به گزارش دفاع پرس، حسن رحیمپور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در نشست هماندیشی گفتمان انقلاب اسلامی (مقابله با نفوذ فکری و فرهنگی) که عصر امروز در سالن اسوه برگزار شد، اظهار داشت: گاهی ممکن است جملهای را از دو طرز تفکر و در دو موقعیت متفاوت بشنوید و دو معنای متضاد را از آن برداشت کنید. ما در تاریخ بشر یک نطق بد را از هیچ جنایتکاری سراغ نداریم و آنها کثیفترین ادبیات را با تمیزترین رفتارها مطرح میکنند، مانند رهبران رژیم صهیونیستی، اوباما و سران آلسعود و همه نطقهای آنها زیبا و انسانی و ظاهر انسانی تضمین شدهای دارد.
وی ادامه داد: وقتی از گفتمان انقلاب و ضدانقلاب صحبت میکنیم، مراد الفاظ و گفتهها نیست و گفتمان بهمعنای گفتوگو و گفتهها نیست، بلکه گفتمان یعنی پیشفرضها و مبانی تعریف شده بستری که شکل میگیرد و در آن بستر از انواع کلمات و جملات استفاده میشود.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: وقتی کسانی در باب مذاکره یا تنشزدایی جملات معنادار و مشروعی را مطرح میکنند، اینکه چه میگویند، چگونه آن را مطرح میکنند و چهزمانی آن را میگویند، مهم است چرا که کارکرد این جملات تغییر میکند و با توجه به این موضوع میتوان گفت که مراد متکلم نیز تغییر میکند؛ بهطور مثال این جمله «ما خواهان روابط سالم بینالمللی هستیم»، هیچ انرژی و پیامی ندارد ولی اینکه این جمله را چهکسی، چهزمانی و خطاب به چهکسانی بگوید، دارای اهمیت است.
رحیمپور ازغدی ادامه داد: این جمله میتواند پیام گفتمان سازش و یا پیام تهمتزدایی از یک انقلاب را داشته باشد و یک جمله اعتمادسوز و اعتمادساز است چرا که پیشفرضها و مبانی و آثار آن متفاوت میشود.
وی با تأکید بر اینکه مهمترین منفذ برای نفوذ فکری، علمی، سیاسی و اقتصادی و اولین گام در نفوذ، گفتمانسازی است، گفت: این حرف یعنی تغییر ملاکها و شاقولهای اندازهگیری؛ وقتی معیارها تغییر کرد، خوب و بد بهلحاظ مصداقی جابهجا میشود و جای ارزش و ضدارزش عوض میشود؛ یعنی انقلابی بودن در فضای معنای مثبت و در فضای دیگر معنای منفی پیدا میکند.
این استاد دانشگاه گفت: زمانی لیبرال بودن فحش میشود و زمانی مفهوم مترقی و روشنفکری پیدا میکند. در دهه اول انقلاب صحبت از ملی کردن همهچیز بود و ملی کردن مفهوم انقلابی بودن را به ذهن میرساند. ملی شدن یعنی دولتی شدن، اما یک دفعه مفاهیم تغییر کرد و موضوع خصوصیسازی به میان آمد. من میخواهم این موضوع را به شما بگویم که چگونه مفاهیم در دورههای زمانی تغییر میکند و «معلق» میزند.
رحیمپور ازغدی اظهار داشت: در شرایطی تغییر ارزشها بهمعنای تغییر گفتمان رخ میدهد. اولین گام گفتمانسازی این است که چهکسی پرسشهای اصلی در افکار عمومی مطرح میکند و چهکسی تعیین میکند که دستور روز چهچیزی باشد، برای مثال در بحث سیاست خارجی افرادی گفتمانی را مطرح میکنند که مسئله اصلی آن «تنش» است. انگار چیزی جز تنش و امنیت نداریم، البته امنیت مهم است ولی باید دید که در ذیل کدام گفتمان و در چارچوب کدام ارزش اهمیت دارد.
وی با بیان اینکه امنیت نباشد هیچ چیز نیست، یادآور شد: اما آیا سؤال اصلی و کلیدی در روابط بینالملل تنش است یا ارزشهای مهمتری وجود دارد که تنش در چارچوب آن معنا پیدا کند و در واقع اینها ارزش ثانویه است. در ذیل گفتمان نفوذ چون اهم و مهم چیز دیگری است و ارزشگذاری فرق دارد، اولویتها هم متفاوت است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: اما در گفتمان انقلاب تنش مهم است ولی این گفتمان به سؤالات ریز پاسخ میدهد و با نگاه واقعبینی جهان بدون تنش وجود و امکان ندارد. مهم این است که بتوان تنش را مدیریت کرد. کسی که میگوید: "ما جهان بدون تنش میخواهیم"، آرمانگرا و واقعبین نیست و گفتمان نفوذ واقعبین و واقعگرا نیست.
