یادداشت/ سرهنگ سجاد نامور

نمادهای فرهنگی گمشده

یکی از روش‌های بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور، جان گرفتن دوباره نماد‌های ملی و دینی در متن زندگی روزمره نوجوان و جوان ایرانی است. بخش بزرگی از انتقال فرهنگ از طریق نماد‌ها و نشانه‌هاست.
کد خبر: ۵۷۶۹۱۶
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۵:۱۴ - 05March 2023
نمادهای فرهنگی گمشدهگروه اجتماعی دفاع‌پرس - به قلم سرهنگ «سجاد نامور» معاون فرهنگی و اجتماعی فرماندهی انتظامی خراسان شمالی؛ «برگر» و «لاکمن» در کتاب «ساخت اجتماعی واقعیت» به نحوه برساخت واقعیت اجتماعی اشاره می‌کنند. از نظر آن‌ها شکل گیری واقعیت از شناخت و آگاهی کنشگر یا انسان آغاز می‌شود.
 
انسان با کنش اجتماعی خود در زندگی روزمره واقعیت را بیرونی می‌کند یعنی واقعیت از قلمرو ذهن او به قلمرو بیرون از ذهن (محیط) میل می‌کند و سپس با تکرار رفتار‌های مشابه، عادت‌ها بوجود می‌آیند و به اصطلاح عینیت یافته و قابل مشاهده می‌شوند.
 
نهاد‌ها مانند نهاد فرهنگ، زمانی تشکیل می‌شوند که نمونه سازی متقابلی از اعمال عادی شده انواع کنشگران وجود داشته باشد و در ادامه تقسیم کار و نوآوری‌ها به تشکیل عادت‌های جدید منجر خواهند شد. به بیان دیگر، دنیایی اجتماعی ساخته می‌شود که ریشه‌های نظم نهادی توسعه یابنده‌ای را در درون خود خواهد داشت.
 
با گذشت زمان و ظهور نسلی دیگر این نهاد‌ها در دل تاریخ رسوب می‌کنند و تبدیل به واقعیت اجتماعی می‌شوند؛ بنابراین هر دنیای نهادی شده، دارای تاریخی است که قدمت آن به پیش از تولد فرد بازمی گردد که قبل از تولد او وجود داشته و پس از مرگ وی نیز وجود خواهد داشت.
 
به طور مثال همه ما یاد گرفته ایم که در طول روز سه وعده غذا بخوریم و یا برای حضور در محل کار زود از خواب بیدار شویم و ...، ولی اگر این موارد دچار اختلال شود، آنگاه نظم حاکم در زندگی از بین خواهد رفت.
 
در گام آخر واقعیت‌های عینی شده دوباره به قلمرو درون ذهن انسان بازمی گردند و به همین صورت زندگی روزمره در جریان است و واقعیت‌های اجتماعی مانند فرهنگ و پدیده‌های فرهنگی شکل می‌گیرند.
 
از نظر جامعه شناسی شناخت، تکرار موجب عادی شدن می‌شود و جهان عادی شده همان واقعیت اجتماعی است که توسط کنشگران پس از مشاهده و ادراک درونی شده و دوباره تکرار می‌شود و زندگی روزمره را هم در ذهن انسان و هم در محیط پیرامون او می‌سازد.
 
نکته مهم اینجاست که در مقوله فرهنگ، عاملی که از نظر جامعه شناسی شناخت، موجب شکل‌گیری و اشاعه این نهاد شده، همان تکرار است. تکرار موجب عادی شدن رفتار می‌شود و رفتاری که به عادت تبدیل شد؛ زندگی روزمره ما را می‌سازد.
 
بخشی از اولویت‌های امروز ما در حوزه کار فرهنگی تکرار عناصر سازنده نهاد فرهنگ است که بخش بزرگی از آن‌ها در قالب نمادها، برونی شده و در دل تاریخ هر ملتی رسوب کرده اند، به نحوی که امروزه نیاز همه جوامع برای مشروعیت بخشی، استفاده از نمادهاست.
 
در جامعه ایرانی نمادسازی ملی و اسلامی یک اولویت است. نماد‌ها در زندگی مدرن عامل اتصال انسان‌ها به زمینه‌های فرهنگی، ملی و دینی خود هستند. نماد‌های فرهنگی در بردارنده عناصر فرهنگی هستند که فرزندان ما را به نسل‌های گذشته آن‌ها پیوند می‌دهند و در اثر این پیوند نظم در جامعه توسعه یافته و واقعیت اجتماعی ساخته می‌شود.
 
اهمیت نماد به اندازه‌ای است که زندگی اجتماعی بدون نماد و نشانه امکان تداوم ندارد و شناخت نماد‌ها تبدیل به یک رشته علمی با عنوان نشانه شناسی شده است. دو کارکرد مهم نماد‌ها در عرصه فرهنگ «بیان معنا» و «هویت بخشی» است.
 
یکی از نماد‌های مهم در جامعه ایرانی پرچم ملی ماست که به نحو زیبایی تلفیق دو عنصر ملیت و دین در پرچم جمهوری اسلامی ایران به خوبی و به روشنی دیده می‌شود، این نماد ملی مذهبی باید آنقدر در جلوی چشم کنشگران یا مردم باشد که توسط آن‌ها درونی شده و در دل آن‌ها جای بگیرد.
 
این نماد زیبا و با ارزش در همه تولیدات باید بصورت یک پیوست فرهنگی درج بشود؛ در لوازم التحریر، در لباس ها، در خودروها، سریال ها، فیلم‌های سینمایی، خانگی و کلیپ‌های مجازی، همه تولیدات صنعتی و مصنوعات فرهنگی و حتی پیوست به برخی اقلام وارداتی و بطور خلاصه در همه زوایای آشکار و پنهان جهان زندگی ما تکرار شود و اگر این کار نشود:
تا از برم آن یار پسندیده برفت آرام و قرار از دل شوریده برفت       خون دلم از دیده رواست از آنک از دل برود هر آنچه از دیده برفت
 
این نماد ملیت ما و فرزندان این سرزمین از دل‌ها پاک می‌شود و به نرمی و فقط با کم کاری ما در عرصه کار فرهنگی، نماد‌های پرتکرار دیگر جای آن می‌نشیند. این طور می‌شود که فرزند ما دلباخته نماد‌ها و ظواهر زندگی غربی می‌شود.
 
با توجه به تاکیدات رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) در زمینه بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور به نظر می‌رسد در تولید و بکارگیری نماد‌ها باید تجدید نظر اساسی بشود و با هدف اتصال نسل‌های جدید به ریشه‌های فرهنگی و ارزشی آن ها، نماد‌هایی که امروز در واقعیت اجتماعی در جامعه ایرانی جایی ندارند یا جای کمی دارند باید دوباره به قلمرو زندگی روزمره ما بازگردند.
 
به امید اینکه نهاد‌های فرهنگی، قبل از آنکه یک فرهنگ بیگانه در جامعه جا خوش کند، فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی را با استفاده از تمام ظرفیت ها، دست به دست برای تمام نسل‌ها بچرخانند تا این فرهنگ غنی ما در هیچ زمان از تاریخ گم نشود.
 
انتهای پیام/ 241
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار