظور او دچار اشتباه و سوءبرداشت شوند.» مشروح گفتگو را در ادامه بخوانید.
به عنوان سوال اول بفرمایید نسبت انقلاب اسلامی و رسانه را چگونه تعریف میکنید؟ و رسانه چه جایگاهی در ساحت انقلاب اسلامی دارد؟
سؤال بسیار مهم و تأملبرانگیزی را مطرح کردید که بنده مناسب میدانم پاسخ به آن را با ذکر مقدمهای کوتاه آغاز کنم. ببینید اصولاً دین اسلام به عنوان داعیهدار الگوی زندگی جهان شمول و کمال مطلوب برای تمامی ابناء بشر، همواره انسانها را به پیروی از خود فرامیخواند و فراخواندن مردم به پرستش پروردگار را جزو اساسیترین کارویژههای انبیای الهی تلقی میکند. چنانکه قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم (ص) می-فرماید: ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ. یعنی مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت بخوان و با آنان به نیکوترین شیوه مجادله کن.(1)
همان گونه که از سیاق آیه مذکور پیداست، اسلام هرگز به دنبال اضافه کردن شمار پیروان خود با کاربرد ابزارهای زور و اجبار نیست زیرا اصولاً ایمانِ با اکراه جایی در تعالیم اسلامی ندارد و هرکس میبایست دین را به اختیار خویش و با میل و رضایت باطنی بپذیرد. با این حساب دعوت به اسلام تنها از طریق جذب انسانها با کاربست پند و موعظه و استدلال و رفتار نیکو یا به عبارت دیگر همان روشهای نرمافزاری امکانپذیر است. نکته مهم این جاست که اسلام کارویژه دعوت را از انحصار پیامبران الهی خارج کرده و آن را مسئولیت پیروان انبیا نیز میداند. این نکته به صراحت در قرآن کریم آمده است که میفرماید: قُلْ هَـذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی. یعنی بگو این راه من است. من و پیروانم همگان را در عین بصیرت به سوی خدا میخوانیم. در نتیجه تردیدی نیست که اصل تبلیغ و دعوت مسالمتآمیز به پذیرش دین، یکی از اصول بنیادین شریعت اسلام به شمار میآید و این مسئولیت مهم نه فقط بر دوش پیامبران بلکه بر عهده تمامی مسلمانان است.
حالا با این پیشفرض میتوانیم به سراغ انقلاب اسلامی برویم. توجه داشته باشید که آراء سیاسی نظریهپرداز انقلاب اسلامی یعنی حضرت امام خمینی هم تماماً برگرفته از اندیشه و جهانبینی اسلامی است. امام نهضت ضد استکباری ملت ایران را هرگز محدود به مرزهای جغرافیایی نمیدانست و قویاً عقیده داشت الگوی انقلاب باید در سراسر قلمرو کشورهای اسلامی و بلکه در اقصینقاط جهان منتشر شود تا تمامی ملتهای مستضعف، به تأسی از قیام ایران علیه رژیمهای دیکتاتوری قیام کنند. امام راحل با رویکردی جهانشمول نه فقط جامعه ایران بلکه همه ملتهای جهان را هدف قرار میداد و همواره اصرار میورزید که انقلاب اسلامی هرگز نباید ماهیتی ساکن و ایستا داشته باشد و در حدود قلمرو ایران خلاصه شود بلکه پیام آن باید بسیار پویا و پرشتاب به اقصینقاط جهان صادر شود.
بازتاب آرمانهای ایدئولوژیک انقلاب اسلامی مانند اصل دعوت به وضوح در قانون اساسیِ برآمده از این انقلاب قابل مشاهده است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان چارچوب کلانی که اهداف اصلی، مسیر حرکت، افق پیشرو و جهتگیریهای داخلی و خارجی کشور را مشخص میکند، توجه ویژهای به برقراری ارتباط با ملتها و ارسال پیام انقلاب به آنها دارد. اصولاً میتوان گفت جمهوری اسلامی ایران
به اقتضای اهداف جهانشمول انقلاب اسلامی، ملتها و تودههای مردم سایر کشورها را به عنوان مخاطبان اصلی خود انتخاب کرده است و ایجاد ارتباط با ملتها جهت آگاهیبخشی انقلابی به آنان را در اولویت قرار میدهد تا جایی که در رویکرد آرمانیِ رهبران جمهوری اسلامی، ارتباط با ملتها به ویژه ملل اسلامی حتی بر ارتباط با دولتها نیز تقدم و ترجیح دارد. از این رو برقراری ارتباط با ملتهای جهان و تلاش برای تأثیرگذاری و ارسال پیامهای انقلاب به آنان جزو اهداف بنیادین جمهوری اسلامی ایران به شمار میآید.