رحیمپور ازغدی اظهار داشت: وقتی گفتمان انقلاب حاکم شد کمک به سوریه، عراق و لبنان معنیدار است و ارزش پیدا میکند و براساس حرف امام راحل(ره) ما در مسائل جهانی بیطرف نیستیم و هرجا مظلوم است ما هستیم و این ارزش میشود. گاهی کلمه اصلی در سیاست خارجی آسیا و خاورمیانه بدون سلاح هستهای میشود که اینها شعار بدی نیست ولی میتوان با شعارهای خوب، شعار خوب را از صحنه بیرون کرد.
وی یادآور شد: اگر معیار ما توسعه یافتگی و صرفاً مادی شدن شد پس جهان را باید به توسعه یافته، توسعه نیافته و در حال توسعه تقسیمبندی کرد. آن زمان این سؤال مطرح میشود که کدام احمقی میگوید کشورهای در حال توسعه باید با کشورهای توسعه یافته درگیر شوند و بگویند مرگ بر آنها؛ اینجا صورت مسئله و گفتمان تغییر میکند و وقتی گفتمان عوض شد، صورت مسئله هم عوض میشود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در دنیا تنها کشوری که جلوی تروریسم ایستاده، ایران است، اظهار داشت: اگر مسئله اول و اصلی تروریسم شد یقین امپریالیسم دیگر مسئله نیست و آن زمان میگویند که نپرسید چهکسی تروریسم را در منطقه به وجود آورد؛ این دو سیاست دو نتیجه دارد؛ اول اینکه مسئله اصلی تروریسم است یعنی هم آمریکا و هم ما که علیه تروریسم شعار میدهیم، هردویمان با تروریسم اسلامی درگیر شویم و اینجا گفتمان تغییر میکند.
رحیمپور ازغدی ادامه داد: نتیجه دوم طرح مسئله تروریسم این میشود که زمانی میگوییم تروریسم مصیبت است و میپرسیم که ریشه تروریسم کجاست و شما (آمریکا) هستید که تروریسم را به وجود آورده و از آن حمایت میکنید و اگر حمایت نکنید، تروریسم قوی نمیشود، لذا باید دشمن اصلی و فرعی را شناخت و در این مسئله دقت کرد.
وی با اشاره به دو نگاه متفاوت به موضوع هستهای خاطرنشان کرد: گاهی به بحث هستهای با عنوان تهدیدزدایی هستهای از منطقه و جهان برخورد میشود و میگوییم کشورهایی که بمب هستهای دارند باید انبار خود را خالی کنند و بعد آنهایی که ممکن است به بمب اتم برسند این کار را انجام دهند؛ اما گاهی مسئله اینگونه مطرح میشود که آیا انرژی هستهای حق مسلم ما هست یا خیر؛ یک سؤال مطرح میشود: "چرا شما بمب اتم دارید؟" و سؤال دیگر این است: "شمایی که بمب اتم ندارید و آن را حرام میدانید، ما هنوز مطمئن نیستیم که آیا شما بمب اتم دارید یا خیر".
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تأکید بر اینکه در گفتمانسازی حق و باطل، گزینش صورت میگیرد، افزود: گزینش از موضع عدالت یا ظلم، منصفانه یا غیرمنصفانه، انسانی یا غیرانسانی و حق یا باطل است. غرب چیزهایی را که ضدارزش است و میتواند به دادخواست و محاکمه جهانی تبدیل شود به سند افتخار تبدیل میکند، بهطور مثال آمریکا در موضوع کشف کریستف کلمب او را بهعنوان گفتمان قهرمان مطرح کرده و کشف آمریکا به یکی از نقاط عصر مدرنیته تبدیل شده است اما باید به زاویه نگاه در این مورد توجه شود، چرا که 90 درصد اتفاقات مربوط به کشف آمریکا سانسور شده است.
رحیمپور ازغدی ادامه داد: 5 تمدن آفریقایی و 7 تمدن آمریکای لاتین در موضوع کشف قاره آمریکا نابود و صدها میلیون نفر از مردم قتلعام شدند و بزرگترین هولوکاستهای تاریخ بشر در این قضیه اتفاق افتاده است و چیزی که میتوانست سند محاکمه تاریخی آمریکا باشد، روی خون و چرک بنا شده است.
