به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «محسن عمادی» مسئول گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در آیین بزرگداشت شهید ابراهیم هادی که امروز (دوشنبه) در تالار ابن سینای دانشگاه علوم پزشکی تهران برگزار شد، در مورد نگارش کتاب «سلام بر ابراهیم» اظهار داشت: یک روز در میدان خراسان با دوستانم دور هم جمع شدیم تا کاری برای شهید «ابراهیم هادی» انجام دهیم.
وی افزود: نخستین مصاحبهها را «هادی ذوالفقاری» و «سید علی مصطفوی» انجام دادند («سید علی مصطفوی» سال ۱۳۸۸ در فتنهها به شهادت رسید و «هادی ذوالفقاری» بهعنوان مدافع حرم در سال ۱۳۹۳ شهید شد.) خدا توفیق داد و مجموعه ۱۰ نفری حاضر در آن جلسه، دو سال بعد کتاب «سلام بر ابراهیم» را منتشر کردیم.
عمادی ادامه داد: یک روز خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامی عرض کردیم که خوشحالیم از اینکه پرفروشترین کتاب حوزه اجتماعی این کشور خاطرات یک شهید است. کتابی که تا الآن به هشت زبان ترجمه شده است، نه اینکه از اینجا ترجمه شود.
مسئول گروه فرهنگی ابراهیم هادی در مورد استقبال مسلمانان هندی از کتاب سلام بر ابراهیم یک روز آقای «مَتو» از هندوستان به ما زنگ زد و گفت: ما برای شیعیان کشمیر و مناطق اطراف بهدنبال الگویی برای خود هستیم با آنکه چهار هزار طلبه و دانشجوی شیعه داریم و مجتمع شهید مطهری را راهاندازی کردیم، اما احساس میکنیم که کتاب «ابراهیم هادی» برای ما تأثیرگذار است.
وی در مورد استقبال انگلیسیها از کتاب «سلام بر ابراهیم» نقل کرد: یک روز فردی با ما تماس گرفت و گفت: من ۱۰ سال نماینده صدا و سیما در لندن بودم و به پی. دی. اف این کتاب دیدم و خواندم و نسخه انگلیسی آن را برای همکاران خود فرستادم و نظرات آنها را جویا شدم. یکی از آنها به زبان انگلیسی مسیحی گفت: اگر مسلمانی این است که ابراهیم هادی دارد، من از امروز مسلمانم و دیگری گفته بود:ای کاش زمین و زمان دست به دست هم بدهند و یک ابراهیم هادی دیگر به ما هدیه کنند.
وی افزود: آقای مُنجَد، یکی از رفیقان صمیمی ابراهیم نقل میکرد که یک روز ابراهیم به من گفت بیا به اوین به دیدن لاجوردی برویم، چون دو نفر از کسانی که در گیلانغرب به آنها نیاز داریم، در زندان هستند.
عمادی ادامه داد: از آنجایی که ابراهیم در مقاطع ابتدای انقلاب در زندان اوین کار میکرد، لاجوردی او را میشناخت و ابراهیم با تضمین خود، آن دو نفر را به جبهه برد و قول داد که زمانی که جنگ به پایان رسید، آن دو را به زندان بازگردانَد. یکی از آن دو نفر فرمانده یکی از یگانها شد و سال ۱۳۶۲ به شهادت رسید و مفقود شد و سالها بعد جنازهاش بازگشت. زمانی که دادستانی برای جلب او رفته بود، با اعلامیههای شهادت او روبهرو شد.
مسئول گروه فرهنگی ابراهیم هادی در مورد ویژگی اخلاقی شهید هادی اظهار داشت: ابراهیم هادی در تمام ابعاد، شخصی عجیبی داشت و منیتی برای خودش قائل نبود. پا روی نفسش گذاشت و رفت و خدا اینگونه مزد او را داد.
وی ادامه داد: کسی که ابراهیم را در آخرین بار به منطقه رساند، (آقای مجلسی) نقل میکند: ابراهیم به من گفت: «حال که دارم میروم، دوست دارم چیزی از من باقی نماند. انگار نه انگار ابراهیمی بوده است. میخواهم حتی یک وجب از خاک زمین را هم اشغال نکنم.»
من احساس کردم که اینگونه است. ۲۵ سال هیچ خبری از او نبود. چند سال اول فکر کردیم اسیر شده باشد و هیچ مراسمی برای او نگرفتند.
«عرش ارشیا» روایت یکی از عاشقان شهید ابراهیم هادی
در این مراسم، از کتاب «عرش ارشیا» رونمایی شد. عمادی در مورد این کتاب اظهار داشت: کتاب «عرش ارشیا» روایت یکی از عاشقان شهید ابراهیم هادی و یک دانشآموز محصّل سوم دبستان در شهرستان خمین است.
این پسر یک روز به آرایشگاه میرود و آن آرایشگر کتاب «سلام بر ابراهیم» را به او امانت میدهد که مطالعه کند و بعد کتاب را پس بیاورد.
بچه شروع به مطالعه کرد و آنقدر شروع شیفته شخصیت ابراهیم شد که مادرش نقل میکرد که پسرم بسیار از ابراهیم هادی صحبت میکرد. این با من صحبت میکرد و در نهایت با استناد به ابراهیم هادی به من میگفت: چادر مانند یک قلعه مستحکم است و در نهایت بعد از یک سفر کربلا من چادر را انتخاب کردم. این پسر تمام خاطرات ابراهیم را میخواند و سعی میکرد به تمام آنها عمل کند.
ارشیا قاری قرآن بود و در هیأتها روی او حساب میکردند. کارهایی میکرد که جلوی دید نباشد. از او علت این کار را میپرسیدند، میگفت: کار برای رضای خدا است و گفتن ندارد.
انتهای پیام/ 118