خاطره؛

در دسته های عزاداری سردسته می شد و بچه ها به او می گفتند: باش مشد علی

شهید علی نظری خیلی رک و پوست کنده انتقاد می کرد و این به مذاق خیلی ها خوش نمی آمد، اما وقتی به گردان ما آمد همه چیز عوض شد و او شد باش مشد علی .
کد خبر: ۵۸۱۲
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۲ - ۱۴:۰۳ - 19November 2013

در دسته های عزاداری سردسته می شد و بچه ها به او می گفتند: باش مشد علی

خبرگزاری دفاع مقدس: قایقی از سمت اروند به ما نزدیک می شد. با این که ماه طلوع کرده بود، سکاندار ما را میان نخلستان ندید. صدایش زدیم آمد پیش ما. پرسیدم از کجا می آیی؟ گفت : نیرو برده بودم آنطرف. پیاده شان کردم و برگشتم. گفتم: زود ما را برسان آن طرف.

گفت: داخل قایق جنازه دو شهید است .این ها را بردارید بعد برویم.نگاه کردم دیدم یکی شان جنازه " علی نظری" است . دشمن فرصت پیاده شدن از قایق را نداده، نظری نرسیده به ساحل و داخل قایق شهید شده بود.

با همان قایقی که رفته بود جنازه اش را برگرداندند .جنازه ها را به عقب منتقل کردیم .علی نظری از بچه های گروهان هادی و عضو رسمس سپاه بود. بسیار رک بود و تا حدی هم اخلاق تندی داشت. به خاطر همین رک بودن در لشگر زیاد تحویلش نمی گرفتند . هرگردان یا واحدی که می رفت بیشتر از ده یا پانزده روز دوام نمی آورد و عذرش را می خواستند. یک روزدر سد دز مشغول آموزش بودیم که آمد پیشم و گفت : می خواهم بیایم گردان شما .

کم و بیش می شناختمش گفتم اشکالی ندارد. بعد از رفتن او بچه ها شروع کردند به نق زدن ، تا حالا چند گردان عوض کرده ،اخلاقش تند است و با هیچ کس جوش نمی خورد و از این حرفها. خیلی رک و پوست کنده انتقاد می کرد. این هم به مذاق خیلی ها خوش نمی آمد . حرف بچه ها را شنیدم منتهی معتقد بودم باید به او فرصت داد .

به گردان ما آمد. تحویلش گرفتیم و آرام آرام ذهنیت های مسموم از او پاک گردید و به یکی از نیروهای محبوب تبدیل شد. مودب، پر تلاش و کارکن بود. انس و الفت خوبی با بچه های گردان داشت. در هرکاری پیش قدم می شد. در دسته های عزاداری سردسته می شد. به این خاطر بچه ها به او میگفتند: باش مشد علی . بعضی  از بچه های  شوخ و شلوغ گردان هم به جای باش می گفتند آش مشد علی .

ناراحت نمی شد .خوب قلقش را به دست آورده بودیم . حالا جنازه همین علی نظری جلوی چشمانمان بود و همه این خاطرات مثل برق از ذهن ما می گذشت . شهادت علی نظری همه ی ما را از لحاظ روحی متاثر ساخت . ولی فرصت برای این کار های احساسی نبود باید سریع از آب می گذشتیم.

راوی سردار جمشید نظمی

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار