به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از زاهدان، کتاب «باغبان وحدت» تاریخ شفاهی سرتیپ دوم پاسدار «غلامرضا باغبانی» است که مصاحبه و تدوین آن توسط «علی کیخا» انجام شده است.
این کتاب توسط انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس منتشر و در 177 صفحه که شامل پنج فصل است.
در ادامه بخشی از کتاب را می‌خوانیم:
اولین اعزام شما به جبهه چه زمانی بود؟
در دی ماه سال ۱۳۵۹ عزمم را جزم کردم که هر طور شده نظر فرمانده را جلب کنم و بتوانم عازم جبهه های حق علیه باطل شوم هر طور بود فرمانده را راضی کردم. اما او در نهایت گفت باید قرعه کشی کنیم تعجب کردم پرسیدم چرا قرعه کشی بهروز حسینی جواب داد: به خاطر این که به غیر از شما دوستان دیگرتان هم متقاضی رفتن به جبهه هستند باید از بین شما افرادی انتخاب شوند حالا دیگر شرایط سخت شده بود همه چیز به شانس و اقبال بر می گشت.
قرار بود داخل نماز خانه سپاه اسامی افرادی که داوطلب رفتن به جبهه هستند روی برگه نوشته شود و به صورت جداگانه در کاسه ای ریخته شود تا از بینشان افرادی انتخاب گردند. با خودم گفتم هر طور شده باید اسم من در بیاد و من اعزام شوم به همین خاطر به حساب خودم زرنگی کردم و اسمم را روی چند برگه نوشتم. کسی متوجه نشد و اسمم به عنوان یکی از اعزام شدگان درآمد. آن قدر خوشحال شدم که در پوست خودم نمی گنجیدم.
زمانی که از زابل به زاهدان اعزام شدیم و خانه پاسدار آمدیم حدود یک ماه آموزش دیدیم مربیان آموزش غلامرضا امیرمعز و کیوانداریان و ... بودند که آموزش های سختی می دادند و ما هم به دلیل علاقه مندی برای رفتن به جبهه همه این سختیها را تحمل کردیم و بعد از زاهدان من به همراه ۲۲ نفر از پاسداران با اولین اعزام از سیستان عازم جبهه شدیم به هر کدام از ما یک اسلحه ژ۳ و ۱۰۰ تیر به همراه یک کوله پشتی و قمقمه دادند.
با یک مینی بوس به سمت جبهه از مسیر راه اصفهان حرکت کردیم وقتی به این شهر رسیدیم در حال گذر از میدان بزرگ اصفهان، همان میدان امام خمینی بودیم جمیعت زیادی آنجا بود از مردم سوال کردیم علت اینکه همه جمع شدند چیه؟ به ما گفتند: بنی صدر سخنرانی دارد و طیفی از مردم اطرافش جمع شده بودند، ما هم توقف کردیم.
انتهای پیام/
