به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، این روزها اخبار معرفی ترکیب فیلمهای اکران نوروزی تیتر یک بسیاری از خبرگزاریهاست. فیلمها عبارتند از «غریب»، «فسیل»، «عروس خیابان فرشته» و «بچههای طوفان»، که همراه با تعدادی از فیلمهای قدیمیتر از جمله «ملاقات خصوصی» و «بخارست» در نوروز به روی پرده خواهند رفت.
در بین آثار منتخب برای اکران نوروزی فقط فیلم سینمایی «غریب» است که در جشنواره چهل و یکم فجر نمایش داده شده و برخی از جوایز مهم جشنواره را به دست آورد. سیمرغ جلوههای ویژه میدانی، بهترین فیلم از نگاه ملی، سیمرغ چهره پردازی، طراحی صحنه و بازیگری نقش اول زن، ۵ سیمرغی است که فیلم «غریب» دریافت کرد.
«غریب» اثری مهم و کمیاب است که نوری تازه بر زندگی یکی از قهرمانان ملی، یعنی شهید بروجردی میتاباند. در این گزارش به بهانه اکران این فیلم در نوروز ۱۴۰۲ تلاش خواهیم کرد به بررسی جایگاه و اهمیت آن بپردازیم.
درباره روایت قهرمان محور «غریب»
ساخت فیلمهایی با محوریت قهرمانان ملی پدیدهای رایج در سینمای جهان است، «غریب» هم از این دست آثار سینمایی است که روایتگر بخشی از رشادتهای قهرمانان ملی این مرز و بوم یعنی شهدا است.
با نگاهی به تاریخ سینمای ایران تاکنون فیلمهایی، چون «شب واقعه»، «به کبودی یاس»، «شور شیرین»، «زیباتر از زندگی»، «چ»، «ایستاده در غبار»، «تک تیرانداز» و «موقعیت مهدی» روایتگر برشی از زندگی این قهرمانان بودهاند، اما به جرأت میتوان گفت «غریب» یک سر و گردن از آنها بالاتر است.
«غریب» روایتی است از وقایع کردستان در سالهای ۵۸ و ۵۹؛ که آغاز مسیری برای تبدیل شهید محمد بروجردی به مسیح کردستان شد. فیلم «غریب» برشی از دوران فرماندهی شهید محمد بروجردی را در منطقه غرب به تصویر میکشد و حامد عنقا فیلمنامه آن را با استفاده از کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» اثر نصرتا… محمودزاده نوشته است. محمدحسین لطیفی که ساخت اثر ارزشمندی، چون «روز سوم» را در کارنامه کاری خود دارد، کارگردانی این فیلم را برعهده گرفته است تا با تمام وجود اثری خلق نماید که در اذهان ماندگار شود.
داستان «غریب» در سال ۵۸ و یک هفته بعد از مفقودالاثر شدن احمد متوسلیان آغاز میشود. «غریب» ساخته شده تا بتواند به اندازهی توانش شخصیت بزرگ و باشکوه محمد بروجردی را بر پرده سینما به تصویر بکشد و الحق و النصاف نیز این رسالت را بخوبی انجام میدهد.
ارائه تصویری تازه از یک شهید
فیلم قدم به قدم مخاطب را به محمد بروجردی نزدیک میکند و زوایای شخصیتی او را در موقعیتهای مختلف به او میشناساند، مخاطبی که شاید فقط اسمی از شهید بروجردی شنیده باشد بعد از حدود ۱۲۰ دقیقه چنان شیفته بزرگی و عظمت شخصیت او میشود که با وجود آنکه فیلم با شهادت او پایان نمیپذیرد، بعد از پخش تیتراژ پایانی قطعا تا دقایقی از تماشای این حجم از جانفشانی و ایثار توان حرکت نخواهد داشت. فیلمساز تأکید دارد لطافت روح محمد را در مقابل مردمان بیپناه کردستان در کنار سرسختی او در برابر ضدانقلاب توأمان به تصویر بکشد و جدا از همه ویژگیهای مبارزه و چریک بودن شهید بروجردی، تصویر تازهای از شخصیت او به نمایش بگذارد.
