به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، گاهی واژههایی کنار اسامی شهدا قرار میگیرد که با شنیدنش بلافاصله متوجه میشویم این فرد چرا و در چه منطقهای به شهادت رسیده است و حتی با چه دشمنی در حال نبرد بوده است. مثلا وقتی میگوییم فلان شهید دفاع مقدس، متوجه میشویم این فرد در کجا و در چه بازه زمانی با دشمن بعثی عراقی در حال مبارزه برای حفظ مرزهای کشور بوده است. یا وقتی میگوییم شهدای مدافع حرم از کسانی صحبت میکنیم که باز در حدود یک بازه زمانی در سوریه و عراق حین مبارزه با تروریستهای تکفیری به شهادت رسیدند و هدفشان از مبارزه، حفظ امنیت کشور خارج از مرزها بوده و نیز صیانت و حراست از اماکن مقدسی که ممکن بود هتک حرمتی بهشان وارد شود.
* به نام شهدا و حافظان مدافع امنیت
اما در سالهای اخیر واژه تازهای نیز به گوشمان میخورد؛ «شهدای مدافع امنیت». در زندگی ما انسانها برخی از نعمتها هستند که، چون هیچ گاه نبودشان حس نشده دچار غفلت میشویم از اهمیت بالای آنها و هم اینکه خدشه کوچکی به آن بیافتد تازه میفهمیم جایگاه آنها در زندگی چقدر مهم است.
در این گزارش میخواهیم با بازخوانی سه واقعه بیشتر به این شهدا بپردازیم. زیرا این عزیزان نه دشمن واحدی مقابلشان قرار دارد و نه حتی بازه زمانی و یا مکانی مشخصی برایشان قابل توصیف است.
* چرا رهبری به فاصله کمی در خانه این شهید امنیت حاضر شدند؟
اول اسفند سال ۱۳۹۶ همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه (س) بود که خبر رسید جوانی به نام محمدحسین حدادیان در خیابان پاسداران گلستان هفتم به طرز فجیعی به شهادت رسیده است. این خبر از آن جهت تعجب برانگیز بود که واقعه در قلب پایتخت و در حالی رخ داده که تا قبل از آن اتفاقی در رسانهها منعکس نشده بود. اما ماجرا از این قرار بود که در حدود یک ماه تعدادی از طرفداران نورعلی تابنده قطب دراویش گنابادی مقابل منزلش در این خیابان تجمع میکنند و در اعتراض به زندانی شدن این فرد قصد دارند تجمع اعتراضی خود را به خشونت و اغتشاش بکشند. خبر به بسیجیهای منطقه میرسد و جوان ۲۲ سالهای به نام «محمدحسین حدادیان» در جمع این افراد برای جمع کردن غائله وارد گلستان هفتم میشود. پیش از او سه نیروی پلیس نیز به دست این دراویش که ضدیتشان با نظام و امنیت مردم مشهود شده بود، به شهادت رسیده بودند.
شهید محمدحسین حدادیان
بسیجیها در کنار نیروهای پلیس در حال برقراری امنیت و جمع کردن این اغتشاش بودند که محمدحسین به دست دراویش به طرز فجیعی به شهادت میرسد. ماجرای شهادتش را از زبان پدر بخوانید: «محمدحسین در منزل بود که با او تماس گرفتند تا برای انجام ماموریت در محل اغتشاشات حضور پیدا کند. این حضور بسیجیها بعد از شهادت آن سه مامور انتظامی بود؛ چرا که تا پیش از آن دستوری برای برخورد نیروهای نظامی با اغتشاشگران وجود نداشت. من هم همراه محمدحسین بودم و تا ساعت سه و نیم شب با او همراه شدم و بعد از آن به خانه آمدم. تازه ساعت چهار صبح دستور برخورد با دراویش داده شد. گویا محمدحسین وارد خیابان شد و خودروی سمندی به محمدحسین برخورد کرده و سپس او را به داخل ماشین میکشند و بالای ۵۰ تیر به او میزنند. چشم چپش را تخلیه کردند و جمجمعهاش له شده بود و از کمر با تیغ موکت بری بدنش را بریده بودند.»
نکته مهمی که در خصوص اهمیت بالای این شهید مدافع امنیت رخ داد، حضور مقام معظم رهبری درست ۱۴ روز بعد از شهادتش بود. مادر محمدحسین میگوید: «روز سوم بعد از شهادت، حضرت آقا هیأتی را فرستادند و روز چهاردهم خودشان تشریف آوردند. در حقیقت ایشان با این حضور بطلان فرقه دراویش را اعلام کردند که برخی از مسوولان پیش از آن به این مهم واقف نبودند. در کنار این فکر میکنم امثال حججیها کشته و شهید شده در مقابل کفار هستند؛ دشمنی که علنا مقابل ما قد علم کرده، اما محمدحسین شهید نفاق است و پرچمدار و علمدار مبارزه با نفاق شد و پیام این حضور بعد از ۱۴ روز این بود که نفاق به مراتب بدتر از کفر است و آسیبش بیشتر.»
* اتفاق بیسابقه در رژه نیرهای مسلح
پس از جمع شدن این غائله، اتفاق دیگری ۳۱ شهریور سال ۱۳۹۷ در مراسم رژه نیروهای مسلح در اهواز رخ داد. ساعت ۹ صبح بود و با آغاز مراسم، تروریستها با کمین در نزدیکی محل حادثه ناگهان شروع به تیراندازی کردند و ۲۵ نفر از جمله یک کودک را که برای تماشای مراسم رفته بودند، به شهادت رساندند. گروه الاحوازیه، نخستین گروهی بود که در گفتگو با تلویزیون ایران اینترنشنال انجام این حمله را بر عهده گرفت. الاحوازیه گروهکی تروریستی است که فعالیت خود را از سال ۱۳۸۴ آغاز و هدف خود را استقلال خوزستان و جدایی آن از ایران عنوان کرده است.
برای اینکه دریابیم چگونه واژه امنیت در این مراسم مورد خدشه وارد شده و اگر نبودند مدافعان و شهدای امنیت، معلوم نبود الان برای یک پیاده روی ساده بتوانیم در خیابان راه برویم یا نه، فیلم زیر تذکر خوبی میتواند باشد.
* قساوتی که کم سابقه بود!
اما حادثه سومی که در ماههای اخیر رخ داد و شاید اندازه قساوتی که در آن اتفاق افتاد را بتوان نسبت به وقایع قبل بیشتر محاسبه کرد روز شهادت روح الله عجمیان بود. شهید بسیجیای که با دست خالی برای برقراری امنیت با تعدادی دیگر از بسیجیها وارد بزرگراه تهران ـ کرج شد تا اجازه ندهد اغتشاشگران به چند زن به جرم داشتن حجاب تعرض کنند.
شهید سیدروح الله عجمیان
نکته تلخ و قابل تأمل در این حادثه آن بود که دشمنان مقابل روح الله به نوعی مردم عادی بودند که تحت تأثیر تبلیغات دروغین به حدی از قساوت رسیدند که حتی خودشان وقتی میخواهند در دادگاه ماجرا را روایت کنند به سختی کلام از دهانشان خارج میشود و انگار آنها هم باورشان نمیشود که در واقعیت دست به چنین عملی زدهاند.
امنیت یکی از بزرگترین دستاوردهای جمهوری اسلامی بود که حافظانش با دادن خون خود پای آن را امضا کردند برای اینکه ملت ایران بتواند زندگی روزمره خود را بگذراند.
منبع: فارس
انتهای پیام/ 112