وی گفت: از این مباحث میتوان اینگونه نتیجه گرفت که گفتمانسازی و گفتمانسوزی یعنی تغییر سرخطهای فکری و مسائل اصلی جامعه با فرعی کردن مسائل که با تغییر واژهها، زاویه نگاه نیز عوض میشود؛ مثلاً از مسئله هستهای گاهی با عنوان رشد علمی و پیشرفت و تولید علم تعبیر و تفسیر میشود و گاهی این گفتمان به تروریسم، وحشیگری، بر هم زدن نظم عالم و ایجاد رقابت هستهای یاد میشود.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: نفوذ از تحریف در حوزه گفتمانسازی فکری شروع میشود و ما میتوانیم با سه کار این موضوع را اصلاح کنیم؛ اول اینکه به پرسشهای جاری پاسخهای جدیدی میتوان داد، البته جدید بهمعنای تجدیدنظرطلبی نیست بلکه بهمعنای اجتهادی است؛ دوم اینکه پرسشهای جدیدی را دراندازیم و راه حل سوم این است که برخی پرسشها را از دستور کار خارج کنیم.
رحیمپور ازغدی گفت: اگر گفتمان اصالت توسعه به هر قیمت و شکلی بهعنوان گفتمان اصلی درآمد، معنایش این است: "سؤال جدی راجع به حقوق فقرا نپرسید یا از نقش اخلاق یا شریعت در اقتصاد سؤال نکنید چرا که مسئله، توسعه است". میتوان نتیجه گرفت بسته به اینکه چه گفتمانی حاکم شده و مسئله اصلی چگونه بیان میشود، برخی سؤالات بلاموضوع میشود و اگر آن را بپرسی به تو میگویند: مرتجع و امل هستی، چرا که ترازو تغییر کرده است.
وی با اشاره به تغییر شعارها و حرفها در 30 سال گذشته گفت: اگر به انتخابات در دورههای گذشته نگاه کنید، میبینید که هر کسی که در هر دورهای بر سر کار میآید، حرفهای افراد قبل از خود را چنان به لجن میکشد که اگر کسی آنها را بیان کند گویی خائن بوده است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به تحولات منطقه گفت: میبینیم که تمام رژیمهای کشورهای اسلامی در حال فروپاشیاند و فروپاشیدهاند. دشمن آمده که این تحولات را تبدیل به اغتشاش و جنگ داخلی و مذهبی و هرج و مرج کند، اما امام راحل(ره) فرمودند که جوانان مسلمان رژیمهای کشورهای منطقه را سرنگون کنند و امت جدید اسلامی بسازیم. جهان عرب و اسلام در 20 سال دیگر از این حالت خارج میشوند و ذوبشدگی دوباره شکل میگیرد و آن زمان آنهایی که مخالف یا موافق ما بودند به ما نگاه میکنند تا ببینند وضعیت تکنولوژی، تعلیم و تربیت و رسانههای ما چگونه است چرا که ما را از اولین تجربههای موفق در جهان اسلام میدانند، البته ما اشکالات زیادی داریم که باید برطرف کنیم.
رحیمپور ازغدی گفتمان نفوذ را گفتمان ارتجاع و بازگشت به آغوش غرب و زیر پای غرب بودن دانست و خاطرنشان کرد: گفتمان انقلاب، گفتمان پیشرفت و تمدنسازی توأم با عزت و عدالت است. در حال حاضر پرسشهای جدیدی در حال شکلگیری است که ما باید آماده پاسخگویی به آنها شویم و پرسشهای کهنهای وجود دارد که اگر تداوم یافته، نوع پاسخ آنها نیز تغییر کرده و پاسخ قبلی قابل تکرار نیست.
وی با اشاره به تغییر نگاه برخی از شخصیتهای انقلابی گفت: اگر به روزنامههای دهه 50 و 60 نگاهی کنیم، میبینیم که ادبیات برخی شخصیتهای انقلابی تغییر کرده و برخی از آنها حرفهایی که الآن میزنند، جواب شفافی را در دهه 60 و در درگیری با افرادی که همین حرفها را میزدند، داده بودند ولی هر کسی که حالا همان جواب را به آنها میدهد، آنها را افراطی میخوانند و از همه مهمتر اینکه وقتی عین عبارت امام راحل را میگوییم، تحمل نمیکنند که میگویند که باز افراطیها آمدند، در واقع زاویه نگاه آنها عوض شده است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: یکی از آقایان روحانی که وقتی در دهه 60 میخواست به منبر برود، میگفت: "روایتهای ساتوری بهمعنای انقلابی و جهادی پیدا کردم و میخواهم آن را بگویم"، هم اکنون بهدنبال روایتهای لیبرالی است. باید گفت که فرقی ندارد روایت ما ساتوری است یا لیبرالی؛ همان موقع یکبُعدی بودی و یکبُعدی هستی.
رحیمپور ازغدی خاطرنشان کرد: گفتمان انقلاب، گفتمان زیگزاگی و بازی با الفاظ نیست که وقتی خواستی بجنگی حسینی شوی و وقتی خواستی سازش کنی و تسلیم شوی، حسنی شوی. حسن و حسین(ع) سازشکار و جنگطلب نبودند و در یک خط هستند.