با گفتن این مقدمه، پاسخ سؤال شما کاملاً آشکار میشود. زیرا ما از یک طرف با جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام سیاسیِ انقلابی و ایدئولوژیک سروکار داریم که برقراری ارتباط با ملتهای جهان و تمامی انسانهای حقطلب و آزاداندیش و ضد استکبار را هدف قرار میدهد و میخواهد پیامهای رهایی-بخش خود را برمبنای اصل اسلامیِ دعوت به گوش آنان برساند، و از طرف دیگر با پدیدهای به نام رسانه مواجهیم که امروزه مهمترین واسطه انتقال معانی و مفاهیم میان انسانها و مؤثرترین ابزار پیامرسانی و انتقال اطلاعات محسوب میشود. بنابر این میتوان گفت نسبت انقلاب اسلامی و رسانه نسبت گوینده و بلندگو است. یعنی انقلاب اسلامی برای تحقق اهداف ایدئولوژیک خود و رساندن پیام حقطلبی و عدالت-خواهیاش به گوش جهانیان به ابزاری کارآمد احتیاج دارد و این ابزار کارآمد برای انتقال پیام انقلاب اسلامی در گسترهای جهانی، چیزی به جز رسانه نیست.
میتوان رسانه انقلابی را رسانهای دانست که کارکرد ذاتی اطلاعرسانی و آگاهیبخشی را نه به صورت خنثی و بیطرف و با رویکردی سکولار بلکه کاملاً هدفمند و ارزشمدارانه و با لحاظ کردن انگیزههای دینی و انقلابی انجام میدهد تا ذهن مخاطبان خود را در مسیر تحقق اهداف انقلاب اسلامی هدایت کند.
با توجه به مباحثی که طرح کردید در این میان رسانه و روزنامه انقلابی چه تعریفی می یابد؟
بر اساس مطالبی که در پاسخ به سؤال قبلی گفتم، بدون شک تعریف رسانه و روزنامه انقلابی هم با رسانهها و روزنامههای حرفهای که در سایر کشورهای جهان میبینیم، تفاوت آشکاری پیدا میکند. اصولاً ابزارها در ذات خود خنثی هستند و این نحوه عملکرد انسانهاست که به آنها صبغه نیک و بد میبخشد. برای مثال چاقو ماهیتاً یک ابزار خنثی است اما اگر در دستان پزشک حاذقی برای جراحی بیماران و نجات جان آنها قرار گیرد ارزشمند میشود. رسانه و روزنامه نیز به عنوان ابزار از این قاعده مستثنی نیستند.
رسانه را میتوان به طور کلی ابزار و واسطه انتقال پیامها و معانی تعریف کرد که کارکرد اصلی آن خبرپراکنی، اطلاعرسانی و آگاهیبخشی است. این تعریف به راحتی برای سایر رسانهها و روزنامههای موجود در جهان کاربرد دارد لکن رسانه انقلابی چیزی فراتر از اینهاست زیرا باید در راستای تحقق یک هدف مقدس و ارزشی عمل کند و لذا رنگ و بوی ارزشی به خود میگیرد. رسانه انقلابی قرار است بلندگویی باشد برای بیان و گسترش پیامهای حقطلبانه، عدالتخواهانه و رهاییبخش انقلاب اسلامی و باید در عرصه جنگ نرم در مواجهه با جبهه عظیم رسانهای استکبار جهانی، مجاهدانه عمل کند تا بتواند با روشنگری و آگاهسازی، افکار مخاطبان را در صراط مستقیم جهتدهی نماید.
با این حساب میتوان رسانه انقلابی را رسانهای دانست که کارکرد ذاتی اطلاعرسانی و آگاهیبخشی را نه به صورت خنثی و بیطرف و با رویکردی سکولار بلکه کاملاً هدفمند و ارزشمدارانه و با لحاظ کردن انگیزههای دینی و انقلابی انجام میدهد تا ذهن مخاطبان خود را در مسیر تحقق اهداف انقلاب اسلامی هدایت کند. در نتیجه رسانه انقلابی بنا به تعریف، کار خود را یک فعالیت حرفهای صِرف نمیبیند بلکه آن را نوعی جهاد مقدس و ارزشمند در مواجهه با رسانههای حامی جریان سلطه و استکبار جهانی میداند. پس در یک کلام باید گفت دخالت دادن ملاحظات ارزشی و ایدئولوژیک در فعالیت حرفهای رسانهای، وجه تمایز تعریف رسانه انقلابی از رسانههای سکولارِ خنثی است.
به نظر شما آیا رسانه و روزنامهنگاری رسالتی نسبت به انقلاب اسلامی دارد؟ این رسالت چیست؟
یقیناً همینطور است. رسانه و روزنامهنگاری ارزشی و انقلابی رسالت سنگینی در قبال انقلاب اسلامی و آرمان-های بلند آن بر دوش دارد. به عقیده من رسالت اصلی این است که رسانههای انقلابی کارکرد بلندگویی و پیامرسانی خود را به خوبی ایفا کنند. وقتی یک بلندگو خاموش باشد، حتی اگر سخنران بهترین سخنان را نیز بگوید، صدایش به گوش کسی نمیرسد. همچنین اگر بلندگو ضعیف باشد، ممکن است پیام گوینده به درستی انتقال نیابد و مستمعین در فهم منظور او دچار اشتباه و سوءبرداشت شوند. پس رسالت رسانههای انقلابی این است که در وهله اول صدای انقلاب را بسیار رسا، شفاف و پرطنین پژواک دهند تا در گوش جان مخاطبان بنشیند. زیرا اگر آرمانها، شعارها و منطق روشن انقلاب در داخل قلمرو جغرافیایی جمهوری اسلامی و فراسوی مرزهای آن با قدرت بازگو نشود، ضریب نفوذ آن به طرز چشمگیری کاهش خواهد یافت. علیالخصوص در شرایطی که جریان عظیم رسانهای نظام سلطه تمام توان خود را برای تخریب چهره انقلاب و تضعیف مبانی فکری آن به کار گرفته است.
رسالت دیگر در همین رابطه این است که رسانههای انقلابی مفاهیم گفتمان انقلاب اسلامی مانند عدالت، استقلال، آزادی، جهاد، استکبارستیزی و امثالهم و همچنین شعارهای برخاسته از این مفاهیم را به صورت دائمی مورد غبارروبی و برجستهسازی قرار دهند تا خطر فرسایش و کمرنگ شدن آنها در گذر زمان از بین برود. در غیر این صورت این مفاهیم رفتهرفته جذابیت و تازگی خود را برای مخاطبان داخلی و خارجی خصوصاً نسلهای جوان از دست میدهند و در نتیجه گفتمان انقلاب در رقابت با گفتمانهای مخالف از نفس میافتد و به حاشیه میرود.
لطفا بفرمایید رسانه انقلابی در جامعه انقلابی باید چه کارکردی داشته باشد؟
سؤال خوبی مطرح کردید. ببینید اصولاً کارکرد اصلی رسانهها در سراسر جهان خبرپراکنی، اطلاعرسانی، آگاهیبخشی و به تبع آن کنترل و هدایت افکار عمومی در جوامع انسانی است. رسانههای حرفهای به ویژه آنهایی که تحت سلطه قدرتهای سیاسی هستند، این کارکرد را در راستای تحقق اهداف سیاسی انجام میدهند و برای نیل به این هدف، خود را مجاز به استفاده از هر تکنیک و روشی از جمله انواع تکنیکهای فریب و عملیات روانی، تبلیغات سیاه (دروغگویی)، تبلیغات خاکستری (آمیختن دروغ و حقیقت) و تبلیغات سفید (کتمان حقیقت) میدانند. این رسانهها به منظور تسخیر قلبها و ذهنهای مردم جوامع مختلف هیچ حد و مرز و خط قرمز اخلاقی و ایدئولوژیک را به رسمیت نمیشناسند و ممکن است به راحتی بدیهیترین حقایق را وارونه جلوه دهند و حتی حوادث ساختگی و خیالی را که اصلاً در عالم واقعی رخ نداده است، به عنوان واقعیات مسلّم به مخاطبان بقبولانند.