در این فیلم بروجردی اهل سینما و شعر است، فیلم نبرد الجزایر و محمد رسول الله را میبیند تا دریابد چگونه میتوان بدون جنگ و خونریزی همچون فتح مکه کردستان را از لوث وجود ضد انقلاب پاک کرد، با اینکه سکانسهای محمد و همسرش فاطمه در فیلم محدود است، اما همان دو سه سکانس رابطه عاشقانه او با همسرش را با ظرافت به تصویر میکشد.
محمد چنان در مقابل حوادث ناگوار و خباثتهای دشمنان با صبر و سعه صدر برخورد میکند که حتی موجب عصبانیت اطرافیانش میشود؛ «صبور باشید» تکیه کلامی ست که بویژه در موقعیتهای حساس ورد زبان محمدست. گریم فوق العاده و بازی درخشان بابک حمیدیان در ترسیم این چهره محبوب و دوست داشتنی تأثیر بسزایی داشته است. حمیدیان بخوبی و با ظرافت توانسته آرامش وجودی بروجردی را نشان دهد.
ویژگیهای فیلم «غریب»
یکی از موضوعات مورد مناقشه در اوایل پیروزی انقلاب که دشمنان هم روی آن مانور میدادند جدا کردن صف ارتش از سپاه و طاغوتی خواندن آنها بود، اما «غریب» به پشتوانه فیلمنامهای مستحکم بر اساس اسناد تاریخی بخوبی این ادعای کاذب را افشا میکند. فیلم با نمایش جانفشانیهای ارتش جمهوری اسلامی، شهید محمد بروجردی را حلقه وصل همه آنانی میداند که برای وطن و مردم از جان گذشتند.
«غریب» در کنار صحنههای دلخراش کشت و کشتار مردم بیدفاع و بیگناه کردستان لحظات عاطفی کم ندارد که نشانگر روح بزرگ و زود رنج بروجردی است؛ یادمان بیاید سکانس دلجویی بروجردی از مادران داغدار کیرد و یا گریههای پنهانی او در سوگ شهادت همرزمانش را. همچنین فیلم در نمایش خوی وحشیگری ضداتقلاب اعم از دموکرات، کومله و منافق هم موفق عمل کرده است، جنایتکارانی که برای رسیدن به اهداف شوم خود حتی از قربانی کردن زن و فرزند خود هم ابایی ندارند چه برسد به دیگران.
بیشتر شخصیتهای داستان به طبع فضای خشن و جنگ و خونریزی آن مرد هستند و در این میان کژال تنها نماینده زنان و دختران کرد میباشد که فیلم به او پرداخته است؛ کژال تحصیل کرده و پزشک است، زخم خورده ضدانقلاب میباشد، با وجود خشم و نفرتی که از آنها بخاطر کشتن همسرش دارد تحت تأثیر رفتار بروجردی حاضر میشود برای ساختن آیندهای روشن تخم کینه را کنار بگذارد.
«غریب» درست و تمیز و بدون نقص قصه خود را میگوید، تمامی سکانسهای فیلم سرجای خودشان هستند و با اینکه زمان فیلم تقریبا طولانی است چنان نفسگیر داستان خود را روایت میکند که مخاطب متوجه گذشت زمان نمیشود. فیلم آغاز و پایان مناسبی هم دارد و فیلمساز با هوشمندی سکانسی را که در ابتدای فیلم برای شروع فلاش بک به گذشته و ایجاد حس ترس از ناامنی به مخاطب منتقل کرده در پایان تکرار مینماید تا خود گویای تمام پیامهایی باشد که در سراسر فیلم به تصویر کشیده شدهاند؛ پایانی روشن و امیدوار. گویی فیلمساز همراه با مردم کرد و کژال به مخاطب اطمینان میدهد در این آب و خاک قهرمانانی، چون بروجردی کم نیستند و اگر پایش بیفتد نمیگذارند حتی ذرهای از خاک این مملکت بدست دشمنان بیفتد و بقول خمینی کبیر «سربازان آینده همان کودکان در قنداق میباشند».