وی با یادآوری خاطرهای گفت: آخوندی که قبل از 15 خرداد با امام بود، بعد از دستگیری امام بهدلیل واقعگرا شدن تغییر خط داد و شروع به حرف زدن علیه امام کرد و حتی در یکی از مجالس خود شاه را دعا کرده بود؛ فردی از او پرسید: "چرا تویی که زمانی از امام خمینی تعریف میکردی، حالا اینگونه صحبت میکنی؟" او پاسخ داده بود: "من سید حسنی هستم و خمینی(ره) سید حسینی است." هیچ توهینی بالاتر از این به امام حسن(ع) نمیشود چرا که او به امام حسن(ع) خیانت را نسبت داده بود. آن فردی که با او صحبت میکرد گفته بود: "من وقتی باور میکنم که مثل امام حسن(ع) هستی که 20 بار برنامه ترور تو را بریزند و در آخر تو را جوری مسموم کنند که دل و جگرت را با خون بالا بیاوری".
عضو شورای انقلاب فرهنگی گفت: اینکه برخی با الفاظ بازی کنند و سخن از عدالت اجتماعی و فاصله طبقاتی بگویند و 20 سال بعد مسئله تنشزدایی را مطرح کرده و بگویند: "ما با آمریکا مشکلی نداریم"، کار صحیحی نیست. متأسفانه ما در دهه اول انقلاب از کسانی انقلاب را یاد گرفتیم که حالا موضعشان تغییر کرده و میگویند: "انشاءالله بهحول و قوه الهی ما سفارت آمریکا را باز میکنیم." اینها واقعبین و آرمانگرا نیستند.
رحیمپور ازغدی تأکید کرد: اگر کسی گمان کند که روش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دو روش است، اصلاً دین را نشناخته است. گفتمان نفوذ، گفتمان گزینشگر است که اصلی و فرعی میکند اما نه براساس ملاک وحیانی و دینی بلکه براساس منافع خود، لذا ما باید از گفتمان انقلاب در مقابل این جریان فکری و نفوذی مراقبت کنیم.
وی اظهار داشت: برای عملکرد صحیح در مقابل گفتمان نفوذ ابتدا باید بهسراغ ادبیاتسازی و غنیسازی گفتمان انقلاب برویم چرا که اگر نتوانیم این گفتمان را غنیسازی کنیم، صحبت مداوم از نفوذ کاری را از پیش نمیبرد و برای شناخت این گفتمان باید آن را تعریف و روش و آثار آن را برای افکار عمومی بیان کنیم.
این استاد دانشگاه با اشاره به تلاش برخی برای تغییر در شعار مرگ بر آمریکا، گفت: امام راحل میفرمودند: "منظور ما از مرگ بر آمریکا، مرگ بر ملت آمریکا نیست چرا که این ملت مظلوم است و اگر بداند که آمریکا چه جنایتهایی بر سر آنها آورده، با ما همراه میشود، لذا منظور ما مرگ بر نظم، تمدن و تکنولوژی نیست" و میبینیم که امام راحل حتی یک بار نگفتند که میخواهیم تمدن غربی از بین برود و نابود شود.
رحیمپور ازغدی افزود: منظور ما از مرگ بر آمریکا، مرگ بر استکبار، نفاق، جنگافروزی، غارتگری، شعار خوب و عمل کثیف، کودتا، شکنجه و دیکتاتوری است ولی گفتمان نفوذ میخواهد اینگونه القا کند که مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر تکنولوژی و مرگ بر ملت آمریکا و گفتمان نفوذ شعارها را غلط معنی و تحریف میکنند.
وی خاطرنشان کرد: بزرگترین اولویت ما این است که خودمان مرزهای انقلاب و نفوذ را بشناسیم. ما باید گفتمان انقلاب و نفوذ را که همان ارتجاع و وابستگی است، بشناسیم و شاخصها و مرزهای این دو گفتمان را بهدرستی تشخیص دهیم و شعارهای انقلاب را دوباره تعریف کنیم تا مرز گفتمان نفوذ و گفتمان انقلاب را ترسیم کنیم.
رحیمپور ازغدی با انتقاد از عدم وجود تیم رسانهای و ژورنالیستی قوی در کشور، گفت: متأسفانه هنوز ما 5 تیم رسانهای و ژورنالیستی باسواد دقیقی که بهدرستی گفتمانسازی کند و مسائل و موضوعات را بهروشنی بیان کند، نداریم. لذا پیشنهاد میکنم که تخصص رسانهای و سواد گفتمانسازی کشور ارتقا پیدا کند تا مسائل را بهدرستی بشناسیم.
منبع: تسنیم