این کارکرد رسانه در یک محیط سکولار و غیر ایدئولوژیک که خود را پایبند به اصول دینی و ارزشهای اخلاقی نمیداند کاملاً طبیعی است اما کارکرد رسانه انقلابی ارزشمدار که رسالتی ایدئولوژیک برای خود قائل است، طبیعتاً باید تفاوت داشته باشد. یعنی دخالت ملاحظات دینی و انقلابی، به همان وظیفه اصلیِ خبرپراکنی، اطلاع-رسانی و آگاهیبخشی نیز صبغه ارزشی و قدسی میدهد. لذا من معتقدم کارکرد اصلی رسانه و روزنامه انقلابی در گام نخست، حقیقتجویی و حقیقتگویی است. یعنی رسانه انقلابی باید با رعایت کامل خطوط قرمز اخلاقی و دینی و پرهیز از دروغگویی، فریب، تخریب، شایعهپراکنی، تبلیغات سوء و غیره، با تمام توان در پی کشف حقایق رخدادها و ماجراها و سپس انعکاس و بیان صادقانه و عادلانه آنها باشد. رسانه انقلابی باید به خوبی یاد بگیرد که اصل «هدف وسیله را توجیه میکند» برای او کاربردی ندارد و او نمی-تواند برای جلب نظر مخاطبان و بالا بردن آمار فروش و بازدیدش از هر تکنیک غیراخلاقی بهره بگیرد.
کارکرد دیگر رسانه انقلابی را میتوان گفتمانسازی، روشنگری و شبههزدایی دانست. به عبارت دیگر رسانههای خط انقلاب به اقتضای رسالت ایدئولوژیک خود وظیفه بسیار خطیر گفتمانسازی از مفاهیم اساسی انقلاب اسلامی و ترویج مستمر و هنرمندانه آنها در سطح جامعه برای تبدیل به باور عمومی را برعهده دارند. این رسانهها همچنین در حکم محافظان مرزهای فکری انقلاب هستند و باید افکار عمومی را که همواره در معرض هجوم سنگین القائات نادرست و فضاسازی رسانههای بیگانه و ضد انقلاب هستند، در مسیر صحیح هدایت کنند. رسانه انقلابی مانند سایر رسانهها نیست که حاضر شود حتی به قیمت هزینه کردن از منافع و امنیت ملی یا ارزشهای انقلاب، تنها برای جلب توجه مخاطبان یا افزایش آمار فروشش فضای روانی جامعه را ملتهب سازد بلکه باید همواره منافع ملی و مصالح اسلام و انقلاب را سرلوحه فعالیتهای رسانهای قرار دهد.
یکی از مهمترین نقاط ضعف رسانههای انقلابی، مسئله عدم توجه به تربیت نیرو و کادرسازی است. یعنی طی سالهای گذشته ما نتوانستهایم دانشگاهها، کارگاهها و آموزشگاههای خوبی را برای تربیت یک روزنامهنگار، خبرنگار، وبلاگنویس و فعال فضای مجازی که علاوه بر توانمندیهای حرفهای، انگیزههای دینی و انقلابی مستحکمی هم داشته باشند ایجاد کنیم.
ارزیابی شما از عملکرد رسانههای جبهه انقلاب از بعد از انقلاب تا کنون چگونه است و اگر بخواهیم با دید آسیبشناسانه نگاه کنیم، نقاط ضعف و قوت رسانههای جبهه انقلاب را در چه میبینید؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، پیام و ارزشهای انقلاب به عرصه رسانه نیز تسری یافت و لذا شاهد رویشها و دستاوردهای بسیار چشمگیری در این عرصه بودیم. نیروهای خلاق و خوشفکر انقلابی نشان دادند که میتوان تکنیک و ابزار رسانه را با اخلاق و معنویت در هم آمیخت و آثار فاخری تولید کرد که نمونههای بارز چنین نگاهی را میشد به وضوح در تفکر و آثار شهید بزرگوار سید مرتضی آوینی از جمله مجموعه ماندگار روایت فتح دید. میتوان روایت فتح را مصداق خوبی از یک فعالیت رسانهای در خدمت آرمانهای انقلاب اسلامی دانست.