«غریب» و جهانی که میسازد
روزی فیلسوفی بزرگ گفته بود، مهمترین ویژگی هر «اثر هنری» و تفاوتش با دیگر چیزها در این است که اثر هنری «جهان» دارد. منظور از «جهان» و «عالم» همان فضای معنایی و تداعیهایی است که برای مخاطب ساخته میشود. او گفته بود هر «اثر هنری» زمینی را پیش میکشد و جهانی را بنا مینهد. «زمین» اثر را میتوان عناصر سازنده فیلم دانست (تدوین، فیلم برداری، صدا، نور و...) و «جهان» اثر معانی و تداعیهایی است که برای مخاطب ایجاد میشود. به نظر میرسد هر دوی این بخشها به هم معنا میبخشند و در جدال بین «زمین» و «جهان» است که «اثر هنری» شکل میگیرد.
بر اساس همین نظریه میتوان نوشت: هر «اثر هنری» جهانی را خلق میکند و مخاطب را به سرزمین خودش میکشاند، جهانی که میبایست با زمانهای که در آن خلق شده (زمانه زیست مخاطب) ارتباط معناداری برقرار کند. «غریب» از آن دسته آثار هنری است که برای مخاطب جهان میسازد. نور، شیوه روایت، فیلمبرداری و شیوه تدوین و ... کمک کردهاند تا مخاطب لحظه به لحظه وارد جهان متن فیلم شود. غریب با اینکه قصهای از گذشته را موضوع خود قرار داده است، اما بیشک خوانش امروزی و معاصرش از موضوع کمک کرده است تا مخاطب بتوانند احساس نزدیکی بسیاری با آن داشته باشند.
ضرورت ولایت پذیری برای عبور از بحرانها
«غریب» تصویری ملموس و باورپذیر از چهره و نفس مسیحایی بروجردی نشان میدهد و همزمانی اکران آن با شرایط کنونی جامعه اتفاق مبارکی است؛ چرا که «غریب» میتواند تلنگری به مدیران و مسئولان کشور باشد که در مقابل افراد معترض ابتدا باید کار فرهنگی کرد، باید با آنها صحبت کرده و آگاهشان کنیم کاری که بروجردی با تمام مشغله آن را مهم میشمرد؛ یادمان بیاید سکانسهایی که با زندانیان قبل از اجرای حکم در زندان ساعتها حرف میزند تا بتوانند حق را از باطل تشخیص دهد و بقول بروجردی: «اگر بتوانیم دو نفر را هم به سمت خودمان بکشانیم ما بردهایم و همواره باید یادمان باشد جنگ آخرین راهه».
مصداق بارز این استراتژی سرنوشت شخصیت سیروان در فیلم است. همچنین فیلم بخوبی ضرورت ولایت پذیری برای عبور از بحرانها را نشان میدهد. یادمان بیاید تکرار مدام این جمله را از بروجردی که من سرباز امام ام.
کلام آخر
در پایان باید گفت «غریب» یکی از مهمترین، تاثیرگذارترین و بهترین روایتها درباره شهداست. برای تربیت نسلی انقلابی و متعهد باید آنها را با شهدا آشنا ساخت. چه بسیار سرداران و فرماندهان شهیدی که با گفتار و رفتار و عقاید انقلابی و اسلامی خویش، هر یک در زمان خود الگوی موثری بر اطرافیان ونزدیکان خود بودند و بعد از شهادتشان وجوه دیگری از شخصیت عرفانی و اخلاقی آنان چنان آشکار گردید که زمینه تحول بسیاری از جوانان این مرز و بوم را فراهم نمود، اما این روزها به فراموشی سپرده شدهاند و تنها نامشان را بر سر کوچه و خیابان و اتوبانهای شهرها و روستاها میتوان مشاهده کرد.
نسل امروز با دیدن فیلمهایی، چون «غریب» و. در مییابد امنیتی که امروز دارد به آسانی بدست نیامده است و برای آن خونهای پاک بسیاری ریخته شده است. از این رو ضروری ست تدبیری اتخاذ شود تا نوجوانان و جوانان امروزی فیلمهای آگاهی بخشی، چون «غریب» را حتما تماشا کنند.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