خوشبختانه در طول سالهای سپری شده از عمر بابرکت انقلاب اسلامی از این رویشها فراوان داشتیم و جوانان پایبند و دلبسته به ارزشهای اسلام و انقلاب حضور مؤثری در عرصه فعالیتهای رسانهای داشتند. علی-الخصوص طی سالیان اخیر که شاهد تحولات چشمگیری در فناوری رسانه بودیم و انبوهی از رسانههای نوین در فضای مجازی پدیدار شدند، باز هم حضور طیف انقلابی در این فضای جدید و بسیار پیچیده، حضوری قدرتمندانه و هنرمندانه بود که توفیقات چشمگیری را نیز به همراه داشت. لذا امروزه چه در عرصه مطبوعات و رسانههای مکتوب، چه در عرصه تولیدات سمعی ـ بصری و چه در فضای مجازی می-توان به وضوح فعالیتهای مؤثر نیروهای وفادار انقلاب را مشاهده کرد.
با این همه اگر بخواهم نگاهی آسیبشناسانه به موضوع داشته باشم، نقاط ضعفی هم در عملکرد رسانههای انقلابی قابل رؤیت است که در این مجال به چند نمونه از اهم موارد اشاره میکنم. به عقیده من یکی از مهمترین نقاط ضعف رسانههای انقلابی، مسئله عدم توجه به تربیت نیرو و کادرسازی است.
یعنی طی سالهای گذشته ما نتوانستهایم دانشگاهها، کارگاهها و آموزشگاههای خوبی را برای تربیت یک روزنامهنگار، خبرنگار، وبلاگنویس و فعال فضای مجازی که علاوه بر توانمندیهای حرفهای، انگیزههای دینی و انقلابی مستحکمی هم داشته باشند ایجاد کنیم. نتیجه این مشکل را امروز میتوان در کمبود محسوس نیروی انسانی انقلابی در عرصه رسانههای مکتوب یعنی روزنامهها و مجلات مشاهده کرد. نقطه ضعف دیگر فقدان تئوریهای اسلامی و بومی رسانه است که موجب میشود ما همچنان در کلاسهای دانشگاه نیروهای رسانهای خود را با نظریات وارداتی غربی که هیچ سنخیتی با اهداف انقلاب اسلامی ندارد تربیت کنیم.
مشکل دیگر آن است که هنوز فضای اخلاق رسانهای در میان اصحاب رسانه کشور ما به نحو مطلوبی حکمفرما نشده و لذا گاهگاهی شاهد هستیم که عارضه بیاخلاقی رسانهای با مظاهری مانند تهمت و تخریب حتی در جمع نیروهای انقلابی نیز رسوخ میکند. چنین رفتارهایی هرگز زیبنده یک رسانه انقلابی نیست و باید یاد بگیریم که در حرفهایترین شکل فعالیتهای رسانهای هم هرگز نمیتوانیم لحظهای پا از دایره شرع و اخلاق فراتر بگذاریم. آخرین موردی هم که لازم است بدان اشاره کنم، معضل بزرگ فقدان یک جبهه منسجم رسانهای در میان نیروهای انقلاب است.
اگر ما این حقیقت آشکار را پذیرفتیم که با یک جنگ تمامعیار رسانهای از سوی دشمنان و طیف معاند نظام اسلامی روبرو هستیم، چارهای نداریم جز اینکه در برابر جبهه متراکم و عظیم دشمن، آرایش جنگی و جبههای بگیریم. به عبارت دیگر تمامی رسانههای فعال در خط انقلاب اسلامی باید عملکردی هماهنگ، همافزا، یکپارچه و با فرماندهی متمرکز داشته باشند تا بتوانند در مقابل تهاجم سنگین رسانههای دشمن مقاومت کنند و حتی موضع تهاجمی و آفندی به خود بگیرند. در حالیکه با اقدامات پراکنده و ناهماهنگ هرگز نمیتوان موجآفرینی کرد و اقدامات اثرگذاری انجام داد.
لذا قویاً معتقدم شکلدهی و ساماندهی جبهه فراگیر رسانههای انقلاب اسلامی یکی از مهمترین اولویتهای ما محسوب میشود.
1. قرآن کریم، نحل: 125.
منبع: برهان